ابوالحسن نجفی؛ ادیب و مترجم و عروضی

بهاءالدین خرمشاهی
روزنامه اعتماد

می‌چشد طعم مرگ هر زنده
جز خداوند حی پاینده
استاد ابوالحسن نجفی دیروز (دوم بهمن) پس از یک دوره بیماری در مجموع کوتاه و شاید دو ماهه به جاودانگی پیوست. منظور از جاودانگی یکی جاودانگی فرهنگی و دیگری جاودانگی اخروی است. تمام اهل قلم کتاب شادروان نجفی را می‌شناختند. حدود ۱۵ تا ۲۰ جلد کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله طی ۶۰ سال کار فرهنگی‌ از استاد نجفی در دست است. مرحوم نجفی مترجم بزرگی بود و شاهکار ایشان ترجمه «خانواده تیبو» از روژه مارتن دوگار در چهار جلد بود. نسل ما که حدود ۲۰ سال از آقای نجفی و نسل ایشان جوان‌تر بودیم ادبیات غرب و حتی بعدتر ترجمه و ریزه‌کاری‌های ترجمه را از ایشان باز شناختیم.

مرحوم نجفی از خاندان دین و دانش برخاستند و اصلیت اصفهانی داشتند اما از دهه ۴۰ و شاید هم زودتر در تهران زندگی می‌کردند. درباره نجفی پیش‌تر یک جشن‌نامه پر برگ‌و‌بار به کوشش امید طبیب‌زاده از سوی نشر نیلوفر منتشر شده است. در ابتدای این جشن‌نامه گفت‌وگوی چند نفره ای با نجفی درباره زندگی و آثارش آمده که حدود ۲۲۰ صفحه است. همان زمان هم به ناشر پیشنهاد دادم بخش مصاحبه‌ها به همراه کتاب‌شناسی در کتابی مستقل منتشر شود و به‌نظرم مهم‌ترین منبعی که می‌توان درباره نجفی به آن مراجعه کرد همان جشن‌نامه است که اطلاعات دقیقی درباره زندگی و آثار ایشان در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

نجفی از آغاز تاسیس فرهنگستان زبان و ادب عضو پیوسته فرهنگستان بود. زنده‌یاد نجفی در ابتدا به عنوان مترجم شناخته می‌شود و پس از آن به عنوان زبان‌شناس، زبان‌پژوه و پیرایش‌گر زبان. کار مهم و اصلی ایشان در این زمینه اثر مشهور «غلط ننویسیم» (فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی) است که نقد و معرفی مفصلی درباره آن در قالب یک مقاله نوشته‌ام. دوستی من با ایشان در ابتدا در حد یک سلام و علیک به پیش از انقلاب بازمی‌گردد و پس از انقلاب این دوستی بیشتر شد و به لطف خدا یکی از دوستان ثابت‌قدم و مهرورز ایشان بودم.

همان‌طور که گفتم نجفی پیرایش‌گر زبان بود و پیرایش‌گرانه به زبان نگاه می‌کرد. مردم بارها و بارها طی صحبت‌های روزمره خود «خواهشا» و «خانوادتا» را به‌کار می‌برند و نجفی همیشه نگران آلوده کردن زبان با این طرز صحبت‌کردن بود.

نکته دیگر اینکه زنده‌یاد نجفی بزرگ‌ترین عروضی‌پژوه دست‌کم نیم قرن اخیر بودند و کتاب او در همین زمینه زیرچاپ است. از خاطره‌های خوبی که از ایشان دارم یکی هم در باره همین بحث‌های عروضی بود. گاهی به صورت مکاتبه یا تلفنی کوتاه از ایشان درباره ۱۰ وزن عروضی و سابقه آن در زبان فارسی می‌پرسیدم و شادروان نجفی با مراجعه به شاهکار عروضی‌پژوهی خود که من آن را «جام جهان‌نما» نامیده بودم در چند دقیقه پاسخ من‌ را می‌دادند. از این طرح سوال‌ها و پاسخ‌های مرحوم نجفی که با مهر و شاگردورزانه در اختیار من می‌گذاشت۱۰ مقاله، هریک حدود ۱۲ صفحه، نوشته‌ام و هنوز هم از پژوهش‌های ایشان در زمینه وزن‌های عروضی حیران هستم.

حدود سه هفته پیش به همراه ضیاء موحد برای یک دیدار نیم ساعته به منزل مرحوم نجفی رفتیم. هرچند حال عمومی‌شان خوب بود و حتی به خواست او بیشتر هم ماندیم اما احساس می‌کردم به دلیل ضعف عمومی ممکن است به زودی استاد نجفی را از دست بدهیم.

در پایان از یکی دیگر از آثار استاد نجفی به نیکی یاد می‌کنم و آن اثر دو جلدی «فرهنگ فارسی عامیانه» است که بارها تجدیدچاپ شده است. شاید سابقه نگارش چنین فرهنگی به کار محمدعلی جمالزاده با نام «فرهنگ لغات عوامانه» برسد و پس از آن اثر مرحوم نجفی یکی از برترین آثار این حوزه است.

——————————
*شمار کتابهایی که آقای خرمشاهی در کارنامه نجفی به دست می دهند دقیق نیست و کمتر از شمار کتابهای ایشان است. ولی اینکه ایشان زحمت به خود نداده اند این شمار را دقیق کنند عبرت آموز است. -م.ج

همرسانی کنید:

مطالب وابسته