ابوزید و قرآن به‌ مثابه کتاب گفتمان‌ها

زهیر میرکریمی

جستجوی جهان‌بینی قرآن در آخرین پژوهش ابوزید: قرآن به‌مثابه‌ی گفتمان‌ها

امروز دهمین سالگرد درگذشت نصر حامد ابوزید، اندیشمند و قرآن‌پژوه مسلمان مصری است. او ۱۰ سال پیش در ۵ جولای ۲۰۱۰ میلادی، در ۶۶ سالگی، به علت ابتلاء به بیماری ناشناخته‌ای، در قاهره درگذشت. ابوزید برای پژوهشگران ایرانی و فارسی‌زبان نامی شناخته‌شده است، چه به علت ترجمه‌ی بعضی از کتاب‌ها و مقاله‌ها و مصاحبه‌هایش به فارسی، و چه به علت گرایش بعضی از نواندیشان دینی ایرانی به آراء و اندیشه‌هایش.

یکی از آخرین آثار او، اگر نگوییم آخرین اثر مکتوب او‌، مقاله‌ای است در بیش از ۴۰ صفحه با عنوان «به سوی فهم جهان‌بینی قرآن» که تاکنون به فارسی ترجمه نشده است و در ایران ناشناخته مانده است. این مقاله در سال ۲۰۱۱ میلادی، یعنی چند ماه پس از درگذشت ابوزید، در کتاب «چشم‌اندازهای نو به قرآن» با ویراستاری گابریل سعید رینولدز منتشر شده است. در صفحه‌ی تقدیم کتاب این‌چنین نوشته شده است:
“به یاد نصر حامد ابوزید (۱۹۴۳ — ۲۰۱۰) روانش شاد”

کتاب دربردارنده‌ی ۲۰ مقاله از برجسته‌ترین قرآن‌پژوهان معاصر از جمله گابریل سعید رینولدز، اندرو‌ ریپین، رابرت هویلند، نصر ابوزید، سیدنی گریفیث، مانفرد کراپ، عمران البداوی، جوزف ویتزتم، آدام سیلوراستاین، و دیگران پژوهشگران است. مقاله‌های کتاب در پنج بخش سامان یافته‌اند:
۱. روش در مطالعات قرآنی؛
۲. قرآن و شواهد مادی؛
۳. واژگان قرآنی؛
۴. قرآن و بافتار دینی آن؛ و
۵. قرآن و ادبیات بایبلی.

مقاله‌ی ابوزید در بخش «روش در مطالعات قرآنی» منتشر شده است و همان‌گونه که عنوان فرعی مقاله نشان می‌دهد، دربردارنده‌ی زندگی‌نامه‌ی خود‌نوشت ابوزید و سیر اندیشه‌های قرآن‌پژوهانه‌ی او از کودکی تا زمان نگارش مقاله است. در آغاز مقاله، ابوزید می‌نویسد که او مدت‌ها است به این مطلب فکر می‌کند که چرا صحابه‌ی پیامبر اسلام در هنگام جمع‌آوری مصحف (قرآن) آن را به ترتیب طول سوره‌ها تنظیم کرده‌اند، و نه به ترتیب تاریخی و زمانی؟ پاسخی که او به این پرسش می‌دهد این است که شاید اگر مصحف به ترتیب تاریخی و زمانی مرتب شده بود به کتابی تاریخی تبدیل می‌شد و دیگر نمی‌توانست همچون پیامی الهی نگریسته شود. اما این چینش، یعنی ترتیب مصحف، به زعم ابوزید، منشاء تضادها، تناقض‌ها، و تنش‌های بسیاری شده است که فقط منحصر به دامنه‌ی مسائل فقهی نیست، بلکه تقریباً همه‌ی مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده‌ی جهان‌بینی قرآن را دربرمی‌گیرد؛ مؤلفه‌هایی همچون ماهیت خدا و صفات الهی، ماهیت انسان، و آخرت‌شناسی. البته ابوزید اعتراف می‌کند که با آنکه چینش سوره‌ها و آیه‌های قرآن به ترتیب تاریخی و زمانی می‌تواند بسیاری از مسائل را پاسخ دهد، اما از پاسخ‌گویی به مسائل پیچیده‌ی کلامی عاجز است.

از نگاه ابوزید،‌ روشی که هریک از رهیافت‌های موجود در فرهنگ اسلامی برای فهم و تفسیرِ جهان‌بینی قرآن در پیش گرفته‌اند تضادها و تناقض‌ها و تنش‌ها را افزایش داده است. فیلسوفان به ابعاد هستی‌شناختی/معرفت‌شناختی یا متافیزیکی قرآن پرداختند؛ متکلمان به پرسش‌های مربوط به وجود خدا و اوصاف و افعال او، و وظایف و مسؤولیت‌های انسان پرداختند؛ فقیهان به ابعاد حقوقی و شرعی پرداختند؛ و عارفان و صوفیان خود را با ابعاد روحی و اخلاقی مشغول کردند. در نتیجه، با آنکه همه‌ی رویکردهای فوق به‌نحوی در‌هم‌تنیده‌اند، اما جهان‌بینی قرآن در میان آن‌ها تکه‌تکه شده است.

روشی که ابوزید برای رفع این مشکل پیشنهاد می‌کند، نه اعتماد به چینشِ سوره‌ها به ترتیب مصحف است، و نه اتکاء به ترتیب تاریخی و زمانی سوره‌ها. او راه سوم، یا به تعبیر خود او «راه میانه»، را پیشنهاد می‌کند: توجه به «گفتمان‌های قرآن». او مواجهه با قرآن را مواجهه با مجموعه‌ای از گفتمان‌ها می‌داند که در عین اینکه هر گفتمان تا حدودی استقلال دارد اما همگی در‌هم‌تنیده‌اند، و قرآن جهان‌بینی خود را از طریق آن‌ها صورت‌بندی کرده است.

ابوزید در ادامه‌ی مقاله، به تفصیل، سیر تحولات فکری و اندیشگی خود را از دورانی که کودکی کُتّابی بوده است و در ۸ سالگی قرآن را حفظ کرده است، تا دورانی که به‌عنوان تکنسین شغلی یافته تا به‌جای پدر که تازه درگذشته است برای خانواده‌اش درآمدی حاصل کند، تا دوران جوانی و تحصیل در دانشگاه و همراهی با جریان‌های فکری و سیاسی مصر، تا تدریس در دانشگاه و تألیف آثارش را آورده است. این بخش از مقاله برای شناخت نحوه‌ی شکل‌گیری اندیشه‌های ابوزید درباره‌ی اسلام و قرآن و جامعه‌ی اسلامی در دوران مدرن بسیار حائز اهمیت است.

ابوزید برای ترسیم سیر تحولات فکری و پژوهشی خود درباره‌ی قرآن، چهار رهیافت مواجهه با قرآن را به ترتیب بررسی می‌کند و در خلال این بررسی‌ها آراء و نظراتش را نیز می‌آورد. او‌ از رهیافت کلامی به قرآن آغاز می‌کند، سپس به رهیافت صوفیانه و عارفانه می‌پردازد، آنگاه به سراغ رهیافت فقهی می‌رود، و در پایان رهیافت فلسفی را بررسی می‌کند.

در دو‌ بخش پایانی مقاله، ابوزید درباره‌ی چرخش نگاهش به قرآن به مثابه‌ی متنی تاریخی و فرهنگی می‌نویسد، که در کتاب معروفش «مفهوم النص» نمود یافته است. اما ابوزید در این‌جا متوقف نمی‌شود و ابراز می‌کند که در سال‌های اخیر (در زمان نگارش مقاله) متوجه شده است که مواجهه با قرآن به‌مثابه‌ی متنی تاریخی و فرهنگی به تنهایی پاسخ‌گوی پرسش‌ها و تضادها و تناقض‌های موجود در قرآن و در فرهنگ برآمده از آن نیست. بنابراین او به‌جای آنکه قرآن را صرفاً به‌مثابه‌ی «متن» بنگرد، اکنون می‌پندارد که قرآن مجموعه‌ای از «گفتمان‌ها» است.

ابوزید در این مقاله، در متأخرترین دوره‌ی فکری خود، قرآن را مجموعه‌ای از گفتمان‌ها معرفی می‌کند که هریک بافتار تاریخی خاص خود را دارند و تا حدودی مستقل‌اند اما در قرآن در هم تنیده شده‌اند. این گفتمان‌ها، برخلاف تصوری که قرآن متنی «تک‌صدایی» است، تولید فضایی «چندصدایی» کرده‌اند که نه‌تنها زمینه‌ها و شرایط خاص خود را داشته‌اند، بلکه مخاطبان گوناگونی نیز داشته‌اند.

ابوزید به پژوهشگر قرآن پیشنهاد می‌کند که در مواجهه با قرآن با نگاه «گفتمانی» نخست به این مطلب توجه کند که «گوینده‌ی سخن» کیست و «مخاطبان سخن» کیستند. آنگاه به نوع گفتمان توجه کنند که آیا استدلالی، اقناعی، جدلی، آمرانه و ناهیانه، توصیفی، توصیه‌ای، شمول‌گرا، یا حصرگرا است. در این نگاه، ابوزید آیه یا سوره را واحد بررسی قرآن نمی‌داند، بلکه یک گفتمان است که واحد بررسی قرآن و راه رسیدن به شناخت ابعاد جهان قرآن و جهان‌بینی آن است. او در واپسین بندهای مقاله پنج بُعد از ابعادِ «جهان قرآن» (و نه «جهان‌بینی قرآن») را نام می‌برد و به اختصار درباره‌شان توضیح می‌دهد:
۱. کیهان‌شناسی
۲. روابط الهی-انسانی
۳. اخلاق و رفتارهای اخلاقی
۴. جامعه
۵. مجازات و حدود
او اذعان می‌کند که جهانِ قرآن ابعاد دیگری نیز دارد، و برای بازسازی و فهم جهان‌بینی قرآن باید همه‌ی این ابعاد و در هم‌تنیدگی‌های آن‌ها را در نظر گرفت.

منبع:
Abu Zayd, Nasr. “Towards Understanding the Qur’an’s Worldview: An Autobiographical Reflection.” in New Perspectives on the Qur’an: The Qur’an in Its Historical Context 2, ed. Gabriel Said Reynolds (London: Routledge, 2011), 47-88.

 

همرسانی کنید:

مطالب وابسته