تعطیلی یک کتابفروشی قدیمی حتما دلایلی دارد که صرفا به درآمد داشتن و نداشتن مربوط نمی شود. سبک کتابفروشی عوض شده است. زمانی کتابفروشی طهوری به اتکای آشنایی خود مرحوم طهوری با نویسندگان و کتاب خوانان و کتابخانه ها مشتریان خاص خود را داشت. همانها که کتاب را می شناختند و نیاز به ورق زدن نداشتند.. اگر هم کتاب تازه ای می آمد طهوری خودش به شما معرفی می کرد. شیوه ارائه کتاب در طهوری به سبک قدیم بود. سبکی که در دهلی پایتخت هند هم دیده ام. یعنی قفسه بسته. کتابفروش مثل کتابدار است. شما انتخاب می کنید او کتاب را برای شما می آورد. نمی توانید بروید سر قفسه و کتاب را خودتان بردارید و ورق بزنید. این سبک وقتی جواب می دهد که شما بدانید چه می خواهید. و امروز مخاطب عوض شده است. بنابرین اگر شیوه کار عوض نشده باشد تعطیلی ناگزیر است. بعد از درگذشت آقای طهوری کتابفروشی اش می توانست تغییر سبک بدهد. ظاهرا نداده است. نتیجه کنار رفتن از چرخه فروش و بازار کتاب است. گرچه کتابفروشی طهوری در مقام ناشر باقی خواهد ماند. در دفتری در کوچه ای که دسترسی عمومی به آن نیست. مثل سبکی که در فروش داشت. کاش می شد بماند. یادداشت مهرداد اصیل صریح است. ماندن در کار نیست وقتی تغییر نکنی و مخاطب خاص هم نداشته باشی و نمانده باشد. در نوشته او برای من عجیب بود که می گوید اصلا وارد طهوری نشده است. اما این خود یک نشانه است. نشانه ای از اینکه حتی اهل کتاب در نسل جدید هم رغبتی به طهوری نداشته اند. – م.ج
مهرداد اصیل
قفسه
۴۷بار در قطع وزیری، پنجبار در قطع رقعی، حدود ۱۶بار در قطع جیبینیموزیری و هشتبار در قطع جیبینیمرقعی و در مجموع حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰هزار نسخه. این ارقام تعداد چاپهای مجموعه اشعار سهراب سپهری در انتشارات طهوری است. انتشارات طهوری پیش از درگذشت سهراب سپهری مجموعه اشعارش را منتشر کرد و تا سال ۱۳۸۹ (۳۰سال پس از درگذشت سپهری) تنها ناشر هشتکتاب بود. حالا چند سالی است که این نشر هشتکتاب را چاپ نمیکند اما در ذهن من هشتکتاب همچنان با نشان طهوری شناخته میشود. طهوری جز هشتکتاب کتابهای دیگری هم منتشر کرده است. دامنهی فعالیتش البته حوزههای ایرانشناسی است و کتابفروشیاش هم ویترین کتابهای تاریخی، مرجع، دانشنامهها و… است. چند روز پیش خبر آمد که کتابفروشی طهوری در راستهی انقلاب در شرف تعطیلی است.
خبر تعطیلی طهوری هم مانند خبر تعطیلی کتابفروشیهای نی و بهنام و… ناراحتکننده است. در ایران با وجود گسترش اینترنت و فروشگاههای اینترنتی هنوز هم مهمترین مرکز پخش و فروش کتاب فروشگاههای کتابفروشی است و نبض اقتصاد نشر در آنها میزند. پس کمتر کسی میتواند نسبت به چنین خبرهایی بیتفاوت باشد. به طهوری که فکر میکردم خاطرم آمد که من حتا یک بار هم پا در آن نگذاشتم و هر بار بیتفاوت از مقابلش گذشتم و کتابهاش را هم ورق نزدم چه رسد به خرید از آن. آیا در تعطیلی طهوری کتابخوانانی که کتابفروشیهای مدرن را ترجیح میدهند تقصیرکارند؟
کتابفروشیهای مدرن و بزرگ در تهران و شهرهای دیگر رو به گسترشاند. این کتابفروشیها علاوه بر کتاب کالاهای دیگری هم میفروشند که سود بیشتری نصیبشان میکند؛ لوازمالتحریر، بازیهای فکری، پازل و حتا مجسمه از جمله این لوازم هستند. آنها کتاب را هم کالایی میشناسند در کنار دیگر کالاهای خود و البته کالایی فرهنگی که تفاوتهایی هم با کالاهای دیگر دارد اما در نهایت کالاست. وقتی به این وجه کتاب توجه کنیم برای فروشاش هم تمهیداتی میاندیشیم. بهدنبال راههای خلاقانه فروش میگردیم، از رسانههای مجازی (مانند اینستاگرام) بهره میبریم و آنها را جدی میگیریم، برنامههایی برای جذب مردم به کتابفروشی میگذاریم؛ مانند برگزاری روز امضا و رونمایی و… . بازار کتاب و مخاطب کتاب در طول سالها بهکلی تغییر کرده. مخاطبان کتاب بهنسبت سالهای پیش قدرت انتخاب بیشتری دارند. تعداد عنوان کتاب بیشتری منتشر میشود و کسی برای خواندن شعر یکسره سراغ هشتکتاب را نمیگیرد. اما ناشران و کتابفروشان قدیمی همچنان هماناند که بودند.
در راستهی انقلاب جز کتابفروشی طهوری کتابفروشیهای دیگری هم هستند و اغلب از سالها پیش در آنجا به کار نشر و فروش کتاب مشغولاند. هیچکدام از آنها در سالهای آینده قادر به ادامه حیات نخواهند بود مگر اینکه همگام با تغییرات پیش روند. برخی چنین کردند: کتابفروشی افق به سبک مدرنها فعالیت میکند، کتابفروشی بیدگل خود را در زمینهای متمایز کرده و شناخته شده و…
این دوری از جریان روز ویژهی کتابفروشها نیست، ناشران هم، بهخصوص قدیمیترها، به چنین دردی دچار اند. اینروزها که رسانههای مجازی در جذب مخاطب حرف اول را میزنند هستند ناشرانی که در دفترشان حتا خبری از یک کامپیوتر نیست و کارها را بهصوت سنتی انجام میدهند! سالها پیش ویرایش چندباره کتاب یا طراحی جلد حرفهای باب نبود اما امروز کتابی بدون ویرایش و طراحی مناسب گرافیکی احتمالاً شکست میخورد.
شاید راهی باشد، راهی که نه به کار فرهنگی صدمه بزند، نه رو به زوال باشد. فروش کالاهای سودآور در کنار کتاب در بازار این کالای فرهنگی ناگزیر است و این امر امروز در کتابفروشیهای مدرن انجام میشود. کتابفروشیهای کوچکتر و باسابقهتر برای بقا باید بیش از پیش از پیله نوستالژیک خود بیرون بیایند تا میراث فرهنگیای را که نسلاندرنسل ساختهاند برای خودشان و مردم پابرجا نگه دارند.