بهمن فاطمی
گفتوگو با نادره رضایی، مدیر موسسه انتشارات علمی و فرهنگی
حکایت فروش آرشیو نشر در یک آخر هفته خلوت
از نوامبر ۱۹۵۳ برابر با آبان ۱۳۳۳ که نمایندگی انتشارات فرانکلین در تهران آغاز به کار کرد تا به امروز که با نام موسسه انتشارات علمی و فرهنگی فعالیت میکند، این مجموعه فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است. فعالیت موسسه فرانکلین در ایران با مدیریت همایون صنعتیزاده آغاز شد. به عبارتی، صنعتیزاده که خود نویسنده، مترجم و دستبهکار کارآفرینی بود، به عنوان پایهگذار و مدیرعامل موسسه فرانکلین تهران، به سرعت این موسسه را به یکی از تاثیرگذارترین مراکز حوزه نشر کتاب در ایران تبدیل کرد. تاثیر دیرپای فرانکلین در ایران تنها چند سال پس از افتتاح نمایندگی آن در تهران آغاز شد. موسسهای که در ابتدا با کار آمادهسازی کتابها برای انتشار فعالیت خود را آغاز کرد و در ادامه کارهای گستردهتری انجام داد که یکی از مهمترین آنها، تحقق بخشیدن به امر مهم ویراستاری کتاب در ایران به عنوان حرفهای مستقل بود. در سایه مدیریت صنعتیزاده بر این موسسه بود که برای نخستینبار مجموعهای از کارهایی که چرخه تولید کتاب را شکل میدهند، از صفحهآرایی و نمایهسازی گرفته تا طراحی جلد و غیره به صورت مدرن، یکجا در قالب موسسه انجام شد. در سالهای منتهی به انقلاب، پیرو دلایلی که البته با تقابل کار فرهنگی مستقل با منویات حکومت وقت بیارتباط نبود، کار موسسه متوقف شد. بعد از انقلاب و در سال ۱۳۶۰ از ادغام موسسه انتشارات فرانکلین با دو موسسه بنگاه ترجمه و نشر کتاب و سازمان کتابهای جیبی، موسسه انتشارات علمی و فرهنگی پدید آمد که حالا با پایان چهارمین دهه از فعالیت آن فاصله زیادی نداریم. این موسسه تا دو سال پیش با وزارت علوم سهام مشترک داشت، اما امروز سهام آن به تمامی متعلق به سازمان تامین اجتماعی است. در این چهار دهه، افراد زیادی مدیریت موسسه انتشارات علمی و فرهنگی را بر عهده داشتهاند و حسب تلقی دولتهای مختلف از مقوله فرهنگ، این موسسه نیز روشها و رفتارهای مدیریت مختلف و متفاوتی را پشت سر گذاشته است. موضوعی که مدیریت فعلی موسسه نیز بر آن تاکید دارد. نادره رضایی، ۵ ماه است که مدیریت موسسه انتشارات علمی و فرهنگی را بر عهده گرفته. با او درباره موسسه تحت مدیریتش در این روزها گفتوگو کردیم.
شما زمانی به عنوان مدیر این موسسه زمانی مشغول به کار شدید که موسسه به تبع شرایط عمومی اقتصاد کشور، وضعیت مطلوبی نداشت. آن زمان تلقی شما که پیشتر در محیطی صنعتی مانند ایرانخودرو بودید، از کار در این حوزه چه بود و حالا بعد از ۵ ماه چه دریافتهای تازهای از این حوزه و مجموعه انتشارات علمی و فرهنگی پیدا کردهاید؟
من با سوابق و نوع فعالیت موسسه آشنا بودم. درست است که قبل از این در محیط صنعتی کار میکردم اما دانشآموخته علوم انسانی هستم و جامعهشناسی خواندهام. چیزی که بیش از هر چیز در سوابق این موسسه برایم جالب بود، نگرشها و نوع کار آقای همایون صنعتیزاده بود. وقتی من آمدم برخی گفتند رضایی برای این کار جوان است و … جالب اینکه آقای صنعتیزاده در اوج جوانی و در ۲۹ سالگی به عنوان اولین مدیرعامل انتشارات فرانکلین انتخاب شده بود. این موسسه همانطور که میدانید، بعد از انقلاب هم با عنوان سازمان انتشارات انقلاب اسلامی فعالیت کرده و در دهه هفتاد تغییر نام پیدا میکند به شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و امروز ما میراثدار نشری هستیم که از دوره قبل از انقلاب تا به امروز در خیلی از زمینههای حوزه نشر اولین و پیشروترین بوده است.
از چه جهت؟ بیشتر به اعتبار کتابهایی که در آن منتشر شده و آدمهایی که با موسسه وارد همکاری شدند یا به خاطر گسترش کار و تبدیل موسسه به مرکزی که چرخهای کامل از بخشهای مختلف نشر را تجمیع کرد و به حرکت درآورد؟
به خاطر مجموعه کارهایی که کردهاند. هم به خاطر تعداد عناوین و کیفیت و اهمیت کتابهای ممتازی که منتشر کردند، هم به خاطر دعوت به کار از چهرههای برجستهای که به این نشر آمدند و کار تالیف، ترجمه و ویراستاری انجام دادند و هم به دلایل متعدد دیگر. مرحوم صنعتیزاده، مجموعهای عالی و ارزشمند را برجای گذاشتند که امروز به عنوان میراثی گرانبها در اختیار ماست و باید نسبت به آن حساس باشیم. ایشان علاوه بر اینها چاپخانه افست را هم تاسیس کردند و همانطور که گفتید، تلاش کردند همه چرخه نشر را یکجا گرد هم بیاورند و به هم وصل کنند. همینطور میتوان به کار ارزشمند و تاثیرگذارشان یعنی تاسیس کارخانه کاغذ پارس اشاره کرد یا در زمینه پای کار آوردن آدمهای مهم میتوان از فضایی گفت که برای شادروان غلامحسین مصاحب در تدوین دایرهالمعارف فارسی فراهم کردند. زندهیاد صنعتیزاده حتی خانه پدریشان را در اختیار یکسری از افراد برجسته حوزه کتاب گذاشتند. این یعنی نهتنها از امکانات شخصی و خانوادگی خود برای درآمدزایی استفاده نکردند، بلکه از آن برای کار فرهنگی هم مایه گذاشتند و هزینه هم کردند و کارهای یگانهای را محقق ساختند. یک نمونه از آنها «تاریخ تمدن» ویل دورانت است که پس از سالها همچنان از کتابهای پرفروشی است که در ایران منتشر شده. جالب است بدانید که سال گذشته یکپنجم از فروش موسسه انتشارات علمی و فرهنگی «تاریخ تمدن» ویل دورانت بوده است. اگر بخواهم از همه آدمهای مهمی که با این موسسه کار کردند، نام ببرم، فهرست بلندبالایی را باید ردیف کنم اما چون ممکن است کسانی سهوا از قلم بیفتند، از این کار در میگذرم.
بله، مثلا آقای نجف دریابندری.
همینطور است. آخرین فرد برجستهای که موسسه انتشارات علمی و فرهنگی از دست داد، استاد نجف دریابندری بود. ایشان سالهای متمادی در این نشر سرویراستار و معاون فرهنگی بودند.
انتشارات فرانکلین در همان سالهای قبل از انقلاب متوقف میشود. تا چه اندازه تقابل با حاکمیت دلیل توقف کار بود و چه تاثیری بر کار نشر داشت؟
به نظر من با رفتن آقای صنعتیزاده آن جمع بسیار خوب هم رفت و آن کار دیگر با کیفیت اولیه ادامه پیدا نکرد. به هر حال بعد از انقلاب این نشر دوباره شروع به کار کرد. شاید خیلیها ندانند این نشر تنها از چاپ کتابهای درسی افغانستان، سالانه یک میلیون دلار سود داشته است.
موسسه انتشارات علمی و فرهنگی بعد از انقلاب با نام سازمان انتشارات انقلاب اسلامی با مدیریت آقای موسویگرمارودی شروع به کار کرد. از آن زمان تاکنون مدیران مختلفی این مسوولیت را بر عهده گرفتند، اما مستنداتی از حضور آنها تاکنون ارایه نشده. دقیقا چه کسانی بعد از انقلاب در این موسسه مدیر بودند؟
بله، همانطور که گفتید، بعد از انقلاب اولین نفری که مدیریت موسسه را برعهده گرفت، جناب آقای گرمارودی بودند. متاسفانه در این سالها اینجا مستندسازی وجود نداشته و فهرستی که خود موسسه از مدیرانش مکتوب کرده باشد، نداریم. در دوره اصلاحات خیلی از افراد حوزه نشر، فضایی پیدا کردند که دوباره در اینجا فعالیت کنند. آن زمان مدیریت مجموعه برعهده آقای مهندس صحابه بود که همزمان مشاور رییسجمهور هم بودند. در این دوره موسسه دوباره رونق گرفت و بسیاری از بزرگان کشور به بازدید این انتشارات میآمدند. در یک کلام، در آن دوره اهمیت بسیار خاصی برای این موسسه قائل بودند و آن توجه ویژه، به سر پا بودن مجموعه بسیار کمک کرد.
بخشی از اهمیت کار موسسه در دوران زندهیاد صنعتیزاده، تعاملی است که با مولفان و پدیدآورندگان آثار داشتند. توجه به این موضوع در این سالها چقدر موضوعیت داشته و در دوره مدیریت شما چطور؟
بله، تعامل با پدیدآورندگان کتابها موضوع بسیار مهمی است که در آن مقطع یعنی دوره اصلاحات بسیار جدی گرفته شد. این تعامل در آن سالها پایدار بود. اینطور نبود که موسسه به صرافت شکایت از یک نویسنده و مولف بزرگ که از مفاخر فرهنگ ماست، بیفتد. همه چیز بر پایه اصولی بود که ماهیت فرهنگی کار اقتضا میکرد. در حال حاضر ما در حال احیای پرنسیبهای نشر در ارتباط با مولفانمان هستیم و تلاش میکنیم به خانهشان برگردند، چراکه معتقدیم حضور بزرگان علمی و فرهنگی موجب قوام کار انتشارات و استقبال مخاطبان خواهد بود علاوه بر اینکه هر خانهای بزرگ میخواهد و بزرگان ما مولفان و موثرین ما هستند.
آرشیو موسسه در دورهای متاسفانه فروخته میشود. میخواهیم روایت شما را از این اتفاق غمانگیز بشنویم.
روایتی که همکاران انتشارات برای بنده بازگو کردند، این است که متاسفانه در سال ۹۵ یک آخر هفتهای که همکاران نبودند، تعدادی از این کتابخرها میآیند و کتابها را میبرند و تنها تعداد کمی از آن باقی میماند و طبقه دوم انتشارات که محل آرشیو بوده است تبدیل به سالن جلسات میشود. من در این موسسه گریه همکار خانمم را دیدم که بیش از ۲۰ سال است در اینجا مشغول به کار است. ایشان توضیح داد که در دهه ۷۰، چطور جلد به جلد این کتابها را میخریدند و چطور دستهبندی و کدگذاری میکردند. کارمندان اینجا وقتی میخواستند کتابی به امانت بگیرند، باید شش امضا میدادند تا کتاب را از موسسه خارج کنند. چنین نظمی داشته اینجا که بعدها به آن روز افتاده…
تعداد کمی کتاب از آرشیو باقی مانده یعنی چقدر؟
به اندازه یک اتاق کوچک.
شما احتمالا آخرین مدیر این موسسه در دولت دوازدهم خواهید بود. در این مدت بنا دارید چه کارهایی انجام دهید؟
کار ما همانطور که میدانید بسیار دشوار است. در شرایط اقتصادی خاصی قرار داریم و سال آخر دولت هم هست و بالطبع بودجه کمتری به این بخش اختصاص داده میشود. شیوع کرونا هم شرایط را سختتر کرده. امسال نمایشگاه کتاب نداشتیم در حالی که پیک فروش ناشران اردیبهشتماه است و ما امسال این فرصت را به خاطر کرونا از دست دادیم. سروسامان دادن به چنین وضعیتی، مسوولیت ما را دوچندان کرده است، خوشبختانه با تمهیداتی که در نظر گرفتیم در همین دوره کرونا نسبت به میانگین سال قبل افزایش فروش هم داشتهایم که حاصل رویکردهای جدید در فروش آنلاین و همینطور تغییر در مدیریت توزیع و پخش کتاب بوده است. البته چالشهای دیگری هم داریم، در دوره قبل از ما بیش از یکهزار تعهد کتاب ثبت شده؛ یعنی ظرفیت ۷سال ما از قبل پیشخور شده. این به هر حال تعهدی است که از قبل ایجاد شده و هر مدیری که میآمد هم باید آن را انجام میداد. در شرایطی که ما تعهد داریم هزار کتاب تعهد داده شده را منتشر کنیم، بالطبع ممکن است از کیفیت آثار جدیدی که میخواهیم همزمان منتشر کنیم، کاسته شود. این کار ما را سختتر میکند. تعجیل در نشر اثر و در ادامه آن، از بین رفتن شوراهای تخصصی در دو، سه سال گذشته، سبب انتشار آثاری از سوی این مجموعه شده است که کیفیت لازم را ندارند. در حالی که همه علمی و فرهنگی را نشری میشناسند که در تمام سالهای فعالیتش هر کاری را منتشر نکرده و کیفیت برایش اهمیت خاصی داشته است.
از انتشار آثاری نازل در سالهای گذشته گفتید. برای جلوگیری از تکرار این اتفاق چه خواهید کرد؟
چاپ یکسری از کتابها نباید در این نشر پذیرفته میشد که شد. الان در حال اولویتبندی هستیم و حوزهها را دستهبندی موضوعی کردهایم. دبیر متخصص هر مجموعه معرفی شده و قرار است شورای تخصصی داشته باشیم. ضمنا جوانگرایی کرده ایم و برای پرورش نسل جدید، از متخصصان جوان استفاده کردهایم، چراکه این حوزه نیازمند تحرک است. ما ۱۸پروژه ویژه متوقف شده از قبل داشتهایم که برای اتمام کار به متخصصان سپرده شده است و امیدوارم ثمرات این اقدامات را به زودی ببینیم.
در حوزه سامان دادن به مستندات این نشر پرسابقه چه برنامهای دارید؟
در نظر داریم مرکز اسنادی راهاندازی کنیم که هم بخش فیزیکی داشته باشد و هم دیجیتال. میخواهیم پروندههای کتابها و مولفانمان را که بیش از چند هزار است را اسکن و دستهبندی کنیم و از اشیا و آرشیو سندها و کتابهایمان موزهای تاسیس کنیم که برای آیندگان این نشر و علاقهمندان به صنعت نشر و کتاب باقی بماند. همچنین مذاکراتی با وزارت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری داشتیم که بتوانیم مجموعه علمی و فرهنگی را به عنوان یک میراث ناملموس ثبت کنیم تا ماندگاری اینجا را در برابر بلایای مختلف و ناتدبیریها بالا ببرد. ما میخواهیم چیزی به اینجا اضافه کنیم، الان همکاران من در حال تلاش برای احیای آرشیو مصاحبهها و ثبت خاطرات بزرگان این نشر هستند و بنا داریم یک مستند تاریخ شفاهی و مکتوب داشته باشیم.
اگر دولت بعدی با نگاه غیرهمسو و از جناح سیاسی مقابل از شما بخواهد در این سمت بمانید، خواهید ماند؟
دولت جدید برای رایآوری از فرهنگ کمک خواهد گرفت و این امری طبیعی است. امیدوارم هر دولتی که میآید، به نگهداشت این سرمایهها و اضافه کردن به آن اهتمام بورزد. حفظ دستاوردهای حوزه نشر، حفظ ایران است. امیدواریم بتوانیم کارهایمان را به نظمی برسانیم و کاری کنیم که هزینه از بین رفتن دستاوردهایی مانند آرشیو گرانبهای اینجا آنقدر سخت باشد که کسی نتواند به خود اجازه این کار را بدهد.
*** *** ***
نشانهگذاری نگاه تزیینی به فرهنگ
بهنام ناصری
وقتی جریان فروخته شدن آرشیو موسسه نشر علمی و فرهنگی را شنیدم، بیآنکه کمترین حدی از مزاح در لحن خبر بوده باشد، ناخواسته آن را یک شوخی پنداشتم. باورش ساده نبود: آرشیو یکی از مهمترین و درخشانترین موسسات نشر کتاب در تاریخ ایران در بعدازظهر یک روز تعطیل آخر هفته از موسسه خارج و فروخته میشود. یاللعجب!
اتفاقی که افتاد نه فقط برآمده از سهلانگاری یک مدیر بلکه درسطحی فراتر، حاکی از نوع نگاهی است که کتاب و موسعتر از آن مساله فرهنگ را در شمار تزیینات سبک زندگی انسان در نظر میآورد. نگاهی که اگرچه شاید شمایی که حالا این سطرها را میخوانید، چنان از آن فاصله داشته باشید که حتی وجودش از یادتان رفته باشد اما گزیری نداریم جز اینکه با تاسف وجود مسلط چنین نگاهی را در جامعه و نزد بخشی از متولیان و ادارهکنندگان فرهنگ در این سرزمین بپذیریم.
آرشیو نشر علمی و فرهنگی در تمام سالهای فعالیت این نشر حفظ شد. حتی در زمان دولتهای نهم و دهم که به بدعتگذاریهای غیرضرور، ناآشنایی با جنس پدیده فرهنگ و استفاده ابزاری از نام و شأن هنرمندان و پدیدآورندگان آثار هنری و فرهنگی شهره بود. این نشان از دشواری کاری دارد که مدیر قبلی موسسه نشر علمی و فرهنگی به سادگی از پس آن برآمد. او کاری کرد که حتی دولت احمدینژاد هم از پسش برنیامده بود: به باد دادن گنجینهای که حاصل مساعی مدیران و زحمات کارمندان این نشر از سنوات دور و دیر تا سالهای گذشته بود.
مدیر کارستانساز ما، حالا هم که مدتی از آب رفتن دستهگلش گذشته، بعید است متوجه دامنه تخریبی کار خود شده باشد. او صورت دیگری است از همان نگاه دولت نهم که در زمان معرفی کابینهاش به خاطر یکسانپنداری مقولات فرهنگی و سرهنگی مورد نقد بود و حالا فروش آرشیو یک نشر بزرگ و شناسنامهدار در حکم نشانهگذاری ناخواسته این نگاه است. آن هم به دست مسوول دولتی که میخواست به نگاه قشری و تزیینی به فرهنگ پایان دهد و جلوی استفاده ابزاری از دستاوردهای فرهنگی را بگیرد. دولتی که توقیف بیدلیل فیلمهای سینمایی را محکوم میکرد، در مقابل ممیزی کتاب موضع میگرفت و دنبال ارایه الگوهایی «مترقی» از اداره فرهنگی جامعه بود.
*مدیر پیشین موسسه شخصی است به نام مسعود کوثری. خبرگزاری تسنیم که از طرفداران او به نظر می رسد خبر تغییر مدیر را اینطور تنظیم کرده است: «مسعود کوثری، مدیرعامل این انتشارات جای خود را به نادره رضایی، زن جوانی که در کارنامه کاری خود شبهات و فعالیتهای پرسشبرانگیز دارد، داد. این جابهجایی در حالی صورت گرفته که کارمندان و مدیران بخشهای مختلف و شرکتهای وابسته به انتشارات نیز از آن بیخبر بودهاند و حتی تاکنون نیز در سایت خود انتشارات نیز اشارهای به این موضوع نشده است.» به نظر تسنیم: «این انتشارات با این میزان بودجه و گستردگی در دوره مدیریت کوثری توانست اندکی با تغییر روبهرو شود و موفقتر از گذشته فعالیت کند.» به نظر ایسکانیوز هم «کوثری کارنامه پرباری در دوران مدیریتش بر علمی و فرهنگی از خود بهجای گذاشته» اما «حالا به خاطر “مسئول کمیته اقشار در ستاد انتخاباتی بانوان حامی حسن روحانی” کنار گذاشته شده و فردی بدون اندکی تجربه در حوزه نشر را بر مدیریت این بنگاه نشر گماردهاند که نشان از تسلط روابط بر ضوابط حرفهای در فضای نشر دارد.» تمام سایت های دست راستی از اینکه مدیر پیشین کنار گذاشته شده اظهار تعجب و نارضایتی کرده اند. به گفته بولتن نیوز، مسعود کوثری در سال ۲۰۱۴ برای دو سال به مدیریت انتشارات علمی و فرهنگی منصوب شده بود. – راهک