‘می روم کمی بخوابم’، روایت ایرانی از قرآن پژوه ژاپنی

یاسر میردامادی
بی بی سی فارسی

۱. مستند چهل‌تکّه

توشی‌هیکو ایزوتسو (۱۹۱۴-۱۹۹۳ میلادی) زبان‌شناس، فیلسوف زبان، ادیب، دین‌شناس تطبیقی، اسلام‌شناس و به طور ویژه قرآن‌شناس نامور ژاپنی (زاده توکیو) در ایران گویا شناخته‌ شده‌تر از وطن اصلی خود ژاپن است.

ایزوتسو در هفتم ژانویه ۱۹۹۳ میلادی (هفدهم دی ماه ۱۳۷۱خورشیدی) چشم از جهان فروبست. او چهره‌ای جامع و تا حدودی ناشناخته در فلسفه و دین‌شناسی معاصر است. او سی و پنج زبان را فرا گرفته بود و در این میان دست کم به هفده زبان تسلّط داشت، از جمله به زبان‌های عربی، عبری، فارسی، سانسکریت، پالی، روسی، لاتین، یونانی و چینی.

در ایران اخیراً مستندی در باب احوال، آراء و میراث ایزوتسو ساخته شده و به نمایش در آمده است. این مستند، که «شرقی» نام دارد، ساخته مستندساز ایرانی مسعود طاهری است.

مستند «شرقی» در ۱۲ کشور جهان فیلم‌برداری شده است، از جمله در ایران، ژاپن، فرانسه، سوئیس، ایتالیا، ترکیه، کانادا، آمریکا، سوریه، اسپانیا و روسیه. طرف‌های مصاحبه در این مستند در مجموع به ۱۱ زبان سخن گفته‌اند. برای تهیه این مستند از حدود ۱۲۰ نفر مصاحبه به عمل آمده است که پس از ارزیابی‌، در نهایت بیش از ۶۰ چهره از دوستان و شاگردان ایزوتسو و همچنین ایزوتسو شناسان، کارشناسان و شخصیت‌های سیاسی درباره زندگی، آثار، آراء و میراث ایزوتسو سخن می‌گویند.

این فیلم، یگانه مستندی است که تا کنون در هر زبانی در باب ایزوتسو ساخته شده است. به جز یک برنامه تلویزیونی هارد تاک در ترکیه ـــ که آن هم صرفاً در باب اسلام‌پژوهی ایزوتسو بوده است ـــ هیچ فیلمی، نه در ژاپن و نه در هیچ کجای دیگر دنیا، تا کنون درباره ایزوتسو ساخته نشده است.

این مستندِ ۱۳۰ دقیقه‌ای به چهار بخش اصلی تقسیم می‌شود: بخش نخست، روایتی از زندگی ایزوتسو در کودکی، نوجوانی و جوانی در ژاپن به دست می‌دهد. بخش دوم روایتی از مهاجرت ایزوتسو به غرب ارائه می‌کند، بخش سوم به مهاجرت ایزوتسو به ایران می‌پردازد. ایزوتسو در بخش دوّم و سوّم زندگی خود رفته-رفته به پژوهشگر و استادی با شهرت بین‌المللی تبدیل می‌شود. بخش چهارم، به خروج ناگهانی ایزوتسو از ایران بر اثر انقلاب پنجاه و هفت و بازگشت او به ژاپن تا زمان مرگ او در زادگاهش اختصاص دارد.

از جمله موضوعات مهمی که در بخش‌های مختلف این مستند به آن‌ها اشاره می‌شود می‌توان به این موارد اشاره کرد: ۱. تاثیر افراد مختلف از ملیّت‌های متفاوت به ویژه ژاپنی، تاتاری، روسی، ایرانی، کانادایی، سوئیسی و فرانسوی در شکل‌دهی به نظام فکری ایزوتسو، ۲. تبارشناسی اسلام‌شناسی در ژاپن و نقش ایزوتسو در شکل‌دهی و جهت دهی به آن، ۳. ریشه‌های سیاسی اندیشه فلسفی ایزوتسو، ۴. تأثیری که تفکر و فلسفه ایزوتسو می‌تواند بر کنش‌های سیاسی امروز داشته باشد و ۵. امکان یا عدم امکان شکل‌گیری اتحادیه‌ای شرقی و آسیایی همچون اتحادیه اروپا بر مبنای فلسفه شرقی ایزوتسو.

این یادداشت، روایتی گذرا از ایزوتسو از دریچه دوربین پرسشگر و دنیاگرد این مستند به دست می‌دهد. این نوشته اما این‌جا و آن‌جا از این مستند فراتر می‌رود و می‌کوشد، به تعبیری، دریچه‌ای نوشتاری به دریچه‌ دیداری این مستند بگشاید.

ناظران
توشی‌هیکو ایزوتسو (۱۹۱۴-۱۹۹۳ میلادی) زبان‌شناس، فیلسوف زبان، ادیب، دین‌شناس تطبیقی، اسلام‌شناس و به طور ویژه قرآن‌شناس نامور ژاپنی (زاده توکیو) در ایران گویا شناخته‌ شده‌تر از وطن اصلی خود ژاپن است

۲. ایزوتسوی ملول ز «زهد خشکِ» آیین ذِن

ایزوتسو در خانواده‌ای کم و بیش ثروتمند بالید. او پدری تاجر، سختگیر و مقیّد به آیین بودایی ذِن داشت. سختگیری‌های مذهبی پدرش، که ایزوتسو را از سنّ کم وادار به ریاضت‌کشی مطابق آیین ذن می‌کرد، موجب شد که ایزوتسو برای فرار از آیین آبا و اجدادی خود ابتدا به سیر در دنیای پر پیچ و خم زبان‌های کهن بپردازد و سپس از رهگذر زبان‌شناسی به «باده نابِ» فلسفه و شناخت ادیان دیگر روی آورد، و دیگر بار با دیدی نوین به شناخت سنّت آبا و اجدادی خود باز گردد.

مطالعه عهد قدیم و عهد جدید، او را به اهمیّت زبان در جهان ادیان آگاه ساخت. ایزوتسو در اوایل بیست سالگی به زبان عربی علاقمند می‌شود. او نزد عالِم مسلمانی تاتاری به نام عبدالرّشید ابراهیم به فراگیری زبان عربی و مطالعات اسلامی سنّتی می‌پردازد. با معرّفی عبدالرشید، ایزوتسو پس از دو سال، به محضر موسی جار اللّه، عالِم مسلمان برجسته تاتاری می‌شتابد تا عربی‌دانی خود را تکمیل کند. جار اللّه، از جمله، به زبان‌های عربی، فارسی، روسی و ترکی تسلّط داشت.

شاگردیِ ایزوتسوی بسیار جوان نزد عبدالرشید و جار اللّه، که تنها در حدّ عربی‌آموزی نبود بلکه مهم‌تر از آن درس اسلام‌شناسی سنّتی بود، از اهمیّت ویژه برخوردار است. جار اللّه شاید یکی از دنیا دیده‌ترین و چندزبانه‌ترین عالِمان سنّی مذهب زمان خود بود. جار الله، که به عراق و ایران هم سفر کرده بود و در آن‌جا با شیعیان و نیز برخی از مجتهدان شیعه آن زمان به مراوده انتقادی هم پرداخته بود، در کلّ گرایش‌ منتقدانه نسبت به تشیّع داشت و کتاب مشهوری با عنوان «الوشیعه فی نقد عقائد الشیعه» در نقد تشیّع نگاشته بود.

با این حال، با آن‌که ایزوتسو در خاطرات خود با شیفتگی بسیار از جار اللّه یاد می‌کند، به نظر نمی‌رسد که ایزوتسو از گرایش‌های منتقدانه جار اللّه نسبت به تشیّع اثری پذیرفته باشد، زیرا ایزوتسو در دوران پختگی فکری خود، پژوهش‌های خویش را مشتاقانه وقف فلسفه و عرفان نظری شیعه کرد.

ایزوتسو که تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته اقتصاد آغاز کرده بود، خیلی زود به عشق دیرین خود زبان و ادبیات باز می‌گردد، و کتاب‌های حسابداری‌اش را از بالای پلی به رودخانه می‌ریزد (در این مستند، تصویر آن پل نشان داده می‌شود) و دکترای خود را در رشته زبان‌شناسی می‌گیرد.

ایزوتسو که حالا عربی‌دان قابلی است، در سال‌های ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۸ میلادی، قرآن را به ژاپنی ترجمه می‌کند و در سه جلد به چاپ ‌می‌رساند، ترجمه‌ای فخیم و دقیق که هم‌چنان مرجعی کلاسیک در قرآن‌شناسیِ ژاپنی است. قرآن البته پیش از ایزوتسو به ژاپنی ترجمه شده بود، اما این ترجمه‌ها از روی زبان‌های اروپایی و چینی و نه اصل عربی صورت پذیرفته بود. ایزوتسو برای نخستین بار در تاریخ زبان و ادبیات ژاپنی، قرآن را مستقیم از روی اصل عربی به ژاپنی ترجمه می‌کند.

کربن
پروژه فکری ایزوتسو با هانری کُربَن، فیلسوف، ایران‌شناس و شیعه‌شناس مشهور فرانسوی که از دوستان ایزوتسو بود، در یک راستا قرار می‌گیرد. در واقع ایزوتسو هم مانند کربن معتقد بود انسان معاصر «عوالم معنوی» و «عالم خیال» را فراموش کرده و به «دام نیهیلسم» افتاده است./ هانری کربن و علامه طباطبایی

۳. احیای «فلسفه معنوی شرق»

ایزوتسو در سفر فکری خود بر سرِ آن بود که «جهانشمولی» تفکر عرفانی را به شرقیان و به طور کل جهانیان بنماید. او به دنبال ره‌گیری تجلّی‌های مختلف «امر قدسی» در فرهنگ‌های مختلف شرقی بود. ایزوتسو به فکر احیای «عالم خیال» یا «عوالم روحانی» بود.

از این حیث، پروژه فکری او با هانری کُربَن، فیلسوف، ایران‌شناس و شیعه‌شناس مشهور فرانسوی که از دوستان ایزوتسو بود، در یک راستا قرار می‌گیرد. در واقع ایزوتسو هم مانند کربن معتقد بود انسان معاصر «عوالم معنوی» و «عالم خیال» را فراموش کرده و به «دام نیهیلسم» افتاده است. علاوه بر این ایزوتسو در مقام انسانی شرقی معتقد بود برای مواجهه با فلسفه معاصر و همین طور شرق‌شناسی، تطبیق فلسفه‌های شرقی می‌تواند واکنشی فلسفی در مواجهه با فلسفه غرب فراهم آورد.

از دیدگاه ایزوتسو، نقطه اتصال انحای مختلف «فلسفه‌های معنوی شرق» چیزی بود که می‌توان آن را «متافیزیک عدم» نام نهاد. از دیدگاه این متافیزیک، وجودْ اصیل‌ترین لایه هستی نیست بلکه وجودْ ریشه در عدم دارد، وجودْ تجلّی عدم است؛ اصالت با عدم است و نه با وجود. این عدم اما به معنای هیچ و پوچ نیست بلکه به عکس، تمام انحای وجود ریشه در عدم دارد، عدمی هستی‌زا که خود از هستی فراتر می‌رود، عدمی که هم‌هنگام از هستی هست‌تر است و در عین حال نیست. در یک کلام، سخن ایزوتسو این بود که برای رهایی از «هیچ‌انگاری» باید به «هیچ» (عدم) بازگشت.

از منظر «متافیزیک عدم» در اعماق لایه‌های آگاهی انسانی، نوعی شناخت از عدمِ نهفته است و هدفِ «فلسفه معنوی شرق» یادآوری عدم است، عدمی که همه چیز است، عدمی که هست و در عین حال نیست و پیوند دهنده‌ فرهنگ‌های مختلف «معنوی شرق» است.

ایزوتسو در جان دادن دوباره به «فلسفه معنوی شرق» به ویژه دست به کار مقایسه اسلام با آیین دائو (تائوئیسم) شد. او در راه مقایسه اسلام و آیین دائو، از جمله، کتاب «صوفیسم و تائوئیسم» را نگاشت. این اثر با ترجمه‌ای نه چندان پیراسته به فارسی در آمده است. در این اثر، او عرفان ابن عربی را با تفکر کهن چینی، آن‌چنان‌که در آیین دائو نمود یافته، مقایسه می‌کند. کار اصلی ایزوتسو در تطبیق فلسفه یا سنت‌های شرقی اما در کتاب «آگاهی و ماهیّت» به زبان ژاپنی نمود یافته است، کتابی مهم که به فارسی و انگلیسی ترجمه نشده است. او در این کتاب دست به مقایسه اسلام، بودیسم، هندوئیسم، تائوئیسم، یهودیّت، مسیحیّت و تفکر افلاطونی یونان می‌زند.

اثر تطبیقی دیگری از ایزوتسو که به فارسی هم ترجمه شده است «آفرینش، وجود و زمان» است. به نظر بهمن ذکی‌پور، ایزوتسو شناس ایرانی که در این مستند هم حضوری پررنگ دارد، «کتاب «آفرینش، وجود و زمان» که خیلی هم در ایران جلب توجه نکرد از «صوفیسم و تائوئیسم» بسیار مهم‌تر است، چرا که یک گام بعد از نگرش «صوفیسم و تائوئیسم» نوشته شده و به مراحل پختگی فکر ایزوتسو نزدیک‌تر است».

در میان کسانی که در مسیر احیای «فلسفه معنوی شرق» بر تفکّر ایزوتسو اثر گذاشتند، از همه مهم‌تر هانری کربن است. هم‌چنین می‌توان از حاج ملا هادی سبزواری، یونگ، ژاک دریدا، لویی ماسینیون، رودلف اوتو و میرچا الیاده نام برد. ایزوتسو با برخی از این متفکران در حلقه‌ای فکری موسوم به «ارانوس» که هر سال در سوییس برگزار می‌شد دمخور بود، گرچه ایزوتسو رسماً عضو این حلقه نبود. ایزوتسو پس از شنیدن بیتی از منظومه حاج ملا هادی سبزواری در کلاس درس مهدی محقق در کانادا شیفته تفکر ایرانی می‌شود و اولین اثر او مرتبط با حوزه فلسفه ایرانی، ترجمه و شرح منظومه به انگلیسی همراه با مهدی محقق است.

گفتنی است که «شرق» در «فلسفه معنوی شرق» و در نظام فکری ایزوتسو، دو معنای متمایز دارد. معنای نخست، «شرق متافیزیکی» است، شرقی ناکجاآبادی که در فلسفه سهروردی از آن یاد می‌شود و ایزوتسو در صدد احیای آن است. معنای دوّم «شرق» معنای این‌جایی و جغرافیاییِ آن است که از دیدگاه ایزوتسو گستره وسیعی را پوشش می‌دهد. این گستره از ژاپن به طرف غرب آغاز می‌شود و با گذر کردن از هند، چین و خاورمیانه، یونان را نیز در بر می‌گیرد. بنابراین، به خلاف نظر عموم ژاپنی‌ها که اعتقاد داشتند شرق با مرزهای هند به پایان می‌رسد، از دیدگاه ایزوتسو این مرز را بایستی به خاطر داشتن میراث مشترک، تا ایران و سپس تا مرزهای غربی یونان گسترش داد.

یونان باستان همیشه پایگاه تفکّر غرب قلمداد ‌شده است. از این رو گنجاندن یونان باستان در «فلسفه معنوی شرق» اگر نه مسأله‌زا دست‌کم مبهم به نظر می‌رسد. ایزوتسو اما معتقد است که «اگر به درون فلسفه یونان باستان برویم، و حقیقتاً به توضیح روشن آن بپردازیم، درمی‌یابیم که عناصر تفکر شرقی در آن فراوان است. این اصلا ارتباطی با داشتن یا نداشتن تأثیرات تاریخی ندارد، بلکه ساختار تفکر یونانی، واجد مسأله اشراقی مشترک و ضروری‌ای است» («تاریکی و روشنایی در اواخر قرن بیستم، گفتگو با توشی‌هیکو ایزوتسو»، ترجمه از ژاپنی بهمن ذکی‌پور).

شایگان
داریوش شایگان از جمله متفکرانی است که در این مستند درباره ایزوتسو حرف زده است

۴. رازگشایی از رمزهای قرآنی

ایزوتسو، در مقام فیلسوف تطبیقی و اسلام‌شناس، در مسیر احیای «فلسفه معنوی شرق» نمی‌توانست از قرآن فارغ بماند. گرچه قرآن‌پژوهی ایزوتسو از نظر تاریخی مقدّم بر آثار بعدی او در «فلسفه شرقی» است اما چه بسا قرآن‌پژوهی او را نیز بتوان در راستای پروژه فکری او در احیای «فلسفه معنوی شرق» به شمار آورد.

او قرآن را کلّی منسجم می‌دید که در عین حال، به سادگی انسجام خود را به خواننده‌ نقّاد و جستجوگر نشان نمی‌دهد. قرآن، گویی، به‌ سان معشوقی است که دیدار می‌نماید و پرهیز می‌کند. کشف رابطه چندجانبه و لایه‌-لایه مفاهیم قرآنی به مدد زبان‌شناسی جدید، یکی از مساهمت‌ها یا قلم‌یاری‌های ایزوتسو در مطالعات قرآنی مدرن است.

از نظر ایزوتسو، یک مفهوم قرآنی معنای نهایی خود را بر اساس رابطه‌ معنایی‌اش با شبکه در‌هم‌تنیده دیگر مفاهیم قرآنی در دل خود این کتاب می‌یابد و نه در قالبی مجزّا از آن شبکه معنایی و نه بر اساس جهان‌بینی مستقل از قرآن، و نه حتی بر اساس جهان‌بینی‌هایی که قرآن مفاهیمی را از آن‌ها وام ستانده است. مثلا، از نظر ایزوتسو، کلمه «اللّه» در عرب پیش از نبی هم به کار می‌رفته اما در شبکه معنایی جهان عرب پیش از نبی، «اللّه» در کنار «آلِهه» (الهه‌ها) می‌نشسته، در تضاد با آن‌ها نبوده و خدایی در میان خدایگان، گرچه مهم‌تر از آن‌ها بوده است.

در زبان قرآنی اما اگرچه «اللّه» از سنّت زبانی عرب پیش از نبی وام ستانده می‌شود اما این اللّه دیگر آن اللّه نیست، بلکه در شبکه معنایی قرآن، اللّه جایگاهی مرکزی می‌یابد، دیگر از الهه‌ها خبری نیست و بلکه باور به الهه‌ها در تضادّ با باور به اللّه قرار می‌گیرد و آغاز، بازگشت و تدبیر دمادمِ همه چیز به اللّه، و تنها او، باز می‌گردد.

۵. «می‌روم کمی بخوابم»

در انتهای مستند تصاویری از اتاق شخصی ایزوتسو در منزلش و نیز روایتی از روز مرگ او ارائه می‌شود. بر روی میزی در منزل او تابلوی کوچکی به چشم می‌آید که کلمه «هیچ» (به زبان ژاپنی: مو) با جوهر سیاه بر روی کاغذی سفید توسط خود ایزوتسو خوش‌نویسی شده است. ایزوتسو در روز هفت ژانویه ۱۹۹۳ میلادی (هفدهم دی ماه ۱۳۷۱خورشیدی) در خانه‌اش به زمین می‌خورد، اما با این پندار که اتفاق مهمی نیست به همسرش می‌گوید «می‌روم کمی بخوابم». او دچار خونریزی مغزی می‌شود و هیچ‌گاه از خواب برنمی‌خیزد. به تعبیر مولوی اما «او بخفت و بخت و اقبالش نخفت» (مثنوی، دفتر سوّم).

ایزوتسو امروز بسا شناخته‌شده‌تر از زمانی است که چشم از جهان فروبست. می‌توان امید بست که این فیلسوف تا حدودی گمنام ژاپنی، که در هوای احیای «فلسفه معنوی شرق» ایران را خانه دوم خود ساخته بود، در آینده بسا بیش از امروز به ایرانی‌ها، ژاپنی‌ها و علاقمندان به فلسفه و دین‌شناسی تطبیقی در همه جهان شناسانده شود.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته