کتاب «بابا طاهر» منتشر شد (انتشارات فرهنگ معاصر). بابا طاهر تا کنون شخصیتی نیمه افسانه ای در تاریخ فرهنگ ما داشته و من در این کتاب سعی کرده ام او را از حالت نیمه افسانه ای خارج کرده به عنوان شخصیتی تاریخی معرفی کنم.
کتاب مشتمل بر شش فصل (یا باب) و دو مقدمه است، یکی به زبان پارسی و دیگر انگلیسی. در مقدمۀ پارسی من تصویری از وضعیت بابا طاهر شناسی در دورۀ پهلوی و جمهوری اسلامی ارائه کرده ام.
در فصل اول ابتدا بابا طاهر افسانه ای را بر اساس گزارشهای مورخانی چون راوندی صاحب راحه الصدور و حمدالله مستوفی و رضاقلی خان هدایت معرفی کرده ام . بدترین گزارشها از آن راوندی است که با داستان ساختگی خود همه را به اشتباه انداخته است.
فصل دوم در بارۀ شناختی است که ما از طریق نامه های عین القضات همدانی از بابا طاهر پیدا می کنیم. عین القضات استاد و مرشد خودش را برکۀ همدانی معرفی کرده و برکه را شاگرد فتحۀ سر پلی (یعنی سر پل ذهاب) و فتحه را شاگرد طاهر جصاص که همان بابا طاهر بوده.
فصل سوم در بارۀ همین طاهری است که عین القضات او را «جصاص» یعنی گچکار خوانده و من این طاهر را از روی منابع عربی شناسائی کرده ام، مانند تاریخ اسلام ذهبی و انساب سمعانی. بر اساس این منابع بابا طاهر در سال ۴۱۸ فوت کرده است و در همین محلی که امروز در همدان زیارتگاه است به خاک سپرده شده است. این اطلاعات (در آن منابع قدیم) از کتاب تاریخ همدان شیرویۀ دیلمی که تا کنون پیدا نشده اقتباس شده است. (آرزوی محققانی مثل آقای پرویز اذکائی این است که روزی این کتاب که یک گنجنامه است پیدا شود.)
در فصل سوم من مختصری در بارۀ تاریخ تصوف در همدان نوشته ام و گفته ام که همدان در قرن چهارم با اصفهان و شیراز و بغداد مرتبط بوده و هنوز با صوفیان خراسانی کاری نداشته است.
در فصل چهارم در بارۀ ملاقات احتمالی باباطاهر با ابن سینا و حرفۀ گچکاری او و بابا خواندن و عریانی او و بالاخره نویسندگی و شاعری او بحث کرده ام.
مطالب کتاب کلمات یا اشارات بابا طاهر را در فصل پنجم و اشعار بابا طاهر را در فصل آخر مورد بررسی قرار داده و مقایسه ای هم میان بابا طاهر و خیام کرده ام.
به نظر من کتاب «کلمات بابا طاهر» اثر خود باباست یعنی اصیل است. در مورد اشعار منسوب به بابا طاهر هم گفته ام که فقط آنهائی اصیل می تواند باشد که به لهجۀ پهلوانی سروده شده است، مثل همان اشعاری که مجتبی مینوی در ترکیه پیدا کرده است. ظاهرا لهجۀ مردم همدان در زمان طاهر همان است که در فهلویات منسوب به وی دیده می شود. پس در نیمۀ دوم قرن چهارم زبان پارسیی که در خراسان بوده هنوز در همدان و منطقۀ جبال به طور کلی متداول نشده بوده است و طاهر که نخستین شاعر صوفی زبان پارسی است و تصوفش تحت تأثیر تصوف بغداد بوده است اشعار خود را به زبانی که بدان تکلم می کرده سروده است.
در بارۀ این فهلویات زبان شناسانی چون مهرداد بهار قبلا بحث کرده اند و کاری که من کرده ام این است که معانی عرفانی و صوفیانه فهلویات را مورد بحث قرار داده ام. دو بیتی های عاشقانه ای که به بابا طاهر نسبت داده شده و خوانندگان معروف مثل آقای شجریان می خوانند از سروده های طاهر نیست.