وقتی اولین بار یادداشتی از فرخ امیرفریار را در باره نویسندگان پرخواننده دیدم (شهریورماه سال ۹۴)، روش محاسبه اش برایم بسیار جالب و قانع کننده بود. در آن شماره آمار داده بود که داستانهای زویا پیرزاد مجموعا ۳۳۵ هزار نسخه فروخته است. در شماره های بعدی جهان کتاب که او از اعضای دبیران آن است این شیوه را ادامه داد و بعد از چندماه باید گفت به شیوه جاافتاده ای تبدیل شده است و قابل گسترش به جنبه های دیگر بازار کتاب هم هست. در همین جهان کتاب و در مجلات دیگر هم دیده ام که مثلا برای محاسبه این که در زمینه تاریخ اروپا چه مقدار کار منتشر شده دیگر به اینکه یک کتاب واحد چقدر تیراژ دارد توجه نمی شود بلکه به مجموع کتابهای آن موضوع توجه می شود. بنابرین اگر کتابی در دهه ۴۰ با ۳ هزار نسخه تیراژ در موضوعی منتشر می شد و تنها کتاب در آن موضوع بود امروز وقتی ده کتاب در آن موضوع منتشر شود و هر کدام ۱۰۰۰ نسخه تیراژ داشته باشد باید گفت ظرفیت نیاز و جذب بازار کتاب ۱۰ هزار نسخه است. این قدمی در مسیر کتابسنجی است که از دانشهای نوپا محسوب می شود. برای آشنایی با روش آقای امیرفریار که از صاحبنطران حوزه کتاب است باید به مقدمه همان یادداشتی که برای آمار کتابهای زویا پیرزاد آورده مراجعه کرد. در اینجا دو نمونه از جدول آماری ارائه شده در جهان کتاب را که ایشان تهیه کرده بازنشر می کنیم. نمونه اول به فریبا وفی اختصاص دارد از تازه ترین شماره جهان کتاب. -م.ج
کتابهای پرفروش:
فریبا وفی با ده رمان و مجموعه داستان: ۱۵۹،۹۰۰ نسخه
فرخ امیرفریار
مجله جهان کتاب (بهمن-اسفند ۹۴)
فریبا وفی متولد ۱۳۴۱ در تبریز است و سال ۱۳۶۷ اولین داستانش در مجله آدینه منتشر شد. پارههایی از مصاحبه وی با مژده دقیقی را که در مجله زنان امروز (ش۲، تیر ۱۳۹۳) چاپ شده در زیر میخوانید:
من از هر طیف و طبقهای در مورد کارهایم نظر شنیدهام. اما نمیتوانم به یک نتیجۀ کلی برسم. نمیتوانم به طور قطع بگویم مخاطبانم چه کسانی هستند. چون در واقع من نیستم که آنها را انتخاب میکنم. آنها مرا انتخاب میکنند. آنهایی که نظرهایشان را خوانده یا شنیدهام، از ایجاز و درونبینی کارهایم گفتهاند و اینکه توانستهاند با جهان داستانی من همراهی کنند و متوجه چیزهایی بشوند که با اینکه دمدست بوده و خودشان هم میدانستند، اما از کشف دوبارۀ آنها لذت بردهاند. برای بعضیها، کارهایم تکراری بوده، یا به نظرشان رسیده که بیشتر سویۀ تلخ زندگی را میبینم، یا از فضاهای زنانۀ کارهایم خوششان نیامده.
ایدهها و قاعدهها و قانونها و فرمولها در نوشتن تا یک جایی با من میآیند. بعد از آن، اگر هم هستند، من دیگر حضورشان را حس نمیکنم. به من نمیگویند چه کنم یا چه نکنم و اینکه فلان شخصیت بهتر است این کار را بکند یا آن کار را. شخصیت وقتی کاری میکند که به او نمیخورَد، ناچار است برگردد و کاری را بکند که مال خودش است. بعضی وقتها این کار آنقدر تکرار میشود تا جا بیفتد. گاهی متوجه میشوم برای آنکه در رمانم رفتار تازهای داشته باشم، باید بروم سراغ یک شخصیت تازه نه آنی که الآن در رمان هست و حرکات و سکنات طبیعی خودش را میطلبد. بعضیوقتها شخصیتی که رفتار دلخواه من از او بر میآید در رمان من نیست، یا اصلاً در حوزۀ تجربه و شناخت من نیست. برای همین آن رفتار، که گاهی خیلی هم جذاب است، بیرون از جهان داستانی من میمانَد.
هیچکدام از اتفاقات رمان، حتی ذهنیترینِ آنها، در خلأ اتفاق نمیافتند و به شرایط اجتماعی و شرایط دیگر وابستهاند. مهم است که وقتی از شخصیتی حرف میزنی، از گذشته و پشت صحنۀ زندگی او هم بگویی. ما از شرایطی که در آن زندگی میکنیم منفک نیستیم. من نمیتوانم به شکل انتزاعی فقط به روح و روان شخصیت بپردازم بدون آنکه از موقعیتش حرف زده باشم. یک زن اصفهانی با یک زن استرالیایی فرق میکند. نه شرایط اجتماعیشان یکی است نه شیوۀ زندگی و نه طرز فکرشان. یکی که مثلاً در دهۀ شصت در فلان محله بزرگ شده، مسلّماً نگاهش به زندگی متفاوت است. با این حال، چیزهایی هم هست که خیلی متأثر از موقعیت نیست، دستکم به شکل مستقیم. یک جورهایی مربوط میشود به نهاد آدمها.
حتی اگر از همان اول موجز بنویسم، باز هم حذفکردنی زیاد دارم. در حقیقت، یکی از لذتهای کار من این است که یک متن یکصفحهای را به یک پاراگراف تبدیل کنم بدون اینکه معنی و قدرت آن کم شود.
*
آمارهای کتابهای منتشر شده از فریبا وفی به لطف آقایان علیرضا رمضانی و حسن کیائیان مدیران محترم نشر مرکز و نشر چشمه در اختیار جهانکتاب قرار گرفته است.
نام کتاب | نوبت چاپ | شمارگان(نسخه) | سال چاپ | مجموع شمارگان | |
۱ | در عمق صحنه | اول
ششم |
۲۰۰۰
۱۲۰۰ |
۱۳۷۵
۱۳۹۳ |
۹۷۰۰ |
۲ | حتی وقتی میخندیم | اول
دهم |
۳۰۰۰
۱۰۰۰ |
۱۳۷۸
۱۳۹۴ |
۱۵۲۰۰ |
۳ | پرندهی من | اول
بیستم |
۲۰۰۰
۱۲۰۰ |
۱۳۸۱
۱۳۹۴ |
۴۱۰۰۰ |
۴ | ترلان | اول
دهم |
۴۰۰۰
۱۰۰۰ |
۱۳۸۲
۱۳۹۴ |
۱۷۶۰۰ |
۵ | رویای تبّت | اول
سیزدهم |
۴۰۰۰
۱۲۰۰ |
۱۳۸۴
۱۳۹۴ |
۲۴۸۰۰ |
۶ | رازی در کوچهها | اول
هفتم |
۳۰۰۰
۱۰۰۰ |
۱۳۸۷
۱۳۹۴ |
۱۴۴۰۰ |
۷ | در راه ویلا | اول
ششم |
۲۰۰۰
۲۰۰۰ |
۱۳۸۷
۱۳۹۳ |
۱۲۰۰۰ |
۸ | ماه کامل میشود | اول
پنجم |
۵۰۰۰
۱۰۰۰ |
۱۳۸۹
۱۳۹۴ |
۱۰۶۰۰ |
۹ | همهی افقها | اول
سوم |
۲۰۰۰
۱۲۰۰ |
۱۳۹۰
۱۳۹۳ |
۵۲۰۰ |
۱۰ | بعد از پایان | اول
پنجم |
۱۸۰۰
۲۰۰۰ |
۱۳۹۲
۱۳۹۴ |
۹۴۰۰ |
نمونه دوم به بیژن نجدی بر می گردد که روز بعد منتشر خواهد شد.