هفته گذشته برای من هفته محمود کیانوش بود. در این هفته چند کتاب از محمود کیانوش خواندم که چند سالی از انتشار آنها میگذرد، ولی من تا حالا آنها را نخوانده بودم. یکی «نیما یوشیج و شعر کلاسیک فارسی» که چند سال پیش در نشر قطره منتشر شده، ولی در تهران هر چه گشتم، آن را پیدا نکردم و آخر دوست شاعر عزیزم، سعید اسکندری که کتاب را در کتابفروشیهای اهواز دیده بود و فهمیده بود دوست دارم این کتاب را بخوانم، آن را با پول خودش خرید و همراه با چند کتاب دیگر از اهواز برایم ارسال کرد.
بعد به صورت اتفاقی دو کتاب دیگر از محمود کیانوش پیدا کردم که هر دو با اجازه خود او در اینترنت منتشر شده. یکی «پروین اعتصامی» در نقد آراء شفیعی کدکنی راجع به پروین و دیگری «بردار اینها را بنویس آقا» که حاوی خاطرات او از بعضی چهرههای معروف دهه چهل است. هر سه کتاب را خواندم و شگفتزده شدم و بارها در دلم به کیانوش آفرین گفتم. افسوس خوردم که چرا این کتابهای کیانوش در ایران ناشناخته مانده و چندان توجه کسی را جلب نکرده. تیزبینی کیانوش و دقت علمی او و احاطهای که بر شعر و ادبیات فارسی دارد، ستودنی است. ولی موضوع خیلی فراتر از اینهاست. کیانوش نشان میدهد که چطور مرعوب فضاهای اجتماعی و رسانهای می شویم و از حقیقت دور میافتیم. چطور وقتی مرعوب فضای رسانهای شدیم، پردهای جلو چشمهای ما را میگیرد و از پذیرفتن حقیقت تن میزنیم.
«پروین اعتصامی» کتابی است در نقد حرفهای شفیعی کدکنی راجع به پروین. کل حرفهای شفیعی کدکنی راجع به پروین ۶ صفحه است و کتابی که محمود کیانوش در نقد حرفهای او نوشته، ۳۴۰ صفحه! واقعاً شش صفحه حرفهای شفیعی کدکنی راجع به پروین آنقدر اهمیت دارد که ۳۴۰ صفحه آن را نقد کنیم؟ به عقیده من اهمیت دارد. اهمیت دارد برای اینکه خواننده یاد بگیرد دقت علمی داشته باشد. یاد بگیرد پرتوپلا نگوید و حرف بیهوده نزند. یاد بگیرد به چیزی که میگوید، فکر کند. شفیعی کدکنی میگوید: «از همان روزی که نخستین شعرهای پروین در روزنامه بهار انتشار یافت، شخصیت هنری و شعر پروین سال به سال و حتی ماه به ماه و روز به روز در تصاعد هندسی بوده است و خواهد بود». محمود کیانوش ۵ صفحه توضیح داده که شخصیت هنری چیست و تصاعد هندسی چه معنایی دارد و چطور ممکن است شخصیت هنری کسی در تصاعد هندسی باشد. از شروع شاعری پروین بیش از ۹۰ سال یا ۱۰۰۰ ماه و ۳۵۰۰۰ روز گذشته و اگر فرض کنیم تصاعد هندسی برای شخصیت هنری معنایی داشته باشد، به رقم نجومی عجیبی میرسیم که در مخیله هیچ کس نمیگنجد. یعنی چه که شخصیت هنری پروین از همان آغاز انتشار شعرهای او سال به سال و حتی ماه به ماه و روز به روز در تصاعد هندسی بوده و خواهد بود؟ اصلاً شفیعی میداند تصاعد هندسی یعنی چه؟
در کتابی هم که راجع به نیما نوشته همین طور. نشان میدهد که نیما نه شناخت دقیقی از شعر و ادبیات فارسی داشت و نه با ادبیات بقیه دنیا آشنا بود و نه حتی آنقدرها زبان خارجی میدانست. نیما در «ارزش احساسات» میگوید: «کاری را که ورتر، شاعر آلمانی، با درامهای خود انجام میداد یا آلکسئی تولستوی با داستان تاریخی “سربریانی” جلوهگر میساخت، نامق کمال با آثار نوین خود بروز داده بود.» درحالیکه نه شاعری به نام ورتر وجود دارد و نه آلکسی تولستوی داستانی تاریخی به نام «سربریانی» دارد. ورتر شاعر آلمانی نیست. قهرمان داستان معروف گوته است. تولستوی هم داستانی تاریخی به نام «سربریانی» ندارد. تلفظ درست این کلمه «سوبرانی» است. «سوبرانی سوچینینی» به روسی یعنی مجموعه آثار و عنوان مجموعه آثار دهجلدی تولستوی در روسی «سوبرانی سوچینینی» نام دارد.
کتاب دیگری که از محمود کیانوش خواندم، «بردار اینها را بنویس آقا» نام دارد و حاوی خاطرات او از بعضی چهرههای معروف دهه چهل است. اینجا هم تصویری که از آل احمد و م.آزاد و سیروس طاهباز و نجف دریابندری و همایون صنعتیزاده و خیلیهای دیگر به دست میدهد،، با تصوری که ما از این اشخاص داریم، بهکلی فرق میکند. این کتاب مثل کتابی که راجع به پروین اعتصامی و شفیعی کدکنی نوشته، در اینترنت وجود دارد و در دسترس همه هست.