تاریخ بدن در ادبیات
سیدمهدی زرقانی و دیگران
تهران: انتشارات سخن، ۱۳۹۸، ۴۴۶ صفحه
برای دیدن صفحات مقدماتی این کتاب این لینک را باز کنید.
بدن سطحی است که رخدادها بر آن نقش میبندند؛ مسئلهای اساسی و کلی که پیرامون آن دهها و صدها امر جزئی دیگر شکل گرفته است. شاید هیچ پدیده دیگری را نتوان یافت که به اندازه بدن، سطح و عمق زندگی آدمی را اشغال کرده باشد. بدن همهجا حضور دارد؛ از مهمترین و پیچیدهترین مسائل الهیاتی گرفته تا موضوعات خیلی ساده و معمولی. جهان از طریق بدنی نمادپردازی و معنادار میشود که منبع همۀ فعالیتهای آفرینشگرانه ماست اما از شدت پیدایی به چشم نمیآید. پدیدهای با این همه امکان بالقوه معناسازی، قابلیت آن را دارد که خود موضوع یک «تاریخ» قرار گیرد. این کتاب تماشا و تحلیل بازنمایی بدن در ژانرهای مختلف است. مقصود از «ادبیات»، در این کتاب مجموعه نوشتارهاست، نه فقط آثاری که وجه هنری در آنها غلبه دارد.
این کتاب که برآیند پژوهشی گروهی و بینارشتهای است، ادعایی ندارد جز اینکه راهی را پیش روی محققان میگشاید که تا سالها میتوان در آن طی طریق کرد و از دیدن مناظر دلکش آن بهره برد. «تاریخ بدن» به طورکلی و «تاریخ بدن در ادبیات» به طور خاص، دامنهای بسیار گسترده دارد. نویسندگان امیدوارند به همت عالی پژوهشگران چنین تاریخی با همه ابعاد متنوع و گستردهای که دارد نوشته شود؛ تاریخی که «گذشته» را پیشروی ما قرار دهد تا «حال» خویش را بهتر بشناسیم و «آینده» را زیباتر و باشکوهتر بسازیم.
کتاب با پیشگفتاری کوتاه و یک مقدمه آغاز میشود. با وجود تعدد نویسندگان و اختصاص هر فصل به یک ژانر، کتاب بر اساس ایدۀ واحدی روی خط زمان حرکت و بازنمایی بدن را در ژانرهای مختلف روایت میکند. پاسخ به آن انتظارات و تبیین ایدۀ واحد مرکزی، محور بحثهای اساسی فصل نخست کتاب را شکل میدهد.
نقطۀ آغاز بررسیهای این کتاب ادبیات ایران پیش از اسلام است. بخش اعظم آثار زرتشتی در دورۀ اسلامی نوشته و تدوین شده است. اما چون آنها به سنت پهلوی ـ زرتشتی تعلق دارند، به طور کلی در زمرۀ ادبیات پیشااسلامی ردهبندی میشوند. خوانندۀ این فصل با دغدغهها و ذهنیتهای ایرانیان باستان دربارۀ بدن آشنا میشود و هم درمییابد که نیاکان ما تا چه میزان و در چه زمینههایی به بدن توجه داشتهاند. افزون بر این، در این فصل نشان داده شده که بدن برساخته در سنت زرتشتی چه تفاوتهایی با بدن برساخته در سنت مانوی دارد. این فصل خواننده را متقاعد میکند که اندیشۀ ایرانشهری در حوزۀ بدن تا چه اندازه عمیق، فلسفی و متفکرانه است.
ادبیات ایران پس از اسلام دنبالۀ ادبیات ایران باستان است که تجربۀ دگردیسی را از سر گذرانده است. اکنون پرسش این است که این دگردیسی و تلفیق فرهنگ و ادب ایران با ادبیات عربی جاهلی و اسلامی چه تأثیری بر ذهنیت بدنمندانۀ فارسینویسان و فارسیگویان داشته است؟ همچنین با توجه به ارتباط اعراب منطقۀ حیره با ساسانیان، این پرسش مطرح است که آیا بخشی از بدنآگاهی ایرانیان باستان وارد ذهن و زبان عرب دورۀ جاهلی شده است یا خیر؟ و اساساً چه تفاوتها و شباهتهایی میان بازنمایی بدن در ادبیات ایران باستان و عرب جاهلی از یکسو و فارسی نو و ادبیات عربی ـ اسلامی از طرف دیگر وجود دارد؟ فصل سوم به بازنمایی بدن در ادبیات عربی اختصاص داده شده تا خواننده با ارتباطات بینافرهنگی ایرانیان و اعراب در مسئلۀ بدن اشراف نسبی پیدا کند. این فصل به خواننده نشان میدهد که چه تفاوت عمدهای میان بدنآگاهی اعراب جاهلی و ایرانیان باستان وجود دارد.
فصل چهارم کتاب اختصاص به بررسی بازنمایی بدن در منابع علمالجمالی فارسی، عربی و هندی دارد. این ژانر از آنرو اهمیت دارد که محل تلاقی سه فرهنگ بزرگ جهان کلاسیک (ایرانی، عربی و هندی) در مسئلۀ بدن است؛ ضمن اینکه بارقههایی از بدنآگاهی یونان و روم باستان نیز بدانها راه یافته است. پس از خواندن این فصل، تصویری از بدن در ذهن خواننده شکل میگیرد که شاخصۀ عمدۀ آن تلفیقی بودن است.
بعد از این فصل نویسندگان به سراغ ژانرهایی رفتهاند که به طور متعارف فارسی نو نامیده میشود. در بررسی ژانرهای فارسی نو با ژانر عاشقانه آغاز شده که با فصل پیشین ارتباط مستقینی دارد. مسائل زیبایی بدن بسیار متنوع و متعدد است؛ مثلا اینکه چرا شاخصههای بدن زیبا در طول هزار سال شعر فارسی چندان تغییری نکرده است؟ یا چرا جنبههای تنانه از عاشقانههای روایی فارسی حذف شد و در غزل به طرز عجیبی گسترش یافت؟ یا اینکه بدنآگاهی عاشقانهپردازان ما چه ارتباطی با بدنمندی در ایران باستان و عرب جاهلی و جامعۀ عصر خودشان دارد؟ در فصل پنجم همچنین ذهنیت نادرستی به چالش کشیده شده که دربارۀ معشوق مذکر در غزل فارسی به وجود است.
نظامهای ارزشی، فرهنگی و دستگاههای جمالشناسیک ما طوری است که همیشه زیبایی توجهمان را جلب کرده و حتی سخنگفتن دربارۀ زشتی بدن و بدن زشت حس نامطلوبی را در ما ایجاد میکند. این در حالی است که بدن زشت بنیاد یک ژانر مهم در ادبیات فارسی را شکل میدهد. فصل ششم به بازنمایی کیفیت بازنمایی بدن در ژانر هجو اختصاص دارد.
در فصل هفتم ضمن مقایسۀ کیفیت بازنمایی بدن در ژانرهای مختلف، کوشش شده به ذهنیت بدنمندانۀ حماسهپردازان دست یافته شود و نشان داده شود که آنها چه تعاملی با بدن داشتهاند؟ بدن در ژانر حماسی مثل دیگر ژانرها، کارکردهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی پیدا میکند. در این فصل از بدنهای متعدد شاه و پهلوان سخن گفته شده که در آثار حماسی ما برساخته شدهاند و از بدنهای در حاشیۀ توده که فاقد هویت هستند. همچنین افزون بر حماسههای ملی، نویسنده به سراغ حماسههای دینی و تاریخی هم رفته تا تفاوت و تشابه این زیرگونهها با یکدیگر معلوم شود.
بررسی بدن در ژانر کلام در فصل هشتم انجام شده است. این فصل به خواننده نشان میدهد که چه رابطهای میان بدنآگاهی متکلمان مسلمان با آموزههای ایران باستان از یک طرف و متکلمان مسلمان با عارفان از طرف دیگر وجود دارد و اینکه چطور متکلمان وجود یکپارچۀ ما را تکهتکه کردند تا هر بخش از ما در جدال مدام با بخش دیگرمان باشد و اینکه این نبرد خونین چگونه وارد گستردهترین و اثرگذارترین ژانر فارسی یعنی عارفانهها شد.
فصل نهم اختصاص به بازنمایی بدن در عارفانهها دارد. با وجود اینکه عارفان به بدنستیزی مشهورند؛ اما بیشترین توجه به بدن در آثار آنها دیده میشود. چطور میتوان این پارادوکس را حل کرد؟ بدنستیزی عارفان چه تأثیری بر شخصیت قومی ما داشته است؟ و آنها از چه زمانی و تحت تأثیر چه گفتمانهایی بدنستیز شدهاند؟ سؤالاتی از این قبیل و تحلیلهای متعددی که میتوان بر یافتههای منحصربهفرد عارفان ارائه کرد، موضوعات محوری فصل نهم را شکل میدهد.
نگارهها همپای نوشتارها در سرتاسر دورۀ کلاسیک پیش آمدهاند؛ با این تفاوت که تا پیش از قرن نهم در مرتبۀ پایینتر از هنرهای کلامی قرار دارند و پس از آن همطراز هنرهای کلامی شده و در برخی دورهها از آنها پیشی میگیرند. پرسش محوری در فصل پایانی کتاب این است که آیا همان ذهنیت بدنمندانهای که در آثار نوشتاری کلاسیک وجود دارد، در نگارهها نیز بازتولید شده یا اینکه نگارگران مسیر متفاوتی را پیمودهاند؟ در کنار این سعی شده نشان داده شود که بدن در مکاتب مختلف نگارگری ایرانی و در طول تاریخ چگونه بازنمایی شده است. افزون بر این، این فصل نشان میدهد که ارتباطات بینارسانهای در دورۀ کلاسیک چقدر زیاد بوده؛ همچنین بیتوجهی مورخان ادبی به این نکتۀ مهم سبب شده بخشی از حقایق تاریخ ادبیات از نظرها پنهان بماند.
نکتهای که دربارۀ ساختار درونی فصلهای کتاب گفتنی است و آن اینکه کتاب دارای ده فصل است که هر فصل به ژآنر خاصی میپردازد و استقلال نسبی دارد؛ اما همۀ فصلها بر روی هم کلیتی واحد را شکل میدهند؛ درست مثل اجزای یک پازل که با وجود استقلال، وجودشان وابسته و پیوسته به وجود دیگری است و از اتصال و کنار هم نشستن آنها تصویر کلی پازل پدیدار میشود.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
مقدمه
فصل اول: مبانی نظری و کلیات
فصل دوم: بازنمایی بدن در ژانرهای پیشااسلامی
فصل سوم: بازنمایی بدن در ژانرهای عربی
فصل چهارم: بازنمایی بدن در ژانرهای علمالجمالی
فصل پنجم: بازنمایی بدن در ژانرهای عاشقانه
فصل ششم: بازنمایی بدن در ژانر هجو
فصل هفتم: بازنمایی بدن در ژانر حماسی
فصل هشتم: بازنمایی بدن در ژانر کلام
فصل نهم: بازنمایی بدن در ژانرهای عرفانی
فصل دهم: بازنمایی بدن در نگارههای دورۀ اسلامی
نگارهها و مرقعهها
نمایه