گوزنان بر دیوار محال شاخ کوبیدند!
بیژن جزنی “روشنفکری اندیشه ورز” نبوده بلکه شبیه یک “کمیسر حزبی” استالینی و بینش او در محدوده “مارکسیسم روسی” بوده. در زندان دیکتاتوری راه انداخته بود و به همه انگ می زد. تحلیل هایش فالبی و باب روز بود. “تاریخ سی ساله” اش، مشتی شفاهیات من درآوردی و تاریخ نویسی استالینی بوده. با اینکه نقاش بود “فرهنگ” را نمی شناخته، نوشته هایش تسویه حساب های سیاسی، تشکیلاتی و حتی شخصی بوده و با انگ هایی مانند افکار لیبرالی و فرهنگ خرده بورژوایی و جلق فکری مخالفان خود را تحقیر می کرده.
ببخشید! جملات بالا را من ننوشته ام. کینه ورزی لیبرالها و نئولیبرالها علیه چپ در مجله مهرنامه هم نیست! اینها بخشی از قضاوت های جناب فرج سرکوهی منتقد معروف ادبی و هنری در باره بیژن جزنی است. این منتقد با سواد و صریح اللهجه اما مدتی است، زیر پرچم چپ، گروهی از روزنامه نگاران بخصوص محمد قوچانی و تیم همراه او را به خاطرانتقادهایی بسیار رقیق تر از اینها از چپها به توپ بسته است. عنوان روی جلد شماره ویژه جزنی “روشنفکر تروریست “را من هم مثل خیلی ها قبول ندارم. اما به خاطر یک دستمال یک قیصریه را به آتش نمی کشند.
آقای فرج سرکوهی در کناب یاس و داس صفحه ۱۸ در بخش بندیان نوشته است:
“…آقای بیژن جزنی هم بود که جزوه های سیاسی می نوشت. تحلیل های قالبی و باب روز. جزوه ای هم دارد به نام تاریخ سی ساله. روایتی نامستند و سراپا اتهام علیه این و آن. بی هیچ سند و مدرک و مرجعی. شفاهیات بی ماخد و گاه من درآوردی. نوعی تاریخ نویسی استالینی. برای تسویه حساب های سیاسی، تشکیلاتی و حتی شخصی …. برای آقای جزنی فرهنگ هم چیزی بود در ردیف تبلیغات عوام پسند برای این یا آن برنامه سیاسی ….بینش او در همان محدوده گفتمان قالبی، سطحی و کلیشه ای حزب توده و مارکسیسم روسی مانده است. حتی همین برداشتها را سطحی و ساده کرده بود.”
آقای فرج سرکوهی در صفحه ۱۹ یاس و داس نوشته است:
“رهبران سازمانها و اتوریته های زندان از جمله بیژن جزنی بیشتر به کمیسرهای حزبی شباهت می بردند تا روشنفکرانی اهل اندیشه ورزی و چون وچرا. فضای زندان را چنان ساخته بودند که هرچه در قالب تنگ شان نمی گنجید با انگ هایی چون فرهنگ خرده بورژوایی، افکار ارتجاعی لیبرالی، جلق فکری روشنفکران بی عمل، فرهنگ منحط سرمایه داری و و و و تحقیر می کردند. مجاهدین و چپ تشکیلاتی با تابوهای اخلاقی و مذهبی و سنتی، با ریاضت کشی، و تحقیر اندیشه و جسم و شادی با ستایش عمل و خشونت به مثل به جنگ لیبرالیزم می رفتند که به گمان ایشان ام الفساد بود.”
آقای فرج سرکوهی با این قضاوت تند و البته بدون فکت و استدلال، اکنون در قالب مدافع بیژن جزنی، مقالات شماره ویژه مهرنامه را “ترکیبی از متن های تامل برانگیز و داده های درست با داده های دروغ، ضد اطلاعات، خاطره های دروغین، تحلیل های داستانگونه آبکی محفلی” می داند.
آیا آقای سرکوهی و منتقدان مهرنامه می توانند در مقالات آن شماره مهرنامه جملاتی مانند جملات ویرانگر آقای سرکوهی پیدا کنند؟ آیا دفاع امروز بعضی از بیژن جزنی اصالت دارد یا بهانه ای است برای تسویه حساب های سیاسی و عقیدتی از طریق تحریک احساسات افرادی که آن جان های شیفته و پاک را به رغم اشتباهاتشان دوست می دارند؟
———————
*کتاب یاس و داس نوشته فرج سرکوهی (نشر باران، ۲۰۰۲) را از باشگاه ادبیات در اینجا دانلود کنید.