جشنواره نقد کتاب ده دوره است دارد برگزار می شود. ولی اگر شما چیزی از آن نشنیده اید و ما هم تازه شنیده ایم خیلی عجیب نیست! ظاهرا تازه دارد جان می گیرد. ایده ای است که در انبوه کارهای اداری گم شده بوده است. یا کسی فکر نمی کرده ضرورتی هم دارد مگر در حد یک قلم از بیلان کاری اداره برگزارکننده. اما قرار است رونق تازه ای بگیرد و اصلا دایمی بشود. سایت جشنواره هم قرار است نونوار شود و چه بسا بشود یک مجله آنلاین نقد کتاب برای تولید و گردآوری. فعلا گزارش زیر را بازنشر می کنیم با این پیشدرآمد که «در دهمین دوره جشنوارۀ نقد با همکاری صمیمانۀ دهها گروه تخصصی داوری تعداد ۱۴۴۵ مقاله از ۲۴۸ مجله مورد ارزیابی قرار گرفت.» گرچه منتخب ها بیشتر از مجلات رسمی و دولتی هستند و شاید همین رمز گمنام ماندن این جشنواره است. در چنین جشنواره هایی باید صف مجلات دولتی را هر قدر هم که خوب باشند از مجلات خصوصی جدا کرد و گرنه جا بر اصحاب رسانه هایی که از حمایت دولت برخوردار نیستند تنگ می شود. به علاوه باید تناسبی میان تعداد کارها و تعداد برگزیدگان وجود داشته باشد. نهایتا در هر موضوع بررسی شده هم باید برگزیدگانی اعلام می شده اند ولی در ۱۴ دسته مقالات بررسی شده و تنها در ۷ گروه برگزیده هایی اعلام شده است.
در هر حال، شرح مقالات رسیده و بررسی شده:
در حوزۀ کلیات ۱۰۵ مقاله
در حوزۀ فلسفه ۱۱۸ مقاله
در حوزۀ دین ۲۰۸ مقاله
در حوزۀ علوم اجتماعی ۹۰ مقاله
در حوزۀ علوم و فنون ۵۲ مقاله
در حوزۀ هنر ۸۵ مقاله
در حوزۀ ادبیات فارسی ۱۲۱ مقاله
در حوزۀ ادبیات عرب ۲۴ مقاله
در حوزۀ ادبیات زبانهای دیگر ۵۵ مقاله
در حوزۀ زبانشناسی ۱۷ مقاله
در حوزۀ ادبیات داستانی ۱۹۹ مقاله
در حوزۀ شعر ۹۳ مقاله
در حوزۀ تاریخ و جغرافیا ۱۱۱ مقاله
در حوزۀ کودک و نوجوان ۱۶۷ مقاله
و این هم نتیجه:
۱. کلیات
مقاله برگزیده:
“منارۀ بلند بر دامنۀ الوند”؛ صالح طباطبایی؛ کتاب ماه کلیات؛ شماره ۱۷۵؛ تیر ۱۳۹۱.
دانشنامۀ هجده جلدی دانشگستر دانشنامۀ عمومی مفصلی (با حدود ۵۹۰۰۰ مدخل اصلی) است که به کوشش جمع کثیری از نویسندگان (۱۶۵ تن) و مترجمان (۶۶ تن) و ویراستاران (۱۱۹ تن) تدوین، و نخستین بار در مؤسسۀ دانش گستر روز در سال ۱۳۸۹منتشر شده است. هدف دستاندرکاران این مجموعه، چنانکه در پیشگفتار آن آمده است، این بوده که «به تدوین دانشنامه ای مستقل و مطابق با آخرین پیشرفتهای علمی، با استفاده از منابع داخلی و خارجی، همت گمارند». به این ترتیب، دانشنامۀ دانش گستر در طول هشت سال تدوین شد و بهطور کامل انتشار یافت. حدود ۶۰ درصد از حجم دانشنامه ترجمه از منابع خارجی و ۴۰ درصد باقی، که حوزههای ایران و اسلام را دربرمیگیرد، به قلم مؤلفان داخلی تألیف شده است. دانشنامۀ دانشگستر کار گسترده ای است، و تدوین آن مستلزم کوشش های فردی دلسوزانه و همت جمعی بلندی بوده است. ولی باید این نکته را در نظر داشت که خصوصیت مهم و متمایز کتابهای مرجع، بهویژه دانشنامهها، همانا «قابل اعتماد بودن» آنها است؛ دانشنامهنویسی اطمینانبخشترین شیوۀ نگارش است، شیوهای که خوانندگان را، کمابیش چشمبسته، به پذیرش هر آنچه در دانشنامه آمده است، فرامیخواند. از این رو، انتظار میرود ـ و این انتظار بجایی است ـ که فراوانی خطا در کتاب های مرجع، و خصوصاً دانشنامهها، بسی کمتر از سایر انواع کتابها باشد. اما، متأسفانه، انواع مشکلات در دانشنامۀ دانش گستر، به لحاظ کمی و کیفی، به حدی نزدیک شده که «اعتمادپذیری» آن را سخت متزلزل ساخته است. از این رو، منتقد بر آن شده است که با نگارش نقدی جدی و مستند بر کتاب، تهیهکنندگانش را به رفع کاستیهای آن ترغیب کند تا در چاپ های بعدی، اثر پیراستهتری روانۀ بازار گردد. از بخت نیک، تدوینگران دانشنامۀ دانشگستر، پیش از همه، منتقدان را به اصلاح کاستیهای احتمالی این کتاب فراخوانده اند: «امید است که نقادان نکتهسنج با گوشزدکردن آنها ما را یاری دهند تا در ویراست های آینده در رفع و اصلاح و تکمیل آن بکوشیم». (جلد نخست، صفحۀ هجده).
کاستیهای موجود در دانشنامۀ دانشگستر را با وجود گوناگونی آنها، میتوان در دو دستۀ اصلی جای داد: شکلی (صوری) و محتوایی. اما در هر یک از این دو دسته به اقسام مختلفی از مشکلات برمیخوریم. فهرست پارهای از اِشکالات صوری بدین قرار است:
ـ ارجاعات نادقیق ضبط نادرست مدخلها
ـ مدخلهای تکراری
ـ تصاویر نامرتبط
ـ غلط های چاپی فراوان و گاه گمراهکننده
ـ ارجاعات نادقیق
ـ معادل های خارجی غیردقیق یا نادرست
ـ ضبط نادرست یا ناهمگون اَعلام
ـ نقص در اطلاعات شرححالی
ـ ترتیب الفبایی نسنجیده یا نادرست مداخل
اما کاستیهای عمدۀ دانشنامۀ دانشگستر را در مواد و محتویات آن میتوان یافت. این اشکالات محتوایی، به لحاظ کمی و کیفی، چنان خطیرند که بیشترین و بزرگترین خدشهها را بر اعتبار دانشنامه وارد ساختهاند. برخی از مهمترینها عبارتند از:
ـ وقوع خطاهای خُرد و کلان در مدخلهای تألیفی مربوط به اسلام و ایران
ـ وقوع خطاهای فاحش در مدخلهای ترجمهشدۀ مربوط به علوم
ـ ارائۀ اطلاعات عمومی کاملاً نادرست
ـ وجود مطالب متغایر و ناهمساز در مدخلهای مختلف در مورد یک موضوع واحد.
منتقد تعدادی کافی از مثالها را در برابر هر یک از کاستیهای پیشگفته ذکر کرده است. دانشنامۀ دانشگستر، چنانکه گذشت، کار گستردهای است، و حتی در شکل فعلیاش و با وجود همۀ مشکلات گوناگونش، در مقام سنجش با برخی ار دانشنامههای عمومی فارسی، جایگاه کمابیش بلندی دارد. اما هنگامیکه آن را با ضوابط معیارمند دانشنامهنویسی در جهان و حتی در قیاس با دایرهالمعارف فارسی، که به تصریح دانشنامۀ دانشگستر (جلد۷، ص ۷۷۶) باوجود کاستیهایش «مهمترین و مستندترین دایرهالمعارف عمومی به فارسی است»، بسنجیم، اثری فرودست به نظر میرسد، که به گفتۀ سعدی «منارۀ بلند بر دامن کوه الوند پست نماید».
۲. علوم اجتماعی (شاخۀ علوم سیاسی)
مقاله برگزیده :
“کژتابیهای نظری و مفهومی محققان غربی در فهم انقلاب اسلامی”؛ اعظم مجیدی نژاد؛ پانزده خرداد؛ شماره ۳۱؛ بهار ۱۳۹۱.
جان.ال. اسپوزیتو یکی از استادان برجسته در حوزه پژوهشی خاورمیانه و اسلام سیاسی به همراه جمعی از استادان و صاحبنظران این حوزه کتاب انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن را تألیف کردند تا به زعم خویش ارزیابی مناسب و چندبعدی از انقلاب ایران ارایه دهند. آنها چنین پنداشتهاند که انقلاب اسلامی ایران منبع اصلی بنیادگرایی اسلامی در سراسر جهان است. دغدغه اساسی این گروه تحقیقی، ارزیابی از انقلاب ایران در چشمانداز تاریخی و مقایسه بازتاب آن بر جوامع و رژیمهای مختلفی از خاورمیانه تا آفریقا و آسیا است. بنابراین مطالب نویسندگان در راستای پاسخ به این دغدغه حول سه محور تنظیم شده است:
محور اول؛ با تشریح یک رویکرد نظری و روشی متفاوت و ترکیبی و نقد رویکردهای موجود در ارزیابی انقلاب اسلامی نگارش یافته است.
محور دوم؛ ماهیت انقلاب اسلامی در یک چشمانداز تاریخی خاص تبیین میشود.
محور سوم؛ ابعاد و پیامدهای انقلاب اسلامی با کانونیت هدف تثبیت انقلاب در داخل و صدور آن به خارج تحلیل میشود.
بیشترین یافتههای این اثر به پیامدهای انقلاب و هدف صدور آن اختصاص دارد. این فصول در جهت تبیین و سنجش فرضیه اصلی نشان میدهد که بازتاب جهانی انقلاب ایران هم مستقیم و هم غیرمستقیم بوده است. به عبارت دیگر در واقع انقلاب ایران اغلب بیش از آنکه مدلی دقیق باشد، به صورت نمونهای الهامبخش و کلی عمل کرده است. همچنین انقلاب ایران معمولاً بیش از آنکه به ایجاد یا هدایت تلاشهای انقلابی بینجامد، گرایشهای از پیش موجود در کشورهای مسلمان را شتاب بخشیده است.
در این پژوهش، ضمن توصیف محورهای اصلی این کتاب به نقد و ارزیابی این تحلیلها پرداخته شده است.
۳. علوم و فنون
مقاله برگزیده :
“نه هرکه سر بتراشد قلندری داند“؛ یونس کرامتی؛ کتاب ماه علوم و فنون؛ شماره ۶۳؛ تیر ۱۳۹۱.
منتقد در این اثر دو کتاب را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
- صد اکتشافی که جهان را تکان داد.
- صد اختراعی که جهان را تکان داد.
این دو کتاب به قلم کندال اف هاون و ترجمه رضا جولایی در سال ۱۳۹۰ از سوی نشر جویا منتشر شده است. منتقد علیرغم تصریح به اینکه اشکالات دو کتاب از سوی نویسنده و مترجم هر دو است، تنها به کاستیهای ترجمه پرداخته است.
او پس از نگاهی کلی به محتوا و ساختار متن دو کتاب و ترجمه، نقد خود را در قالب:
- اشکالات در ترجمه عنوان مدخلها و اصطلاحها،
- نمونههایی از ترجمه و اشکالات آن،
- آشفتگی در ضبط نامهای خاص به خط فارسی،
- اشکالات دستوری و ادبی، ارائه داده است
۴. هنر
مقاله برگزیده :
“گزارشگونه ای از کیفیت احیای آثار عبدالقادر مراغه ای”؛ سیدعبدالرضا موسوی طبری؛ ضمیمۀ آینۀ میراث؛ شماره ۲۷؛ سال ۱۳۹۱.
بیشک مرحوم تقی بینش در مراغی شناسی نسبت به همۀ موسیقی پژوهان ایرانی فضل تقدم و توجه و تسلط داشته است و امروز اگر کسی لغزشی از بینش را درمییابد و اصلاح میکند، وامدار فهم و معرفتی است که از آثار مصحِّح آن استاد فقید کسب
کرده است. در کارنامۀ مرحوم سیدتقی بینش آثار متنوعی از حیث موضوع دیده میشود که اهم آن در حوزۀ موسیقی است. در میان آثار موسیقایی ایشان که شامل تصحیح، تحقیق، تألیف و سخنرانی است، تصحیح متون کهن موسیقی بیشترین حجم و جلوه را دارد؛ و در میان آثار تصحیحی موسیقایی او سهم عمده از آن تألیفات عبدالقادر مراغی است.
بینش تقریباَ تمامی آثار مراغی را تصحیح و منتشر کرده است:
الف. مقاصد الحان، ب. جامعالالحان، ج. شرح ادوار، د. خاتمۀ جامع الالحان.
از این میان خاتمۀ جامع الالحان، چنانکه از عنوان آن پیداست، فصل پایانی جامعالالحان است و کتاب مستقلی نیست؛ اما مرحوم بینش به دلایلی که خود در مقدمه توضیح داده، آن را در مجلدی علیحده منتشر کرده است. منتقد در این مقاله سعی کرده است تا از این چهار اثر گزارشی مختصر ارائه کند و ضمن گرامیداشت یاد وی به غث و سمین کارش نظری بیفکند. در ادامه تصحیح اخیر جامع الالحان که به کوشش بابک خضرایی و توسط فرهنگستان هنر منتشر شده است را شایستۀ بررسی شناخته تا هم کار مرحوم بینش در قیاس با آن سنجیده شود و هم، از آن مهمتر، معلوم شود سرنوشت اثری ارجمند از عبدالقادر مراغی به کجا انجامیده است.
منتقد بر آن است که این کتاب نسبت به کار مرحوم بینش، اگر کاستیهایی دارد، امتیازاتی هم دارد. مواردی از اشکالات رفع شده است، مثلا بعضی از مطالبی که بینش در حاشیه آورده بود، وارد متن شده که غالباً موجب پیوستگی و سلامت جملات شده است. از دیگر امتیازات این چاپ داخل گیومه قرار گرفتن حروف ابجدی است که سبب میشود با حروف و کلماتِ متن خلط و آمیزش نیابد. اما فارغ از این موارد که البته در جای خود از اهمیت برخوردارند، جناب خضرایی نه در تحقیق به منابع جدیدی مراجعه داشته و نه در تصحیح به قدر انتظار تلاش کرده است (جز اینکه نسخۀ دومی باز به خط مؤلف به دست آورده و با تحریر نخست مقابله کرده است که البته مغتنم است و جای قدردانی دارد). در پایان منتقد به بررسی «فهلویات» جامع الالحان، به تصحیح
علی اشرف صادقی میپردازد.
۵. ادبیات فارسی
مقاله برگزیده :
“معیار جمالی و مفتاح ابواسحاقی”؛ پروین تاجبخش؛ کتاب ماه ادبیات؛ شماره ۱۸۳؛ دی ۱۳۹۱.
نوشتار حاضر نقدی است بر کتاب معیار جمالی و مفتاح ابواسحاقی به قلم شمس فخری اصفهانی که توسط دکتر یحیی کاردگر تصحیح و اخیراَ از سوی کتابخانه، موزه، مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی منتشر شده است.
منتقد اشکالات خود را در قالب: نسخ معیار جمالی، تصحیح متن، ارجاعات و نقل قولها، تعلیقات، به تفصیل بیان کرده و در پایان تصریح نموده است که مصحح در تصحیح متن، به جز نسخۀ کتابخانۀ ملی تبریز، از باقی نسخ موجود د ایران بهره برده است. استفاده از نسخ مذکور در حل برخی ابیات و عبارات میتوانست مفید فایده باشد. متأسفانه مصحح نه تنها در روایت از متون مختلف، بلکه در نقل از معیار جمالی نیز دقت کافی مبذول نداشته است. کمحوصلگی مصحح، سبب پریشانیهای مختلف در ارجاعات و مستندات شده است. مصحح، مطالعۀ پیشینۀ تحقیق را جدی نگرفته، اغلب به تکرار مکررات پرداخته است. همچنین در نقل مطالب از نوشتار دیگران، امانتداری علمی را رعایت نکرده است. یاری گرفتن از ویراستار علمی، بسیاری از اشکالات مذکور را به حداقل میرساند.
۶. تاریخ و جغرافیا
مقاله برگزیده :
“ملاحظاتی دربارۀ تصحیح جدید تاریخ بیهقی”؛ محمد دهقانی؛ نگاه نو؛ شماره ۹۵؛ پاییز ۱۳۹۱.
تاریخ بیهقی علاوه بر اینکه شاهکار مسلم نثر فارسی است، معتبرترین منبع یکی از مهمترین ادوار تاریخ ایران، یعنی تاریخ غزنویان، هم به شمار میرود.
علاوه بر غزنویان، دربارۀ سلسلههای دیگری چون صفاریان و سامانیان و سلجوقیان و سایر حکومتهای محلی ایران تا نیمۀ قرن پنجم هجری نیز اخبار جالب توجهی در تاریخ بیهقی میبینیم که برخی از آنها در هیچ منبع دیگری از منابع موجود ضبط نشدهاند. با این همه، توجه به این اثر مهم و تلاش برای تصحیح و تنقیح و انتشار آن بسیار دیر و در نیمۀ دوم قرن نوزدهم، آن هم به دست دو مستشرق انگلیسی، دبلیو. ایچ. مورلی و ولیم ناسولیس، در هندوستان آغاز شد.
در اواخر قرن نوزدهم بود که تاریخ بیهقی، به تصحیح و توضیح ادیب پیشاوری، در تهران منتشر شد. پس از وی سعید نفیسی، در فاصله سالهای ۱۳۱۹ و ۱۳۳۲، تاریخ بیهقی را براساس نسخههای تازهیاب، در سه جلد تصحیح کرد. قاسم غنی و علی اکبر فیاض نیز در سال ۱۳۲۴ تصحیح دیگری از این کتاب به دست دادند. فیاض بعدها به تنهایی تاریخ بیهقی را از نو تصحیح کرد که حاصل کار او در سال ۱۳۵۰ در زمرۀ انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد به چاپ رسید و منتشر شد.
به رغم همۀ این کوششها، چون نسخ موجود تاریخ بیهقی علیالاطلاق ناقص، متأخر، و پرغلط هستند، بسیاری از مواضع این کتاب، هم برای خوانندگان عام و هم برای متخصصان، همچنان محل پرسش و اشکال است.
با توجه به این نکته، دو دانشمند گرامی، دکتر محمدجعفر یاحقی و آقای مهدی سید، تصحیح تازهای (چاپ اول، سخن: ۱۳۸۸)، براساس چاپهای پیشین و اهم نسخ موجود و نیز چند نسخۀ نسبتاً خوب که مصححان پیشین به آنها دسترسی یا عنایتی نداشتهاند، فراهم آورده و همراه با شرح و تعلیقات بسیار مفید و مفصل، در دو مجلد، در اختیار مشتاقان بیهقی قرار دادهاند.
این چاپ در قیاس با چاپ فیاض مزایایی دارد، از جمله فهارس و نمایههای گوناگون (از نمایۀ اعلام گرفته تا فهرست لغات و ترکیبات و آیات و اشعار و…)، شرح مشکلات، و بویژه تعلیقات مفصل و عالمانۀ تاریخی و جغرافیایی، که بسیاری از ابهامات متن یا اشتباهاتی را که به دست نسّاخ و کُتّاب و حتی مصححان پیشین به آن راه یافتهاند، رفع میکنند.
منتقد در مقالۀ خود، اشکالات این تصحیح را در سه دسته طبقهبندی میکند:
نخست، آنهایی که به شیوۀ تصحیح و ترجیح بلا مرجّح برخی نسخهبدلها و نیز بعضی استنباطهای مصححان در این باره مربوط میشوند.
دوم، یادداشتهاییاند که که به اشتباهات یا کاستیهای تعلیقات کتاب و عمدتاً «تعلیقات عام» آن اشاره میکنند.
و سوم، اشکالاتی هستند که در خوانش و نیز شرح و تفسیر بعضی عبارات به چشم
میآیند.
از آنجا که دو دستۀ اخیر اشکالات جنبۀ عامتر و کاربردیتر دارند، منتقد به بعضی از
مهمترین آنها پرداخته است.
7. کودک و نوجوان
الف) دین
اثر برگزیده :
کرامتی فراتر از سلطنت؛ سیدعلی محمد رفیعی؛ کتاب ماه کودک و نوجوان؛ شماره ۱۷۷؛ تیر ۱۳۹۱.
«ملیکا: مام خورشید عدالت» یک داستان مصور (استریپ) دربارۀ زندگی مادر مهدی موعود(عج) است. بنا بر مستندات این کتاب و باور غالب، ماجرای آن، سرگذشت دختری است فرزندزادۀ امپراتور روم شرقی (بیزانس) که برگردان نام او به عربی «ملیکه» میشود. این داستان دورانی از زندگی این دختر را دربرمیگیرد، از هنگامی که در کاخ پدربزرگش میزیسته است تا زمانی که در پی رؤیاهایی صادق، با اسلام و شخصیتهای مقدس آن از جمله امام ابومحمد حسن عسگری(ع) آشنا میشود و این آشنایی به شیفتگی میانجامد. سپس بنا به دستوری که در خواب به او داده میشود، در جنگی میان رومیان و مسلمانان خود را به طور ناشناس به اسارت مسلمانان درمیآورد و به سرزمین اسلامی پا مینهد و به خانۀ امام علیالنقی(ع) راه مییابد. سرانجام نیز به ازدواج امام حسن عسگری(ع) در میآید و این افتخار را مییابد که مادر دادگستر جهان، امام زمان (عج) شود.
این کتاب دارای مقدمهای در معرفی امپراتوری روم شرقی و محدودۀ آن است و در آن به جنگی میان مسلمانان و رومیان اشاره میشود که احتمال دارد این بانو در جریان آن به اسارت مسلمانان درآمده باشد.
مؤخرهای چهار صفحهای به نقل از کتاب جَلاءالعُیون ملا محمدباقر مجلسی، ساده شده و اصلاح شدۀ ترجمۀ این عالم شیعی از روایتی در این باره است که شیخ طوسی آن را در کتاب الغیبۀ آورده است. این روایت و ترجمۀ آن، بارها در کتابهای عربی و فارسی نقل شده است و ماجرای زندگی بانویی را بازمیگوید که پیوند با امپراتوری را رها میکند تا با اوج آفرینش پیوند یابد.
منتقد در نوشتار خود به اعتبارسنجی و نقد و بررسی مستندات روایی نقلهای مشهور دربارۀ هویت مادر مهدی موعود(عج) ـ بویژه نقل مستند این کتاب ـ و تحقیقی کوتاه دربارۀ تاریخ امپراتوری روم شرقی در آن دوران اشاره داشته است. منتقد پیش از نقد، داستانی را که مستند کتاب حاضر براساس نقل و اصلاح ترجمۀ تفسیری و نسبتاً آزاد مجلسی است، آورده تا هم تعابیری را که ملامحمد باقر مجلسی برای این داستان آورده است، پیش روی خواننده بگذارد و هم در نقد آن، ابهامی در ارجاعها نباشد.
ب) داستان
اثر برگزیده :
نگاهی به ابعاد روایتمندی در داستان سه سوت جادویی احمد اکبرپور؛ سعید حسامپور، شیدا آرامش فرد؛ مطالعات ادبیات کودک؛ شماره ۵؛ بهار و تابستان ۱۳۹۱.
این مقاله بر آن است تا بر پایۀ نظریۀ نیکولایوا دربارۀ روایتشناسی، ابعاد روایتمندی را در داستان سه سوت جادویی از احمد اکبرپور که از داستانهای جدید وی نیز است، بررسی و تحلیل کند. نیکولایوا از سال ۲۰۰۳ دیدگاهایی تازه در پیوند با روایتشناسی ادبیات کودک ارائه داد و برتریهای روایتشناسی را به عنوان رویکردی جدا از دیگر شیوههای نقد ادبی یادآور شد. در این نظریه تمرکز وی بر ابعاد روایتمندی و عناصر آن یعنی شخصیتپردازی، زاویۀ دید و زمانمندی است و معتقد است این عناصر ساختار روایی داستانهای کودک را تشکیل میدهند. یافتههای پژوهش نشان داد اکبرپور با ارائۀ راهکارهایی نوین، که نیکولایوا در نظریۀ خود به عنوان نقاط قوت داستانهای کودک به آنها اشاره میکند، توانسته تا حدودی به جذابیت داستان کمک کند؛ از جملۀ این شگردها روزنه و پیرنگ باز داستان و توصیف دقیق صحنهها و جزئیات است. با وجود این که اکبرپور در این داستان کوشیده با آزمودن شیوههای تازه اثری متفاوت بیافریند، اما به نظر میرسد آنگونه که باید نتوانسته از عهدۀ کار برآید؛ چون لحن یکنواخت شخصیتها و غلبۀ صدای راوی بر شخصیتها از انسجام و قدرتمندی اثر میکاهد و نمیگذارد ویژگیهای مثبت اثر، آنچنان که شایسته است، جلوه کنند.
ج) شعر
اثر برگزیده :
بررسی محتوایی اشعار کودکانۀ پروین دولتآبادی بر قایق ابرها و گل بادام؛ زهرا استادزاده؛ مطالعات ادبیات کودک؛ شماره ۶؛ پاییز و زمستان ۱۳۹۱.
در این مقاله مجموعۀ اشعار کودکانۀ پروین دولتآبادی از کتاب بر قایق ابرها و گل بادام (مجموعه ۲۸۴ شعر برای کودکان) بررسی و تحلیل محتوایی شده و مفاهیم گوناگون در آن مشخص گردیده است. مجموعۀ مضامین موجود در شش محور اصلی خلاصه شده است: مضامین طبیعت گرایانه، مضامین سرگرمکننده و لذتبخش، مضامین سیاسی ـ اجتماعی، مضامین دینی، مضامین آموزشی ـ علمی و مضامین تربیتی ـ اخلاقی. فراوانی هر مضمون در اشعار این کتاب مشخص شده و سپس هر مضمون تحلیل و براساس معیارهای علمی به نقاط ضعف و قوت اشعار پرداخته
شده است.
مقدمه از راهک. متن برگرفته از: جشنواره نقد کتاب