احیای موسیقی ایرانی در عهد قاجار

امیرعلی سرداری ایروانی

بازخوانی سرگذشت موسیقی در دورۀ قاجار، بخشی از کتاب «تاریخ مردم ایران در دورۀ قاجار» است. کتابی نوشتۀ دکتر رضا دهقانی که اخیراً از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه به بازار نشر آمده است.

نویسنده در این کتاب به زمینه‌های رشد موسیقی زنان و مردان در دربار ایران طی دوران حاکمیت شاهان قاجار پرداخته و نشان داده است که چگونه در جامعه‌ای که مردمانش متاثر از آموزه‌های دینی، جایگاه چندان خوبی برای موسیقی و موسیقی‌دانان قائل نبودند، این هنر توانست طی چند سال به یکی از پایه‌های اصلی مراسم‌ آیینی و مجالس بزم و سوگواری مردم تبدیل شود. قطعه هایی که برخی از آن‌ها به صورت ضبط شده روی صفحۀ گرامافون در دسترس اند و حدود ۲۰ سال پیش منتشر شده اند. به گفتۀ ساسان سپنتا، نویسندۀ کتاب «تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران» وقتی «نخستین ضبط موسیقی ایرانی به صورت صفحۀ گرامافون در سال ۱۹۰۶ میلادی آغاز شد، برخی از استادان موسیقی دورۀ ناصرالدین شاه مانند میرزا عبدالله و آقا حسینقلی (نوازندگان تار) و نایب اسدالله اصفهانی (نوازندۀ نی) و باقرخان (کمانچه‌کش) و میرزا علی‌اکبر شاهی و حسن‌خان (نوازندگان سنتور) هنوز در قید حیات بودند.»

در تاریخ عضدی (که تاریخ شاهان اولیه قاجار است) از دو دسته استادان موسیقی زن یاد شده است که «عده هر کدام به پنجاه نفر می‌رسید» و مجهز به «تمام اسباب طرب از تار و سه تار و کمانچه و سنتورزن و چینی‌زن و ضرب‌گیر و خواننده و رقاص» بودند. هر یک از این دسته‌ها سردسته‌ای داشت که او را «استاد» می‌نامیدند. یکی از آنان استاد مینا بود و دیگری استاد زهره که هر دو به گفتۀ عضدی، «در علم موسیقی بی‌نظیر بودند».

این دو نفر گرچه در حرم زندگی می‌کردند، در زمرۀ زنان شاه نبودند اما شاه «مقرّری و مواجب و همۀ اسباب تجمل به جهت آنان مقرر» کرده بود. دستۀ استاد مینا را به دست گلبخت‌خانم سپرده بودند و دستۀ استاد زهره را به دست کوچک‌خانم. این دو دسته همیشه با هم رقابت می‌کردند و چشم و هم‌چشمی آنان زبانزد درباریان بود؛ چنان که وقتی در دربار میان دو نفر دشمنی برمی‌خاست، می‌گفتند: «مثل دستۀ استاد مینا و استاد زهره منازعه می‌نمایند.» جالب آنکه در نقاشی‌های بازمانده از دوره فتحعلی شاه و محمدشاه، برخی از این زنان را تصویر کرده‌اند.

«آنچه امروز زیر عنوان موسیقی ملی ایران می‌شناسیم و هفت دستگاه و ردیف را در برمی‌گیرد،‌‌ همان است که استادان موسیقی در دوره قاجار آن را می‌نواختند و تعلیم می‌دادند و از همین روش آموزش شفاهی به روزگار ما رسیده است» که «ظاهرا تا حدود قرن سیزدهم هجری (قرن ۱۹م) نظام ادواری داشته و سپس جای آن را نظام دستگاهی گرفته است.

با وجود نگاه منفی ایرانیان دیندار نسبت به موسیقی تحولی در عصر ناصری اتفاق افتاد که نه ‌تنها نگاه مردم به موسیقی را دگرگون کرد که اسباب گسترش این هنر را فراهم آورد. می‌دانیم که شبیه‌خوانی در ایران پیشینه‌ای دراز داشت. گفته می‌شود تا پیش از دوره ناصرالدین شاه شبیه‌خوانی به صورت صامت در ایران رایج بود و شبیه‌خوانی ناطق یا تعزیه‌خوانی با شعر و آواز از یادگارهای عصر ناصری است. (ص ۲۸۲)

موسیقی‌دانان و نوازندگان ایرانی هیچگاه جایگاه اجتماعی خوبی نداشتند و این بیش از هر چیز ناشی از جایگاه موسیقی در فرهنگ اسلامی بود. هر چند قرآن هنر موسیقی را یکسره منع نکرده است، اما پیامبر اسلام و سپس اصحاب او همواره کوشیده‌اند تا روح آدمی را از گزند آنچه لذت‌های ممنوع خوانده می‌شود یعنی «شراب و زن و آواز» در امان نگاه دارند. اینچنین است که در بیشتر احادیث موسیقی را به چیز دیگری (عمدتاً ممنوع و ناپسند) ربط داده‌اند و هرگز از آن به صورت مجرد یعنی در مقام موسیقی بررسی نکرده‌اند. (ص ۲۷۹)

دوره قاجار را باید چرخشگاهی در تاریخ موسیقی ایران شمرد، زیرا در این دوره است که موسیقی مانند هنرهای دیگر پس از دو قرن رو نهان کردن، دوباره جلوه می‌کند و در دربار شاهان قاجار مانند فتحعلی‌ شاه و به ویژه در دربار ناصرالدین شاه جایگاهی برای خود می‌یابد. (ص۲۷۳)

همرسانی کنید:

مطالب وابسته