هوش سرشار، پشتکار کمنظیر، نظم و انضباط زاهدمنشانه، حیات تحقیقی آیینی، وجدان و غور علمی در حدّ وسواس، مهارت بیانِ بس نزدیک به استادی، وسعت و تنوّع معلومات، نکتهبینی تحسینانگیز، علاقۀ مفرط به کشف و راهگشائی در تحقیقات کلیدیِ زبانی سازندۀ شخصیت معنوی نجفیاند.
وی، در پرتو این مواهب فطری و سرمایۀ کلان کسبی، آثاری در نوع خود فرد و بیهمتا در زبان فارسی پدید آورده است. نجفی، در ترجمه از زبان فرانسه به زبان فارسی، خلّاق و دقیق و خوشذوق است. زبان آثار ترجمهای او دقیق، بیتکلّف، سلیس، بیدستانداز، و خوشگوار است. وی، با استفاده از امکانات تمامنشدنی و بیکران زبان پخته و رندیدۀ فارسی و گنجینۀ لغوی و تعبیریِ غنی خود همچنین با برخورداری از پشتوانۀ انس و الفت با روح زبان فرانسه، آثار داستانی و تحقیقی عموماً زندۀ نویسندگان نامور فرانسوی را استادانه به فارسیِ خوشخوان و نگارین درآورده و، با کسب عنوان شوالیه Palme académique از سفیر فرانسه در تهران به پاس خدماتش در معرّفی فرهنگ فرانسه به فارسیزبانان، میتوان گفت بحق در صدر مترجمان همردیف خود نشسته است.
وی، در تحقیقات زبانی، اثری پدید آورده است در نوع خود بیبدیل و ثمرۀ سالها تتبّع در آثار متعدّد از جمله بیش از صد اثر عموما داستانیِ معاصر و، در جنب آن، متون کلاسیک زبان فارسی حاوی خروارها بومگویه (idiome) و، در قیاس با آثار سلف از ایندست، بهمراتب پرمایهتر. در این اثر، نکتهبینیهای فراوانِ هوشمندانه و اکتشافات بکر و بیسابقه میتوان سراغ گرفت. خلاصه کاری است کارستان، فرد اعلا و سرمشقِ کار تحقیقی عمیقِ تمامعیار که با عنوان شاید نهچندان شاملِ فرهنگ عامیانه در دو جلد و ۱۵۲۳ صفحه منتشر شده است.
این پژوهشگر زبردست، باز در عرصۀ زبانی، رهاورد بس گرانبهایی به جامعه ادبی ما اهدا کرده و آن دستگاهی است تماماً نو و راهگشا در عروض فارسی، با بهرهگیری ماهرانه از زبانشناسی نوین. در این دستگاه، عناصر بنیادی متعددی را شاهدیم ازجمله طبقهبندی اوزانِ بالفعل و بالقوّه؛ ردهبندی معقول و منطقیِ زحافات؛ تعلیل دوایر عروضی به یک دایره؛ و، در جنب آنها، تبیین و توجیه صوَر دوازدهگانه و، به اعتباری، بیست و چهارگانۀ وزن رباعی، وزن دوری، ذوبحرین و ترخیم. نجفی با ساخت و پرداخت این دستگاه، راه کاملا نوی در عروض فارسی گشوده و، علاوه بر آن، آموزش آن را به مراتب آسانتر ساخته است.
کار پرارزش دیگر نجفی، که فایدۀ آموزشی نیز دارد، کتاب غلط ننویسیم است. این کتاب تا سال ۱۳۹۳ به چاپ نوزدهم رسیده و، دربارهاش، اظهارنظرهایی موافق و مخالف شده است. مؤلّف، در آن، به استعمال قدما زیاده پابند مانده امّا سختگیری او این حُسن را دارد که بیبندوباری قلمهای جوان را تعدیل میکند. وی گویا در نظر دارد ویرایش تازهای از این اثر با درجهای از انعطاف به دست دهد که متأسّفانه بر اثر وقفهای طولانی در تجدید چاپ آن ناشی از اهمال ناشر میسّر نگشته است.
مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی تألیف نجفی میتوان گفت نخستین اثر به زبان فارسی در معرّفی دانش جوان زبانشناسی بر مبنای آراء سوسور و نظریۀ نقشگرای مارتینه است. در این کتاب، مفاهیم بنیادی زبانشناسیِ نوین به زبان و بیانی روشن شناسانده شده و کاربُرد خلّاقانه آنها در زبان فارسی بررسی شده است.
جزوهای کمحجم و پرمایه با عنوان ادبیات تطبیقی و قلمرو آن نیز از نجفی در دست است که حدود و ثغور آن را به بیانی رسا نشان داده است. افسوس که اشتغال نجفی به کار نَفَسگیرِ تألیف «فرهنگ جامع فارسی-فرانسه» او را از صرف وقت و مایهگذاری کافی در هدایت کارهای مربوط به این رشتۀ ناآشنا به مجاری درست بازداشته و فرصت آن نداده است که بیراههرویهایی در آن را نشان دهد. متأسّفانه تحقیقاتی فرعی عموماً کاذب در دانشگاهها و پژوهشگاههای ما باب روز شده و، با سودجویی از عنوان «تطبیق»، سیل مقالات به راه افتاده و این رشتۀ نسبتاً تازهوارد را به کجراهه برده است.
از همکاری پرارزش نجفی در ترجمه و ویرایش مقالات پرشماری از فرهنگ آثار، به سرپرستی شادروان رضا سیدحسینی، نیز باید یاد کرد که مسلّماً در بالابردن وزن و اعتبار این دانشنامۀ شش جلدی مؤثّر افتاده است.
اقدام خجستۀ نجفی در هدایت و تشویق گروهی از جوانان مستعدّ اصفهانی و پرورش این استعدادها در راههای بارور نیز نظرگیر است. این اقدام اعضای گروه را به مسیر درست رهنمون گشته و از کجرویها مصون داشته است. آنان حول جُنگ اصفهان گرد آمدند و، در بُرههای از سیر و جریان ادبی، زیر نظر تیزبین نجفی، آثاری شوقانگیز پدید آوردند.
نجفی به سایقۀ کنجکاوی فکری و شیفتگی به کشف رموز و نهانیها، علاقۀ شدید به رُمانها و فیلمهای پلیسی نشان داده است. وی اشتغال به این نوع از ادبیات داستانی را، که امروزه در غرب بازار گرمی دارد، درواقع وسیلهای برای استراحت و رفع خستگی از کار جدّی اختیار کرده است. او، در این تفریح سالم نیز، با فراست و حدسهای صائب، استعداد شگرف خود را در کشف رموز نشان داده است.
وسواس علمی نجفی و قید او در محصور ماندن در چارچوب و چَنبَرِ ضوابطی مقرّر و بسته و صُلب همچنین منزّهطلبیِ افراطی او باعث شده است که نتواند ـ یا بهتر بگوییم نخواهد ـ بسیاری از دانستهها و یافتههای خود را، ناپرورده و ناآزموده، در دسترس نسل جوان و جامعه ادبی و فرهنگی ما قرار دهد. شاید بتوان این گرایش را دلیل آن دانست که وی، هر چند نقدپذیر است، نقدخواه نیست و نمیخواهد نقص و عیبی در کارش باشد که احتمالاً آماج نقد گردد؛ بهاصطلاح، منزّهطلب است. او، از این حیث، درست در نقطۀ مقابل شخصیتی ادبی و فرهیخته چون زندهیاد سعید نفیسی جای دارد که توان گفت هرچه در سینه و چنته داشته، در قالب آثار مکتوبِ خود، نثار کرده است.
نجفی، در تدوین و تنظیم فراوردهها و یادداشتها و ذخایر معلوماتی و اکتشافات خود، هیچگاه به آن رضا نداد که دستیاران یا دستکم دستیاری اختیار کند. این مشکلپسندی و بیاعتمادی چهبسا موجب شده باشد همۀ خردهکاریها را خود یکتنه برعهده گیرد و، از آن فراتر، در تربیت و رشد جوانان مستعدِّ داوطلب نقشِ موثّر کافی نداشته باشد.
باری، مزاج علمیِ سختگیر نجفی، اگر کیفیت فراوردههای بالفعل او را به حدّ کمال رسانده، دستاورد بالقوّه او را، که شاید از همارزیِ آنچه به مرحلۀ تولید رسانده چندان دور نباشد، در خفایای گنجینۀ ذهن و مسوّدهها و یادداشتهایش پنهان نگه داشته است.
عمرِ هرچه درازترِ این وجود شریف را مسئلت داریم تا، برای برآوردن این گنج ارزشمند از خزانۀ خاطر و نثار آن به جامعه علمی و فرهنگی ما، فرصت و مجال کافی پیدا کند، انشاءالله.
دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۴