آربی اُوانسیان؛ “یک تک‌نگاری بی نظیر”

هوشنگ گلمکانی

تئاتر و سینمای آربی اُوانسیان
(از ورای نوشته‌ها، گفت‌وگوها و عکس‌ها)
پژوهش، گردآوری و تدوین: مجید لشکری. با پیش‌گفتار پیتر بروک
ناشر: مؤلف، با همکاری انتشارات روزنه
چاپ اول، ۱۳۹۳
دو جلد در قطع وزیری با جلد سخت
۹۹۲ صفحه، مصور
۱۰۰۰ نسخه
بهای دو جلد: ۷۲۰۰۰ تومان
یک کمال‌گرایی شگفت‌انگیز در زمانه‌ای که از این جور اتفاق‌ها کم در آن می‌افتد و در هر ورقش دقت و وسواس و عشق به موضوع کتاب موج می‌زند. حاصل کار جوانی سخت‌کوش و عاشق که در سال‌های پس از انقلاب به دنیا آمده، درباره هنرمندی که کارنامه‌اش در داخل کشور به سال‌های پیش از تولد مؤلف برمی‌گردد؛ آن هم هنرمندی که عمده فعالیتش در زمینه تئاتر بوده است. هنری به یک معنا میرا، که با پایان اجراهای نمایش بر صحنه، هرچه هم از آن بماند، فقط در حد نشانه‌هاست؛ حتی اگر مثل برخی از نمایش‌های این سال‌ها و با کمک دستاورد تکنولوژی امروز اجرای برصحنه‌آمده را ضبط تصویری کنند. در این زمینه هم اتفاقاً چیزی از آثار تئاتری آربی اُوانسیان باقی نمانده، آن هم به خواست خودش: «فقط یک ضبط تلویزیونی از پژوهشی ژرف و سترگ… در سال ۱۳۴۷ ضبط شده… هم‌چنین ویس و ورامین یک اجرای بدون تماشاچی در سال ۱۳۴۹ داشت، فقط برای آن که دوربین بگذارند و تصویری از این نمایش به عنوان سند بگیرند، البته دکوپاژ نشده است. در سال ۱۳۵۱ یک قطعه برای گفتن را برای تلویزیون خودم دکوپاژ کردم که ضبط هم شد. شنیده‌ام نوار را پاک کرده‌اند. در مورد بقیه اجراها، من اجازه ضبط ندادم… موافق نبودم. به ضبط شدن اجراها معتقد نبودم.»[صفحه ۷۷]
آربی اُوانسیان از مهم‌ترین پیشگامان و شاید هم مهم‌ترین پیشگام تئاتر مدرن در ایران است که کارنامه سینمایی نازکی دارد. بیش‌تر دوست‌داران پیگیر سینما، فعالیت سینمایی اُوانسیان را عمدتاً با فیلم چشمه (۱۳۵۱) به یاد می‌آورند اما او چند فیلم کوتاه و مستند هم در کارنامه دارد که چندان شناخته‌شده نیستند. حالا بد نیست بر اساس «رویدادنگاری» دقیق همین کتاب در آغازش، بخش سینمایی این کارنامه را مرور کنیم: اُوانسیان (متولد اول اسفند ۱۳۲۰ در جلفای اصفهان) سال ۱۳۴۲ برای تحصیل سینما به لندن رفت و سه دوره تخصصی در «مدرسه فن فیلم لندن» گذراند و طی سه سال فیلم‌های کوتاه داستانی و مستند و انیمیشن در این مدرسه ساخت؛ از جمله فیلم شش‌دقیقه‌ای ۳۵ میلی‌متری و سیاه‌وسفید نقاب (۱۳۴۳) به زبان انگلیسی: «تمام ذهنم روی سینما متمرکز بود. به ذهنم خطور نمی‌کرد که در آینده تئاتر هم کار خواهم کرد… همه فکروذکرم در جست‌وجوی زبان و شیوه بیانی خاص خودم بود.» [صفحه ۳۷] در همین دوره تحصیل به عنوان یکی از برنامه‌های آموزشی مدرسه، هنگام ساخته شدنرولز رویس زرد (آنتونی اسکوییت) در استودیوهای شپرتون انگلیس کارآموزی کرد، بعد کارآموزی در همان استودیو با جان شلزینگر موقع ساخت دارلینگ و با فرانسوا تروفو در استودیوهای پاینوود موقع ساخت فارنهایت ۴۵۱، به اضافه شرکت در کارگاه یوزف فون اشترنبرگ و دوره‌های کارآموزی دیگر در زمینه انیمیشن در سه استودیوی معتبر. فیلم پایان‌نامه‌اش پاروانا هم یک انیمیشن هشت‌دقیقه‌ای ۳۵ میلی‌متری بود که سال ۴۵ در جشنواره اوبرهاوزن نمایش داده شد؛ همان سالی که او به ایران برگشت و داود ملاپور در فرودگاه به استقبالش رفت و چند روز بعد با فیلم‌نامه شوهر آهوخانم برای گرفتن موافقت علی‌محمد افغانی نویسنده کتاب منبع اقتباس به ملاقات او رفتند. [صفحه ۴۳]
خیلی‌ها شاید ندانند که پیش از آن‌که ملاپور در سال ۱۳۴۷ شوهر آهوخانم را بسازد قرار بود اُوانسیان این فیلم را بسازد و نوشتن فیلم‌نامه را هم سال ۴۳ آغاز کرد. ملاپور به او پیشنهاد کرد که می‌تواند سرمایه‌گذار برای این فیلم بیابد و خودش هم آن را فیلم‌برداری کند. فیلم‌برداری هم روز ۳۰ شهریور ۱۳۴۵ با سکانس ییلاق شروع شد و نسرین رهبری (براتلو) نقش آهو را بازی کرد، اما کار تهیه فیلم به مشکل برخورد: «ملاپور با استفاده از نسخه کوتاه‌شده فیلم‎‌نامه من، در خفا فیلم را با همکاری بازیگرانی دیگر ساخت و نمایش داد… این اولین ضربه ناجوانمردانه‌ای بود که در زمینه فیلم‌سازی بر من وارد شد.» [صفحه ۴۵]
از سال ۴۶ همکاری با برادران میناسیان را در استودیوی آن‌ها – چاپلین‌فیلم – آغاز کرد و به کارمندان آن‌ها انیمیشن آموزش می‌داد و در همان سال علاوه بر سه انیمیشن تبلیغاتی برای استودیو (پودر برف، شرکت ارج و بانک عمران) فیلم ۳۳ دقیقه‌ای داستانی ۳۵ میلی‌متری سیاه‌وسفید لبئوس به نام تادئوس را به زبان ارمنی ساخت اما انجمن فارغ‌التحصیلان دانشگاهی ارامنه تهران از نمایش آن جلوگیری کرد: «این دومین ضربه‌ای بود که در ایران و در زمینه سینما بر من وارد شد.» [صفحه ۴۶]
فیلم‌برداری چشمه را از شهریور ۴۸ آغاز کرد و تدوینش در سال بعد تمام شد و سرانجام در فروردین ۵۱ در نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم تهران نمایش داده شد. فیلم اندک دوست‌دارانی در میان منتقدان و نخبگان پیدا کرد اما مخالفانش بیش‌تر بودند (تکلیف تماشاگران هم که با چنین فیلمی روشن بود) و مثل اغلب نوآوری‌های این سرزمین با واکنش‌های عمدتاً مخالف روبه‌رو شد: «تهیه‌کننده فیلم‌های تجاری، مهدی میثاقیه، برای این که ثابت کند او و همکارانش نظر مثبت به فیلم‌سازان جوان دارند، با اصرار چشمه را در سینمای خودش کاپری به نمایش گذاشت و پس از پنج روز، به بهانه آن که مردم به اعتراض صندلی‌های سینما را پاره می‌کنند و فیلم فروشی ندارد، بر خلاف قول و قراردادش آن را از اکران برداشت.» [صفحه ۵۷] و حتی در همان سال که او قصد ساخت فیلم سلامان و ابسال را بر اساس «هفت اورنگ» عبدالرحمان جامی داشت، این طرح ناکام ماند: «تلویزیون ملی تولید فیلم را به علت مخالفت عده‌ای به تعویق انداخت. دلیل آن نقدهایی بود که علیه فیلم چشمه چاپ شد. تهیه‌کنندگان فیلم در ایران با این تفکر نادرست که دولت می‌خواهد با فیلم‌های تجاری آن‌ها مقابله کند، شروع به تبلیغات گسترده علیه چشمه در نشریات کردند و مدعی شدند که دولت از دارایی ملت سوءاستفاده کرده، مبلغ هنگفتی جهت تهیه این فیلم هزینه کرده است…» [صفحه ۵۶]
در این سال‌ها، اُوانسیان در زمینه تئاتر بسیار پرکار بود و ده‌ها نمایش بر صحنه برد. کارگاه نمایش را با حمایت تلویزیون تأسیس کرد که منشأ حرکت‌های جریان‌ساز تئاتری بود و خود اُوانسیان نیز به عنوان یک چهره شاخص شناخته می‌شد که چهره سنتی تئاتر ایران را دگرگون کرده بود. سال ۵۵ از کارگاه نمایش کناره‌گیری کرد و سرپرست تئاتر چهارسو در مجموعه تئاتر شهر شد. او در سال‌های پس از انقلاب بیش‌تر در خارج از کشور فعالیت داشت و فعالیت‌های سینمایی‌اش محدود می‌شود به یک فیلم بلند ۱۱۰ دقیقه‌ای به زبان ارمنی به نام چه‌گونه پیش‌بند سوزن‌دوزی شده مادرم در زندگی‌ام گسترده می‌شود (۱۳۶۴)، مستندی ویدئویی و ناتمام در صد دقیقه حاوی گفت‌وگویی با کارگردان ارمنی‌الاصل برادوی و هالیوود، روبن مامولیان با عنوان روبن مامولیان ۸۸ (۱۳۶۷)، و هجده ساعت تصویر تدوین‌نشده برای ساخت مستند ناتمام دیگری به نام چهار، پنج و هفت ماه مه (۱۳۸۸) درباره آخرین روزهای دفتر و چاپخانه روزنامه ۸۳ ساله «هاراچ» در پاریس. در مستندی پیرامون مامولیان (ساخته پاتریک کازالس، ۱۳۸۶) هم اُوانسیان ظاهر شده و چند قطعه از گفت‌وگویش با مامولیان هم در این فیلم استفاده شده است.
از آن‌جا که مؤلف جوان کتاب بخت تماشای آثار تئاتری اُوانسیان را نداشته، تحلیل آن‌ها را به روایت دیگران در کتاب آورده و در این زمینه سنگ‌تمام گذاشته است. در جلد اول پس از یک واقعه‌نگاری دقیق و پروپیمان از زندگی و کارنامه اُوانسیان، گفت‌وگوی بیست‌صفحه‌ای مؤلف با او آمده که به نظر می‌رسد حاصل نشستی یکی‌دو ساعته در سال ۱۳۸۱ است. بخش دوم حاوی گفت‌وگوهای مفصل و مفیدی با نوزده بازیگر و همکار تئاتری اوست، بخش سوم گفت‌وگو با چهار صاحب‌نظر تئاتری و نوشته‌های آن‌ها، و بخش چهارم گفت‌وگو با هفت صاحب‌نظر (از جمله محمدرضا اصلانی و سعید عقیقی) درباره کارنامه سینمایی اُوانسیان است. جلد دوم ترکیب دیگری دارد. بخش پنجم (در ادامه چهار بخش جلد اول) حاوی نوشته‌ها و گفت‌وگوهای تئاتری و سینمایی اُوانسیان است، و بخش ششم مجموعه‌ای از گزیده نقدها و نظرها درباره نمایش‌ها و فیلم‌های اُوانسیان، همراه با چند فهرست حیرت‌انگیز در پایان این جلد: نام‌های افرادی که در ایران با اُوانسیان همکاری کرده‌اند، نمایش‌نامه‌هایی که برای کار با بازیگران به سفارش آربی اُوانسیان به فارسی برگردانده شده‌اند اما توسط او اجرا نشده‌اند، نوشته‌های گوناگون درباره برنامه‌های تئاتر و سینما که در تئاتر چهارسو به سفارش اُوانسیان به فارسی برگردانده شده‌اند، نمایش‌نامه‌ها و نوشته‌های ایرانی که توسط اُوانسیان با بازیگران کار و تمرین شده اما اجرا نشده‌‎اند؛ به اضافه فهرست کاملی از همه نقدها، نظرها، گزارش‌ها و گفت‌وگوهای چاپ‌شده به زبان فارسی درباره اُوانسیان و آثارش در مطبوعات! در واقع جلد اول مطالب و گفت‌وگوهای تولید مؤلف است و جلد دوم مطالب گردآوری‌شده از منابع دیگر در زمان نمایش آثار.
در پایان کتاب، «پی‌گفتار»ی از اُوانسیان در شش صفحه چاپ شده است. مؤلف در پانویس توضیح داده که پس از پایان کار کتاب، متن را به همراه پرسش‌های متعددی برای اُوانسیان فرستاده تا به آن‌ها پاسخ بدهد اما او به جایش این متن کوتاه را نوشته است. به عنوان هنرمندی آوانگارد و مدرن که در زمانه خودش درک نشد و به همین دلیل با دشواری‌ها و مانع‌های فراوانی روبه‌رو بود، و مهم‌تر آن که نیمی از عمرش را که می‌توانست سال‌های اوج باروری و خلاقیت هنری‌اش باشد دور از وطن گذراند، به روش آشنای این سرزمین شاید انتظار می‌رفت از فرصت انتشار این کتاب برای اعلام حسرت‌ها و گلایه‌ها و طلبکاری‌ها استفاده کند، اما نشانی از این چیزها نیست. فقط توضیحات مختصری داده درباره روش کارش به شیوه خودش ساده، و فارغ از عقده‌ها و طلبکاری‌ها.
این یک کتاب استثنایی و بی‌نظیر و احترام‌برانگیز است. بی‌نظیر یعنی بی‌نظیر. یعنی در ادبیات سینمایی/ تئاتری ما، به عنوان تک‌نگاری درباره یک هنرمند، مشابهی ندارد.
همرسانی کنید:

مطالب وابسته