ایرج افشار
گنجینه پژوهشی ایرج افشار
به نقل از روزنامه اطلاعات
در تاریخ تمدن ایران، به معنای تاریخی قلمرو آن، سابقه نسخهنویسی خطی پردامنه است و این نوع کار در میان آثار باستانی دیگر ارزشی خاص و اعتباری مخصوص دارد، چه افکار کلیه متفکران و دانشمندان و شاعران ما بر این اوراق که غالباً فرسوده و پاره و چرکین و ناخواناست، پس از قرون و روزگاران دراز به دست ما رسیده است و امروز میتوانیم تاریخ حیات ملت نامداری را از آن اوراق کشف و تحقیق کنیم. پس تردید نباید کرد که اهمیت آنها نه از تختجمشید و مساجد اصفهان کمتر است و نه از گنجینههای زرّین زیویه و مارلیک که چشمها را خیره میکند. شناخت ملت و سرزمین ما منحصر به تاریخ جهانگیری هخامنشی و هنر ساسانی و پهلوانیهای رستم و نقوش زیبای شیخ لطفالله نیست. در کنار و همتراز با این مآثر بزرگ و با جلال، نسخههای خطی زیبا و پرکار هنرمندانه و کهنه کتابهای فرسوده و شیرازهدررفته داریم که هر یک سندی بزرگ و مهم است، هم از حیث خط و هنر و هم از حیث مضمون و اندیشه.
اگر از کتب ادبی و تاریخی مشهور چون تاریخ سیستان، مجمعالتواریخ، تاریخ بیهقی، سیاستنامه، اخلاق ناصری و چهار مقاله، نسخههایی ماند، بسیاری از متون مهم فارسی فراموش و نسخ آنها طعمه موش و موریانه و رطوبت و ویرانی و حریق و سیل و تصاریف بیامان و مرسوم روزگار شد و جز این چون راه مشرق بر فرنگیها باز گردید، عتیقهخران و عتیقهفروشان، کتب خطی اسلامی را وسیله سوداگری ساختند و طبعاً بسیاری از نسخ مملکت ما خارج شد و به موزهها و مجموعههای اروپا و آمریکا رفت و البته باز اقبال و بختی با آن نسخ همراه بود که از آفتهایی که نیستی و نابودی میآورد، برکنار ماند و اکنون برای ما راه باز است که دلمان را به عکس و فیلم آنها خوش سازیم و اگر گذارمان به آن دیار افتاد، دمی چشمان را لذت بخشیم و ببالیم که چنین آثار هنرمندانه از مردهریگ پیشینگان ما چشم و چراغ موزههای فرنگ شده است و اگر آنها بازیچهای چون «شهر فرنگ» به ما دادند، از ملت بزرگ و پرافتخار ایران آثار رخشان و هنرپروری فرا چنگ آوردهاند.
بر ماست که متون از یادرفته را زنده کنیم و هر کدام را که از حیث فواید تاریخی و ادبی و معنوی واجد اهمیت و اعتبار است از گوشه کتابخانهها به درآوریم و به بهترین صورت و منقّحترین وضع به چاپ برسانیم و ادب و فکر ایرانی را عرضه سازیم و جاویدان نگاه داریم. چه بسیار کتابهای فارسی یا عربی که ایرانیان نوشتهاند و امروز از حیث مباحث علمی و فنی مورد تحقیق و تجسس علمی واقع میشود و از آنها نکتههای دقیق و عمیق فرا چنگ میافتد. آثاری که از غیاثالدین جمشید کاشی در این چند سال به انگلیسی ترجمه و نشر شده است، یک مورد روشن و گویا از اهمیت متون ایرانی فراموش شده است. قصههایی چون دارابنامه و سمک عیّار و قصه حمزه و اسکندرنامه، گواه روشنی است که هم از حیث قصهسرایی و هم از لحاظ ادبی و هم از جهت عقاید و آرا و رسوم و آداب قدیم گنجینهای بیمثال و زنده است. متونی چون احیاءالملوک و عجائبالمخلوقات و مهماننامه بخارا و تاریخ یزد و المرقاه و خوابگزاری و تحفه و زینالاخبار، همه باعث شناخت ادب ملی و روشنگر تاریخ و فکر ایرانی است و هیچ یک بیفایده نیست، هر یک وسیلهای و مدرکی برای محقق آینده خواهد بود و همه این کتب آثاری بود که فراموش شده بود و ادیب کتابخوان سی چهل سال پیش آنها را نمیشناخت.
اکنون باید بحثی را در باب جمعآوری و نگاهبانی و شناساندن آنها پیش کشید. نخستین و مهمترین کار ما ایرانیان گردآوری این آثار است که دستهای از آنها به صورت نسخههای خطی در خانهها به عنوان مجموعه خصوصی یا من باب مال ارثی از چشم محقق و دانشمند دور و برکنار نگاه داشته میشود و گاه به گاه بر اثر فوت صاحب مجموعه با روش سوداگرانه به بازار میآید و غالباً متفرق میشود. دسته دیگر از کتب خطی آنهاست که در مزارات و امامزادهها و بقاع مذهبی و مسجدها از بد حادثه زمان برکنار ماده و به علت احترام عامه به امکنه مذهبی، آن کتب هم حفظ شده است و البته بسیاری از کتب مهم خواه از حیث متن و خواه از لحاظ هنر، پاره و پراکنده در صندوقهای مساجد و مزارات طعمه خاک و موش و موریانه است و به تدریج از میان خواهد رفت. بر ماست که این آثار گرانقدر را که مردهریگ فکری ملت ایران است جمع کنیم، یعنی باید آنها را خرید و به صورت شرعی و قانونی از طریق اهدا و ضبط، از نیستی و نابودی محفوظ داشت و بهراستی باید از کسانی که مجموعه خصوصی دارند و به علت ذوق و عشق به جمعآوری کتب خطی پرداختهاند، ممنون بود که قسمتی از عمر و بخشی از سرمایه خود را بر این امر بزرگ مصروف کردهاند و موجب حفظ عدهای از این آثار بودهاند. مؤسسات ما باید با همت بلند و با رغبت نفائس خطی را از این اشخاص خریداری کنند و بدانیم که گردآورندگان این نوع آثار مردمی هوشیار بوده و خدمتی بزرگ به ملت خود کردهاند.
گام اساسی دوم فهرستنویسی نسخههای خطی است تا کیفیت و کمیت و اهمیت این آثار هرچه بیشتر و زودتر روشن شود و محقق عاشق و علاقهمند به زودی و آسانی بداند که در هر کتابخانه و مخزنی چه کتابهایی هست و هر کتابی را که میخواهد، در کجا باید بیابد.
البته در این سالها چندین کتابخانه فهرست شده و مخصوصاً مردی چون محمدتقی دانشپژوه یکتنه کارهای بسیار باارزش و سنگینی را به انجام رسانیده است؛ ولی هنوز بسیاری از مجموعههای خطی ایران فهرست ناشده مانده است و نسبت به کتبخانههای هند و پاکستان و ترکیه که نسخ خطی فارسی بسیار در آنجاها نگاهداری میشود و اساساً هنوز درست نمیدانیم که در کجاها کتاب خطی هست.
سومین اقدامی که باید موردنظر باشد، عکسبرداری و تهیه میکروفیلم از نسخی است که منحصر به فرد و یا به علتی واجد اهمیت است تا از نابودی معنوی آثار قدیم پیشگیری شود. هنوز هزارها نسخه در اکناف عالم هست که باید از آنها عکس یا فیلم برداشت و در دسترس محققان قرار داد.
کوشش چهارم دستگاههای علمی مملکت تدوین فهرست مشترکی از کلیه نسخههای خطی فهرستشده است تا معلوم باشد که از شاهنامه یا گلستان و هر اثر دیگر چند نسخه و در کدام کتابخانهها موجود و هر یک نوشته کی و کجا و کی است. اگر این فهرست مشترک نسخ خطی فارسی انتشار یابد، کار بسیار بزرگی در راه ادب و فرهنگ و تمدن ایران به انجام خواهد رسید.
برگرفته از اولین شماره نامه بهارستان پس از درگذشت ایرج افشار (شماره ۱۸-۱۹، بهار و تابستان ۱۳۹۰) اصل مقاله را در نورمگز ببینید.
*طبعا در این مدت نزدیک به پنجاه سال تحولات مهمی در عرصه نسخ خطی صورت گرفته است. اما یادداشت استاد افشار بینش و بصیرتی در خود دارد که هنوز هم خواندنی است و ضمنا نشان می دهد که در این مدت چه کارهایی انجام شده یا همچنان زمین مانده است. – م.ج