مروری بر جلد دوم تاریخ جامع ایران؛ از تاریخ شاهان تا اساطیر عتیق

یزدان صفایی

پیش از این، شرح کوتاهی از جلد نخست تاریخ جامع ایران در همین وبسایت و توسط همین قلم منتشر شده بود. در ادامه جلد دوم کتاب به تفکیک فصل‌ها مختصراً معرفی خواهد شد.

جلدم دوم با دنبالۀ تاریخ سیاسی هخامنشیان که در واقع بخش هشتم مقالۀ واپسین جلد نخست است آغاز می‌گردد. در این قسمت، محمدتقی ایمان‌پور زیر عنوان «داریوش سوم و پایان شاهنشاهی هخامنشی» از تحولات دنیای باستان در سال‌های پایانی حکومت هخامنشی می‌گوید: برآمدن اسکندر در مقدونیه و رویارویی او با داریوش سوم در سه نبرد عمدۀ گرانیکوس، ایسوس و گئوملا تشریح می‌گردد. مقاله با مرگ داریوش سوم به اتمام نمی‌رسد بلکه فتوحات اسکندر را تا سرزمین‌های شمال شرقی و هند پی می‌گیرد و نهایتاً با مرگ اسکندر در بابل به پایان می‌رسد.

فصل بعدی کتاب، «شخصیت کورش، داریوش و خشایارشا» نوشتۀ مهرداد قدرت دیزجی است. مقاله تلاش کرده تا دربارۀ شیوۀ حکومت‌داری این سه شاه هخامنشی با استفاده از منابع یونانی، بابلی، کتیبه‌های سلطنتی و غیره قلم بزند اما آنچه که جای پرسش است این است که چنین محتوایی یعنی انتخاب گزینشی چند شاه معدود از یک حکومت طولانی با سابقه‌ای بیش از دو سده برای واکاوی بیشتر تا چه حد با معیارهای تاریخ‌نگاری روشمند مطابقت دارد و تا چه حد تحت تأثیر تبلیغات برآمده از جریان‌های ناسیونالیستی است؟ در واقع می‌توان پرسید چرا چنین مقاله‌هایی برای دیگر شاهان هخامنشی مانند اردشیر دوم و یا داریوش سوم نوشته نشده است؟ همچنین نکتۀ دیگر در این مقاله که قابل انتقاد است ارائۀ ترجمه‌ای از متن استوانۀ کورش است در حالی‌که نویسندۀ مقاله، اکدی نمی‌داند و متن ترجمه شده را براساس تلفیقی از چند ترجمۀ دیگر آورده است!

فصل بعدی کتاب «اسکندر مقدونی» (۳۵۶-۳۲۳ ق‌م) است که سیامک ادهمی نوشته و عسکر بهرامی آن را ترجمه کرده است. عنوان مقاله این تصور را ایجاد می‌کند که خواننده قرار است با یک بیوگرافی کلاسیک روبه‌رو شود اما چنین محتوایی صرفاً در چند صفحۀ نخست وجود دارد و باقی مقاله صرف پرداختن به تصویر اسکندر در منابع زردشتی و سپس اسکندرنامه‌ها می‌شود.

«تاریخ سیاسی سلوکیان» را توماسو نیولی نوشته و اسفندیار طاهری ترجمه کرده است. این دودمان که نامش را از سلوکوس یکم گرفته است از سال ۳۱۲ یا ۳۱۱ ق‌م در شرق نزدیک برآمد. مقاله یک گزارش وقایع‌نگارانه از نبردها و زد و خوردهای سلوکیان در نواحی گوناگون امپراتوری و برخوردشان با همسایگانی چون دولت‌های ارمنستان و آسیای صغیر و سپس اشکانیان و روم است تا سقوط. نویسنده جز در مواردی انگشت‌شمار، به آثار دیگر محققان و حتی به منابع دست اول ارجاع نمی‌دهد و از این نظر در این مجموعه استثناء به شمار می‌آید.

فصل بعدی توسط ویزه­‌هوفر (به رسم‌الخط این مجموعه: ویسهوفر) با نام «دولت‌های یونانی- ایرانی» نوشته شده و به قلم رحمان بختیاری و شیما جعفری دهقی ترجمه شده است. محدودۀ جغرافیایی این دولت‌ها آناتولی و قفقاز بوده است و شامل ارمنستان، گرجستان، کاپادوکیه، کماژن و پونتوس می‌شوند و هر یک به فراخور موقعیت جغرافیایی و بستر زمانی، با دولت‌های بزرگ‌تر سلوکی، اشکانی و روم درگیر مناسبات سیاسی، نظامی و غیره بوده‌اند که مقالۀ ویزه‌هوفر به خوبی، کلیّات این روابط را ترسیم می‌کند.

«دولت‌های یونانی – بلخی» را نازنین خلیلی‌پور نوشته است. بستر جغرافیایی مورد بحث ناحیۀ بلخ در شمال افغانستان امروزی است که در آنجا حکومت یونانیان که به دست دیودوت از دولت سلوکی مستقل شده بود. مهم‌ترین مدارک مورخ برای بررسی این دوره، سکه‌های برجای مانده از آنان است. این دولت سرانجام به واسطۀ پیکارهای متعدد با دولت‌های کوچک و محلی مجاور و بر اثر منازعات نظامی با اشکانیان ضعیف شده و نهایتاً بیابانگردان سکایی دولت ضعیف‌شدۀ بلخ را برانداختند که در منابع چینی یوئه‌چی نامیده شده‌اند.

فصل بعدی «قوم آلان در قفقاز شمالی» تألیف حبیب برجیان است که پیش از این در جلد یکم مقاله‌های سکاها و سرمت‌ها و کیمری‌ها را نوشته بود. آلان‌ها شاخه‌ای از سرمت‌ها هستند که در قفقاز ساکن شده بودند و همواره از آن ناحیه برای مردم ساکن در حدود جنوبی قفقاز مزاحمت ایجاد می‌کردند و بنابراین با واکنش‌هایی از سوی دولت‌های ایرانی روبه‌رو می‌شدند اما نفوذ و قدرت آنان تا زمان لشکرکشی‌های مغول در قرون میانه تداوم یافت.

فصل بعدی «تاریخ سیاسی الیمایی» از محمدرضا چیت‌ساز است. نویسنده حکومت الیمایی را تداوم قدرت کوچ‌نشینان محلی که در زمان حملۀ اسکندر به آنها اشاره شده می‌داند، اما به نظر نمی‌رسد شاهد محکمی برای برقراری چنین ارتباطی میان اوکسی ها و الیمایی‌ها وجود داشته باشد. به هر حال تاریخچۀ الیمایی‌ها که در ابتدا تحت تأثیر قدرت سلوکی‌ها بودند و سپس در محدودۀ قدرت اشکانیان قرار داشتند، به صورت وقایع‌نگاری به نگارش در آمده است.

فصل مهم «تاریخ سیاسی اشکانیان» را محمود جعفری دهقی که در این زمینه متخصص به شمار نمی‌آید نوشته است و متأسفانه این موضوع در کیفیت مقاله اثر گذاشته است. تحقیقات جدید سکه‌شناسی و نظرات مورخان دربارۀ ترتیب شاهان اشکانی یا در این مقاله مورد استفاده قرار نگرفته یا بسیار مغشوش به آن‌ها اشاره شده است. برای مثال نویسنده نظرات ولسکی دربارۀ کنار گذاشتن اردوان یکم را از فهرست شاهان بیان می‌کند اما در ادامه همو را برای شمارش شاهان اشکانی به حساب می‌آورد! مقاله پس از توضیح وقایع‌نگارانۀ حوادث، به اقتصاد اشکانیان، سکه‌ها و مهرها، زبان پارتی، آثار به جای مانده از اشکانیان و غیره می‌پردازد.

فصل بعدی «اشکانیان در حماسۀ ملّی» را ابوالفضل خطیبی نوشته است که به باور خطیبی این موضوع را از دو بعد می‌توان بررسی کرد: نخست کمرنگ بودن اشکانیان در بخش تاریخی شاهنامه و سایر منابع عربی و فارسی است و دوم بازتاب آنان به شکل پهلوانان در بخش حماسی روایات ملی در دورۀ کیانی. در هر دو مورد، اتّکای خطیبی به منابع دست اول است و شواهد مربوط به هر یک را عرضه می‌کند.

پییر فرانچسکو کالییری، فصل «یونانی‌مآبی در دورۀ سلوکی و اشکانی» را نوشته است. جنبۀ بنیادین هلنسیم به دورۀ سلوکی باز می‌گردد و سپس در دورۀ اشکانی تداوم می‌یابد. هلنسیم در عرصه‌های گوناگونی چون معماری، هنر، کتیبه‌هایی به زبان یونانی، مجسمه‌سازی و سکه تجسم یافته است.

فصل بعدی «کوشانیان» به قلم عسکر بهرامی است. عمدۀ منابع مربوط به تاریخ کوشانیان، منابع یونانی- لاتین، منابع چینی و برخی منابع هندی است که در مجموع، غنایی ندارند بنابراین سکه‌ها و کتیبه‌های به دست آمده از این دوره، اهمیتی افزون می‌یابند. به همین دلیل همچنان بسیاری از جزئیات تاریخ کوشانیان در پاره‌ای از ابهام است. نویسنده مقالۀ خود را به خاستگاه، ورود یوئه‌چی‌ها و شکل دادن حکومت کوشانی و در نهایت گاهنگاری این سلسله اختصاص داده است.

روزبه زرین‌کوب، فصل «تاریخ سیاسی ساسانیان» را تألیف کرده که با پیشینۀ خاندان ساسانی و بررسی منابع موجود در این باره آغاز می‌شود. در ادامه، وقایع‌نگاری حوادث زیر تیترهای آغاز کار ساسانیان، اردشیر بابکان و بنیان‌گذاری سلسلۀ ساسانی، شاپور یکم و توسعۀ قدرت ساسانیان، مانی و کردیر، شاپور دوم و احیای شاهنشاهی ساسانی، گسترش قدرت بزرگان، اصلاحات در شاهنشاهی، عصر بحران‌ها تشریح می‌شود که به سقوط این سلسله می‌انجامد.

عنایت‌الله رضا فصل «سیاست خارجی شاهانشاهی ساسانی» را نوشته است که جنبه‌های مختلف تجاری، سیاسی، نظامی و فرهنگی را شامل می‌شود. جنبۀ تجاری عمدتاً منحصر است به انتقال کالاهای شرق دور از طریق ایران به روم و بررسی راه‌های بازرگانی در این خصوص. جنبه‌های سیاسی و نظامی نیز تکرار درون‌مایۀ مقالۀ پیشین این مجلد است.

دومین مقالۀ ابوالفضل خطیبی در این مجلد «ساسانیان در تاریخ ملی ایران» است. تاریخ ملی ایران در زمان ساسانیان تدوین شده است، خطیبی ویژگی‌های اخبار تاریخ ملی را دربارۀ پادشاهان ساسانی بررسی کرده و در نهایت اردشیر اول و بهرام گور و خسرو اول و خسرو دوم را برجسته‌ترین شاهان ساسانی در تاریخ ملی می‌داند.

«شخصیت خسرو انوشیروان» و «خدمات خسرو انوشیروان» هر دو نوشتۀ سیامک ادهمی و به ترتیب ترجمۀ ندا اخوان مقدم و مهرداد قدرت دیزجی فصول بعدی هستند. انتقادهایی که دربارۀ فصل «شخصیت کورش، داریوش و خشایارشا» مطرح شد دربارۀ این دو فصل نیز مصداق دارد.

آخرین فصل جلد دوم «تاریخ اساطیری ایران» به قلم ژاله آموزگار است. آموزگار ابتدا به مبانی اسطوره‌شناسی (تعریف، دلیل وجودی آن، سودمندی پژوهش‌های اسطوره‌ای و ویژگی‌های اسطوره‌ای ایرانی) می‌پردازد و ذکر می‌کند که اساطیر مانوی به دلیل آن که بافت تاریخ‌گونه ندارند مورد توجه قرار نگرفته‌اند سپس تاریخ اساطیری ایران در چهارچوب رویکرد دوازده‌هزار ساله از آغاز آفرینش تا پایان جهان بررسی و تشریح می‌شود.

جلد دوم نیز مانند جلد نخست، فصلی دارد (تاریخ سیاسی اشکانیان) که به قلم یک غیر متخصص نوشته شده است حال آن که نویسندۀ متخصص دورۀ اشکانی یعنی ژوزف ویزه‌هوفر در همین مجلد مقاله دارد و به سادگی ممکن بود نوشتن این فصل را نیز به او واگذار کرد یا از دیگر متخصص این دوره، رحیم شایگان استفاده نمود. همچنین به جای فصل‌های زائدی که دربارۀ شخصیت و خدمات انوشیروان و کورش و داریوش و خشایارشا نوشته شده است بهتر بود فصلی برای تاریخ فارس در دورۀ سلوکی و اشکانی اختصاص داده می‌شد.  غیبت فصلی در مورد حکومت فرترکه‌ها در فارس زمانی محسوس‌تر می‌شود که برای الیمایی‌ها و کوشانی‌ها و حتی آلان‌ها فصلی در نظر گرفته شده است!

این جلد نسبت به جلد دوم، غلط‌های علمی، ویرایشی، املایی کمتری دارد به طوری که تعداد آنها به شمارش نگارندۀ این سطور به ۳۵ می‌رسد.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته