افسانه های جنوب ایران

علیرضا هاشمی

انسان شناسی و فرهنگ

روانی  پور، منیرو، افسانه ها و باورهای جنوب، چاپ اول: تهران ۱۳۶۹، نشر نجوا، ۱۰۲ صفحه.

افسانه  ها، داستان  ها و متل  ها از عناصر عمده فرهنگ ملت  ها هستند؛ از این رو گردآوری آن می  تواند به شناخت گذشته فرهنگ یک ملت کمک کند. اما مهم در این زمینه گردآوری صحیح و مستند این افسانه  ها است؛ چرا که این مقوله هیچگاه به شکل مکتوب در فرهنگ جامعه وجود نداشته بلکه به شکل سینه به سینه از پدران و مادران به ارث رسیده است و هر نسل با توجه به اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عصر خود، دخل و تصرفاتی در افسانه  ها داشته  اند…

جمع  آوری افسانه  ها و متل  ها به نظر کار ساده  ای می  آید؛ چرا که هر راوی  ای می  تواند به بیان افسانه ای بپردازد و هر پژوهشگری می تواند با کمک تکنولوژی عصر حاضر با توسل به یک ضبط  صوت کوچک، جمع  آوری داستان  ها و افسانه  ها را انجام دهد.

اگر فکر کنیم با جمع  آوری این داستان  ها و افسانه ها به کمک ضبط  صوت و آنگاه پیاده کردن آن به شکل نوشته، توانسته  ایم به جمع  آوری متل  های یک قوم، محل، حوزه یا منطقه ای بپردازیم، حتماً به خطا رفته  ایم؛ چرا که جمع  آوری این داستان  ها ابتدای کار است و تصحیح، مقابله و مقایسه نمونه  های مشابه و آنگاه گزینش بهترین و صحیح  ترین افسانه، کاری است مشکل ولی با ارزش.

کتاب افسانه  ها و باورهای جنوب، کار خانم منیرو روانی پور نیز کاری است که در ابتدا مانده است، آن هم به  خاطر تعجیلی که در چاپ آن بوده است. کتاب با مقدمه نسبتاً خوبی شروع می  شود و نویسنده از آشنایی خود با افسانه  ها و داستان  های بومی می گوید: «سال  هاست که در قصه  ها و افسانه  های بومی غرق شده  ام، از آن زمان که سرم را روی پای پدر  بزرگ می  گذاشتم و او برایم قصه می  گفت یا کنار مادر  بزرگم می  نشستم…» (مقدمه،۷). سپس به موضوعاتی که آدمیزاد با آنها قصه می  سازد، می  پردازد و راز و رمزی که در کلمات و محتوای داستان  هاست، اشاره می  کند. اما اعتقاد نویسنده بر آن است که: «برای پس زدن پرده زمان از روی زندگی، تاریخ و آرزوهای مردم قدیم باید به میان فرزندان آنها، مردم جدید رفت» (مقدمه،۸)، و این نشان می  دهد که تا اینجای کار روانی  پور به اصول اولیه «تحقیق در محل» آشناست و می داند که برای بررسی باورهای جنوب راهی جز حضور در جمع مردم کناره خلیج فارس ندارد، چرا که نمی  تواند به حافظه خود اعتماد کند و قصه  ها و افسانه هایی را که برایش نقل کرده  اند به یاد آورد و به طور کامل بنویسد.

اما نویسنده در مقدمه کتاب، هدف کار خود را نیز توضیح می دهد. هدفی که خواننده کنجکاو می تواند سطحی بودن کار را حدس بزند؛ حدس اینکه کتاب کاری است روایت گونه و بدون روش تحقیق و اینکه نویسنده طرح مشخصی برای شروع و انجام آن نداشته است. خود می  نویسد: «کاربردهای افسون را که خواندم راهی جنوب شدم، مقصدم شیراز، بوشهر و جفره بود. این بار می  خواستم گذشته از کاری که قرار بود روی رمان کولی کنار آتش بکنم، نظری هم به قصه  های عامیانه کودکان داشته باشم… درثانی خوش داشتم که صدای راویان قصه  های کهن را ضبط کنم» (مقدمه،۸).

بنابر این روانی پور ابتدا جمع  آوری افسانه  ها را برای کار اصلی خود که نوشتن رمان «کولی کنار آتش» باشد، انجام داده است و سپس ضبط صدای راویان.

اما شاید نویسنده از این امر اطلاعی نداشته که ضبط صدای راویان قصه  ها نیز یک کار تحقیقی وسیع است (در زبانشناسی استفاده از لهجه  ها و گویش  ها و در روانشناسی زبان، تم صدای راوی و تأثیرگذاری کلام در مخاطب). به  علاوه روانی پور ناخواسته در ادامه مقدمه و در توضیح چرایی چاپ کتاب «هدف» اصلی خود را به  عنوان «وسیله» تعبیر می کند. آنجا که می نویسد: «و اما چرا تصمیم گرفتم قصه  ها و حرف  ها را به همان شکل اولیه، همان  طور پیاده شده روی نوار و بدون تغییر چاپ کنم؟ شاید علت اصلی نامه  هایی بود که بعد از چاپ کتاب اول اهل غرق بدست من رسید و یا سئوال  هایی که می  شد و می  شود: چقدر از اهل غرق باورها و اعتقادات مردم است و چقدر از تخیل نویسنده مایه گرفته؟ هرگز نتوانستم جواب درستی به این سئوال بدهم… تصمیم گرفتم که بخشی از قصه  ها را چاپ کنم، تا وقتی کتاب دوم اهل غرق درمی  آید و یا کتاب  های دیگر، خواننده خودش به راحتی بتواند قضاوت کند» (مقدمه،۹).

و بالاخره روانی پور در انتهای مقدمه کتاب هدف دیگری را محتاطانه از چاپ این کتاب گوشزد می  کند: «آدم خودبخود محتاط می  شود. از کجا که من قصه ننه ماهی را چاپ نمی  کردم و فریاد وا«سیندرلا» بلند نمی  شد… حالا خیال می  کنم دستم باز است و می توانم برداشت خودم را از روی هرکدام از این قصه  ها بکنم…» (مقدمه،۹).

بنابر این با این مقدمه مشخص می  شود که روانی  پور از ابتدا قصد جمع  آوری این باورها را به صورت یک کار تحقیقی-پژوهشی نداشته بلکه صرفاً برای توضیح کارهای قبل و بعدی خود انجام داده است. پس نمی  توان این کتاب را به  عنوان مرجع برای پژوهش  های مردم شناسی مورد استفاده قرار داد.

مقدمه کتاب که بدین شکل پایان می یابد؛ آنگاه افسانه  ها و داستان  ها گاه به اندازه دو سه سطر که به نقل قول بیشتر شباهت دارد تا قصه و گاه به  صورت پنج شش صفحه که دارای نقطه شروع، اوج و پایان است، در پی می  آید.

در فهرست مطالب بعد از مقدمه آمده است: «گفتگویی کوتاه با…»؛ اما در کتاب بعد از مقدمه چنین عنوانی نمی  بینیم و متن به شکل گفتگو بین نویسنده و راوی که زنی است پنجاه ساله و اهل جفره شروع می گردد. در این گفتگو (حدود پنج صفحه) زن جفره ای هفت روایت کوتاه را به  صورت خیلی مختصر بیان می  کند. این روایت  ها بیشتر حکم نوعی رؤیا را دارند تا افسانه و داستان.

بعد از این گفتگو ۱۵ افسانه و داستان به  صورت روایتی یا به شکل سوم  شخص مستقیماً از نوار پیاده شده است و خواننده سهم خانم روانی  پور را به  عنوان نویسنده کتاب «عنوان روی جلد» تنها در نوشتن مقدمه کتاب و گفتگویش با زن جفره  ای در پنج صفحه بعد از مقدمه می  یابد؛ در صورتی  که در ذیل عنوان کتاب «منیرو روانی  پور» به  عنوان نویسنده کتاب معرفی گردیده است. حال آنکه عنوان «جمع  آوری  کننده» یا «گردآورنده» می  توانست به کتاب اعتبار بیشتری دهد.

همچنین ۱۵ افسانه و داستان این مجموعه توسط فقط هفت نفر روایت شده  اند. این هفت تن از چهار محل متفاوت هستند که در جدول زیر آمده است:

ردیف

محل

تعداد افسانه

راوی

۱

 جفره

۲

زنی ۵۰ ساله و زنی ۶۰ ساله

۲

چادر کولی­های بوشهر

۵

مردی ۵۰ ساله

۳

 بوشهر

۵

زنی ۲۰ ساله، زنی ۳۰ ساله و پیرزنی ۸۰ ساله(سه افسانه)

۴

 شیراز

۳

زنی ۳۰ ساله

جمع

۱۵

۷نفر

با یک نگاه به جدول این نکته مشخص می  شود که راویان از چهار مکان دور و نزدیک به هم انتخاب گردیده  اند. به خصوص آنکه چون شیراز به آبهای خلیج فارس اتصالی ندارد، نمی توان باورهای مردم را به  عنوان باورهای مردم جنوب به شمار آورد. حال آنکه روایت  ها می  توانستند از یک محل (مثلاً جفره که نویسنده از فرهنگ آنان آگاهی بیشتری داشته است) جمع  آوری گردند.

دوم آنکه هر یک از افسانه  ها می توانست توسط تعدادی از راویان روایت گردد تا پس از مقابله با یکدیگر، کامل ترین و جامع ترین افسانه نوشته شود. زیرا از آنجا که افسانه  ها همانطور که ذکر شد به صورت سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می  گردد، افراد می توانند در حین بازگویی آن دخل و تصرفاتی در آن انجام داده و شکل افسانه ها را بنا به سلیقه خود بیان نمایند.

با این وجود کتاب دارای محاسنی نیز هست؛ ویرایش خوب کتاب که به  هنگام پیاده نمودن نوار صورت پذیرفته است، نثر روانی را به  همراه دارد. از آن گذشته استفاده از کلمات بومی مثل: (اوقتا= اون وقت  ها، راسه= راست است، واگرد= برگرد، ای که می  گم= این را که می  گویم، البت= البته، مو=من=ما، واگشت= برگشت، شو= شب، پرسی= سوال، ای= این و…) به متن لطمه نزده و خواننده بدون مکث و سرگردانی به خواندن افسانه ادامه می دهد. همچنین کلمات خاصی که در گویش محلی استفاده شده است به  صورت زیرنویس معنی گردیده  اند. به همین خاطر خواننده کتاب انعکاس جملات را با لهجه شیرین جنوبی در ذهن خود تداعی می  کند.

جمع  آوری افسانه  ها زمان می  طلبد تا پژوهشگر در طول زمان و در گوشه  ای از جغرافیای مکان به مشاهده، جمع  آوری و بالاخره تدوین باورهای مردم پردازد. تعجیل در این زمینه نه  تنها حاصل را عاری از اعتبار می  کند، بلکه شبحی مبهم از باورهای خرافی و اعتقادی فرهنگ یک جامعه و بدون تکیه بر علم مردم  شناسی ارائه می  دهد.

این مقاله در هفته  نامه «سروش»، شنبه ۵ تیر ماه ۱۳۷۳، سال پانزدهم شماره ۶۵۰ ، به چاپ رسیده و برای باز نشر در اختیار سایت «انسان شناسی و فرهنگ» قرار داده شده است.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته