حسین آخانی
روزنامه شرق
اول: امسال دومین دوره برندگان جایزه مصطفی اعلام شدند. در دوره اول این جایزه در سال ۱۳۹۴ به دو محقق تایوانی و اردنیالاصل ساکن آمریکا جایزه دادند که هر دو در علوم کاربردی تحقیق کرده بودند. امسال هم دو محقق دیگر – که اتفاقا هر دو متخصص تکنولوژی ارتباطات هستند – هر کدام صاحب جایزه نیم میلیوندلاری شدند. یکی از آنها محققی ایرانی ساکن سوئیس و دیگری محقق ترکیهای ساکن انگلیس است. این دو دوره جایزه، جهتگیری مدیران جایزه مصطفی را نشان میدهد. کسانی تشویق میشوند که بتوانند از علم پول بسازند و البته نه برای جهان اسلام که برای جهانی که ظاهرا سالهاست با ما مسلمانها در تضاد است. همان کشورهایی که ما سالهاست تمام تلاشمان را میکنیم که خدایی نکرده دانشگاههای ما مثل آنها نشود. برندگان جایزه مصطفی شاید انشای مدرسه خود را اینگونه به پایان رساندهاند که «علمی بهتر است که ثروت را زیاد کند». این دقیقا همانی بود که آقای ستاری در سخنرانی خود بدون پرده با واژه «علمالنفع» بر آن تأکید کرد.
به عنوان یک محقق ایرانی دوست دارم از گردانندگان این جایزه خوشنام بپرسم که هدف و انتظار شما از اعطای این جایزه چیست؟
- آیا هدف کمک به توسعه و تشویق دانشمندان مسلمان است که در سرزمینهای خود گوشهای از مشکلات علم و تکنولوژی را حل کردهاند؟
- آیا ایجاد بدیلی برای نوبل در کشورهای اسلامی است یعنی چیزی شبیه همان آیاسآی اسلامی (ISC)؟
- آیا هدف جهتدادن محققان مسلمان در زمینههای خاصی از علوم است؟
- آیا با این جایزه میخواهیم محققان بنام مسلمان به ایران بیایند و تشویق شوند که در ایران بمانند و هدایت دانشگران و دانشجویان ایرانی را به عهده بگیرند؟
شاید هم هیچکدام از اینها نیست و ما را توهم برداشته و فکر میکنیم از بس که به محققان ایرانی پول مفت دادیم و کاری برای کشور نکردند، حالا میخواهیم بخشی از سرریز بودجههای نجومی پژوهشی کشور را به هر کس دلمان میخواهد بدهیم و با آنها عکس یادگاری بگیریم، پز بدهیم، شادی کنیم، به کسی هم ارتباط ندارد ما چه کاری میکنیم!
پاسخ به این ابهامات نه برای این نگارنده «یکلاقبا» مشخص است و نه حتی رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی آقای دکتر داوریاردکانی و از اعضای سابق شورای سیاستگذاری این جایزه که قانع شدند و ترجیح دادند با استعفای خود چنین بنویسند: «دیگر کاری به کار جایزهای که نام شریفی دارد اما ضوابط گزینش برندگان و ترتیب اعطای آن با این نام شریف تناسب و مناسبت ندارد، ندارم.» (شرح بیشتر و متن نامه دکتر داوری و پاسخ اولیای جایزه در اینجا)
دوم: از سال ۱۳۹۴ برنامهای در زیرمجموعه معاونت علمی ریاستجمهوری به نام «فدراسیون سرآمدان علمی» شکل گرفت. بر اساس آییننامه این فدراسیون – که البته نیاز به اصلاح جدی هم دارد – در راستای دستیابی به هدف بزرگ مرجعیت علمی جهانی برای ایران، محققان طراز اول کشور را که کارهای کیفی کرده و در مجلات درجه اول دنیا مقاله منتشر میکنند، انتخاب کردند و در دو گروه الف و ب امتیازاتی به آنها اختصاص دادند. در سال ۹۴ این افراد انتخاب شدند و ظاهرا گرانتهای آنها داده شد. در سال ۱۳۹۵ این نگارنده هم در گروه الف قرار گرفت و خوشحال از اینکه بالاخره در ایران تشکیلاتی برای حمایت از محققانی ایجاد شده است که کار کیفی میکند. بر اساس آییننامه سرآمدان علمی باید از مزایای ۱۵ یا ۲۰ میلیون تومان گرانت از خدمات آزمایشگاهی شبکه آزمایشگاههای راهبردی و ۳۵ و ۵۰ میلیون تومان گرانت پژوهشی در دو گروه الف و ب بهرهمند میشدند. از تابستان ۹۵ که نتیجه این انتخاب رسما به اطلاع ما رسید هر وقت برای گرفتن گرانت با دفتر سرآمدان تماس گرفتیم، گفتند هنوز بودجه نیامده است!
در زمستان گذشته مراسمی هم در حضور آقای دکتر ستاری تشکیل شد و دبیر فدراسیون گفتند بهخاطر مسائل امنیتی از ذکر نام سرآمدان در رسانهها خودداری میکنیم که نکند دشمنان این صد محقق برجسته کشور را شناسایی کنند و امنیتشان به خطر بیفتد. ما دلخوش بودیم سیستمی که این همه به امنیت ما توجه دارد حتما به تعهدات خود هم پایبند است و بههمیندلیل هم ما بر اساس آن قول، هزینهها و برنامه تحقیقاتی خود را تنظیم کردیم. الان یکسالواندی است که با وجود دهها بار تماس و تلفن و نامهنگاری نهتنها این تعهد عملی نشده است، بلکه حتی گرانت آزمایشگاهی را هم قطع کردند. اعتراض کتبی من به معاونت علمی هم پاسخ بیمفهوم رئیس روابطعمومی را به همراه داشت. کل گرانتی که بنا بود به این صد محقق سرآمد داده شود؛ حدود چهارمیلیاردو ۲۵۰ میلیون تومان، یعنی حدود یک میلیون دلار بود که برابر جایزهای است که امروز به دو محققی داده شد که خود به دلیل رشته تحصیلی و محل زندگی خود به میلیونها دلار بودجه دسترسی دارند.
سؤال مهمی که ذهن من را مشغول کرده، این است آیا اهدای گرانت ناچیز تعهدشده به صد محقق سرآمد داخلی برای رشد علمی در بلاد اسلامی اهمیت بیشتری دارد یا دادن جایزه گران در مراسمی بسیار پرهزینه به دو محققی که خدمات علمی آنها بیشتر در راستای تکنولوژی و به سود اقتصاد کشورهایی تمام میشود که ما را حتی از داشتن یک حساب بانکی در بانکهایشان محروم کردهاند؟
کسانی که این جوایز به آنها داده شده است بهواسطه ماهیت کاریشان فرصتهای فراوانی برای دستیابی به منابع مالی برای خود و تحقیقاتشان دارند. فقط یک مورد از گرانتهای یکی از محققان جایزهدادهشده را در اینترنت چک کردم که به تازگی نزدیک دو میلیون یورو گرانت پژوهشی از اتحادیه اروپا گرفته بود. محققان ایرانی – بهویژه محققان علوم پایه – محصوران و تحریمشدگانی هستند که نهتنها به دلیل قوانین ظالمانه بینالمللی حتی از دسترسی به امکانات پژوهشی برای تحقیقات خود محروماند، که حتی در داخل کشور متهم هستند که تحقیقاتشان ثروتآور نیست و بهتر است به جای تحقیق بروند شرکت و کار و کاسبی راه بیندازند و در آن صورت است که میتوانند از امکان استفاده از وام شرکتهای دانشبنیان معاونت علمی بهرهمند شوند، چراکه سیاست معاونت علمی حمایت از تجاریسازی علم است.
پایان: سال ۲۰۱۲ که میهمان مراسم اعطای جوایز هومبولت در برلین بودم، غبطه خوردم به سیاستگذاران آن دیار که پنج جایزه پنج میلیونیورویی را به بهترین محققان آلمانی دادند که در دیگر کشورهای دنیا کار میکردند. آن پول را ندادند که آنها در جیب خود بگذارند، بلکه با این بودجه، آنها را تشویق کردند که در یکی از دانشگاههای آلمان یک کرسی و گروه پژوهشی به مدت پنج سال ایجاد کنند. ولی ما در ایران آنهایی را هم که دارای گروه و کرسی هستند و طبق ارزیابی معاونت علمی جزء صد سرآمد برتر کشور هستند، به دلیل نبود بودجه از ۱۰، ۱۵ هزار یورو هم محروم میکنیم. برعکس نیم میلیون دلار پول میدهیم به محققان خارجنشین مسلمانی که آنقدر باهوش بودهاند که در کشورهایشان نماندند تا جسم و روحشان در لابهلای چرخدندههای سیستمهای فشل و ناکارآمد خرد نشود. البته دلمان هم خوش است که هر از چند ماهی از ما آمار میگیرند تا با شمارش تعداد مقالهها و تعداد فارغالتحصیلان، در نمایشهای جشنوارهای رنگارنگ آنهایی را که رقمشان بیشتر بود، به مراسم سکه و لوحدهی دعوت کنند؛ نه از باب آنکه آن سکه دردی از دردهای ما و دانشجویانمان درمان کند، بلکه برای آنکه بتوانیم در کنار مدیران عکسهای یادگاری بگیریم و شبی هم با خانواده خوش باشیم.
———————————
نویسنده استاد دانشگاه تهران است.