سعدی سالک عشق زمینی است

فرزانه قوجلو
مجله کاروان، شماره ۱۳-۱۴

Sa’di in Love: The Lyrical Verses of Persia’s Master Poet
Homa Katouzian
I. B. Tauris

کتاب عشق‎های سعدی از انتشارات آی.بی. توریس است و با حمایت مؤسسه فرهنگی روشن در ۲۰۰ صفحه و به دو زبان فارسی و انگلیسی با چاپی بسیار نفیس در لندن نشر شده است. این کتاب گامی است ستودنی که دکتر همایون کاتوزیان برای شناساندن سعدیِ غزلسرا برداشته است و مینیاتورهای بسیار هنرمندانه و اصیل دکتر محبوبه قدس که عضو دانشگاه کلمبیاست زیبایی این کتاب را دو چندان کرده و به غزلیات طراوتی خاص بخشیده است. گفتنی است که نشر مرکز نیز این کتاب را در ایران منتشر کرده، افسوس بدون مینیاتورها. ظاهراً بازار خراب کتاب در ایران دست و پای ناشران را می‎بندد اما امیدواریم زمانی برسد که ناشری تن به چنین خطری بدهد و این کتاب را با مینیاتورهای چشم‎نوازش در اختیار مخاطبان و عاشقان سعدی در ایران قرار دهد.

دکتر کاتوزیان با ترجمه این غزلیات (۷۸ غزل) کوشیده یکی از برجسته‎ترین شاعران کلاسیک ایران را به دوستداران شعر فارسی در زبان انگلیسی بشناساند چرا که معتقد است غزلیات سعدی در سایه دو کتاب دیگر این استاد سخن، بوستان و گلستان، حتی برای فارسی‎زبانان نیز مغفول مانده است در حالی که این غزلیات شاهکارهایی در شعر غنایی‎اند.

مقدمه‎ای که دکتر همایون کاتوزیان بر این کتاب نوشته موجز و روان است و شناختی کامل از سعدیِ غزلسرا به مخاطب غیرفارسی‎زبان می‎دهد که بسیار قابل تآمل است. افزون بر این، نویسنده در همین مقدمه نگاهی اجمالی دارد به شعر فارسی در سده‎های مختلف و سیر تطور معنای عشق در شعر غنایی فارسی به طور عام و در غزل به طور خاص. می‎خوانیم که چطور مفاهیم عشق، عاشق و معشوق به شیوه‎های مختلف در دوره‎های زمانی، از سده‎های دهم و یازدهم تا قرن سیزدهم که شعر سعدی در آن به شکوفایی رسید، تحولات فراوانی را از سر گذرانده است. می‎خوانیم که به ندرت می‎توان کسی را یافت که مدعی شود اشعار غنایی رودکی سمرقندی یا فرخی سیستانی و یا منوچهری دامغانی که در قرون دهم و یازدهم شکوفا شدند، متضمن نگرش و رویکردی صوفیانه بوده‎اند. در واقع از قرن دوازدهم به بعد است که مفاهیم عرفانی و به خصوص صوفیانه در آثار شاعران بزرگی چون سنایی و عطار رخ می‎نمایند و در قرن سیزدهم در اشعار مولانا، عِراقی، اوحدی مراغه‎ای و شبستری به اوج می‎رسند. اما دکتر کاتوزیان درباره‎ی غزلیات سعدی یادآور می‎شود که وقتی نوبت به اشعار عاشقانه‎ی این شاعر بی‎نظیر می‎رسد موضوع به این سادگی نیست. بیشتر غزلیات سعدی به وضوح به معشوقی انسانی نظر دارند، معشوقی زنده و از گوشت و خون. و شاعر و عاشق در لذّات عشق زمینی غوطه‎ور می‎شوند.

نویسنده با طرح دسته‎بندی‎هایی که رشید یاسمی، سعید حمیدیان، ادوارد براون و نیکلسون از غزلیات سعدی تحت مفاهیم «آشکارا دنیوی»،«آشکارا صوفیانه» و یا «نیمه صوفیانه و نیمه دنیوی» ارائه می‎کنند، خاطر نشان می‎سازد که از دیدگاه او دسته‎بندی محمدعلی فروغی با مثال‎هایی که می‎آورد از همه به حقیقت نزدیک‎تر است. فروغی نیز معتقد است که غزلیات سعدی بیشتر به عشق زمینی و انسانی نظر دارند تا عشق غیرخاکی و یا عرفانی. و مابقی اشعار را نیز دارای «حال و هوایی صوفیانه» می‎داند.

کاتوزیان غزلیات سعدی را در فرم و تکنیک حقیقتاً بی‎نقص می‎بیند که از شادی‎ عشق، لذتِ وصل و غمِ هجر سخن می‌گویند. به گفته‎ی داریوش شایگان «تنوع پایان‎ناپذیر و احوال عاشقانه که بازتابی است از تجارب انسانی چند سویه، که همانا جز سعدی نمی‎تواند بود، در ادبیات ایرانی بی‎مانند است.»[۱] و باز با قلم شایگان می‎خوانیم که «عشق سعدی نه در گلستان و بوستان، بلکه در غزلیات او تجلی یافته است. عشق تنها موردی است که سعدی در مواجهه با آن از جانب اعتدال و شیوه‎ی همیشگی‎اش عدول می‎کند و زمام اختیار عقل از کف می‎دهد.» [۲]

کاتوزیان با مثال‎های متعددی که از حافظ و مولانا، سرآمد غزلسرایان عرفانی‎، می‎آورد و مقایسه‎ی معنای عشق در آن‎ها با سعدی، نظرات خویش را درباره‎ی این غزلیات برای مخاطب شفاف‎تر می‎سازد.

همانطور که اشاره شد، دکتر همایون کاتوزیان ۷۸ غزل سعدی را به انگلیسی ترجمه کرده و برای آن که مخاطب را به شناختی بهتر از یکی از بزرگ‎ترین شاعران کلاسیک فارسی زبان برساند، این اشعار را به پنج بخش تقسیم کرده است:

  • توصیف عشق
  • توصیف معشوق
  • وصل
  • هجر
  • اشعار اخلاقی/عرفانی

و با وجود آن که در شعر کلاسیک ایران مرسوم نبوده که بر غزل عنوان گذاشته شود، کاتوزیان بر اساس درونمایه شعر برای هر یک از این غزلیات عنوانی، به انگلیسی و فارسی، برگزیده است. اما همه کمابیش می‎دانیم که ترجمه شعر یکی از دشوارترین ترجمه‎هاست و نیز بسیار شنیده‎ایم که شعر ترجمه‎ناپذیر است و بی‎تردید سخن درستی است چرا که در ترجمه شعر از یک زبان به زبانی دیگر، در بهترین حالت، یا وزن و موسیقی شعر از دست می‎رود و یا مفهوم آن. بسیار بعید است که بتوان هر دو را حفظ کرد. و این از دست رفتن صرفاً به وزن و موسیقی شعر یا مفهوم آن خلاصه نمی‎شود که استعاره‎ها، جناس‎ها و حتی صور خیال هم در این روند از دست می‎روند.

کاتوزیان با وقوف کامل بر این واقعیت، گامی چنین خطیر برداشته و کوشیده تا به برگردانی هر چه نزدیک‎تر به اصل غزل‎ها برسد. حفظ ساختار غزل‎، ترتیب مصرع و بیت، در زبان انگلیسی ـ به همان گونه که در اصل فارسی آن هست ـ را می‎توان از جمله تلاش‎های وی برای برگردانی دقیق‎تر دانست.

و اینک یکی از غزلیات را به فارسی و انگلیسی می‎خوانیم:

که من آن زمان نبودم…

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که من آن زمان نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی

نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به
که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی

دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نِه چو به انتظار خستی

نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی

برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را
تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی

دل هوشمند باید که به دلبری سپاری
که چو قبله‎ایت باشد به از آن که خود پرستی

چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد
چه کنند اگر زبونی نکنند و زیر دستی

گِله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست سعدی، کم خویش گیر و رستی

I was not yet born

Stop being drunk all my life, I will not

For I was not yet born when you entered my sight

Unlike the sun you do not come and go

Others come and go you permanently glow

What pain I endured from our separation

Yet your face shone and ended the damnation

A glance at your friends much better sits

Than sending them greetings and gifts

You broke my aching heart which is your captive

With separation, now cure it with the ointment of love

No wonder if you pierce the enemy’s heart in battle

Broken as you have your friends’ hearts at farewell

Go away learned doctor, leave us to the Almighty

Us, loving and drunkenness; you, prayer and piety

You must give your enlightened heart to love

Loving a Ka’ba is better than self-love

Since good fortune will not be made by energy

?What then can we do but show humility

Complaining of separations and the inconstancy of life ,Sa’di

.Is not to your line; take your fate and be free


نسخه پی.دی.اف مطلب را از اینجا دریافت کنید: عشق‌های سعدی


[۱] -پنج اقلیم حضور، داریوش شایگان، نشر فرهنگ معاصر، ص ۸۸

[۲] -همانجا ص ۱۰۸

همرسانی کنید:

مطالب وابسته