Female Bodies and Sexuality in Iran and the Search for Defiance
by Nafiseh Sharifi
Palgrave Macmillan; 1st ed. 2018 edition
این کتاب مستطاب فعلا در دو صورت جلد سخت (hardcover) و الکترونیکی (کیندل) قابل خرید است؛ نسخه جلد کاغذی اش هنوز درنیامده – و طبق معمول آثار تازه چاپ شده دانشگاهی گران است. چیزی از فروش هم به جیب نویسنده بزرگوار و پژوهشگر سختکوش سرکار خانم دکتر نفیسه شریفی Nafiseh Sharifi نمیرود، ولی لابد برای بعضی محققان مطالعات جنسیت و خاورمیانه و انسانشناسی و فرهیختگان داغ و تازه خواندن این کتابها به هزینهاش میارزد که این طور قیمتگذاری میشود.
کتاب حاصل پژوهش دکترای نویسنده است که اتنوگرافی و مصاحبه با ۸۰ زن تهرانی بوده و شنیدن و تحلیل روایت زندگی آنها حول محور بدن، جنسیت و مسائل تنانه که مصاحبهشوندگان با آن برخوردهاند، مثل آموزش جنسی، قاعدگی، باکرگی، ازدواج و یائسگی. جذابیت کار در مقایسه بین دو نسل متولدین دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی با متولدین دهههای ۶۰ و ۷۰ در مواجهه با این موضوعات است، و فضایی که جامعه، فرهنگ مسلط و حکومت در هر دوره ساخته.
کتاب را دیشب ورق میزدم و علاوه بر از لذتی که عطر کتاب نو و خوشساخت به آدم میدهد به نظرم رسید که به دلیل ساختار روایی خوشخوان و روان است – با آن که طبق معمول این طور کتابها شامل مباحث تخصصیتری است که فراتر از دانش من است – ولی به دلیل ماهیت کار تکههایی از مصاحبهها به طور مستند هر کدام مثل هاشور و سایهای در کار یک هنرمند تصویرگر، پرترهای از وضعیت واقعی میدهد که بر خلاف بسیاری از کارهای «اگزوتیک» گزارشگران رسانههای غربی از ایران که خبر از کشف انقلاب جنسی جدیدی میدهند، کاریکاتوری از واقعیت نیست، و زوایای بسیاری از واقعیت را میکاود و نشان میدهد که لزوماً مطابق میل ما و فراروایت پیشرفت و تمدن و آزادی و مقاومت زنان و غیره نیست. مهم هم همین دیدن و فهمیدن است تا به جای تفکر آرزومندانه (wishful thinking) و خام به تفکر انتقادی و منطبق با واقع برسیم. چه بسا تفکر آرزومندانه ریشه بسیاری از بدبختیهای ما باشد.
خلاصه در روزگار قحطی خبرهای خوش، چاپ این کتاب بعد از تمام سختیهایی که شاهدش بودهام خبر خوشی بود خودساخته برای نفیسه عزیزم، که افتخار همراهیاش را دارم، که حاصل چندین سال زحمت را ببیند. زحمتی که بیمزد و منت و خیلی اوقات همراه با اذیت و گوشه و کنایه بود، اذیتی که از مأمور مهاجرت فرودگاه هیثرو تا بعضی اقوام و دوستان و آشنایان در آن شریک بودند که اصلا مطالعات جنسیت و این موضوعات به چه دردی میخورد؟
از دوست نادیده آقای حسین ستاره Hossein Setareh هم ممنونم که با لطف و بزرگواری در مورد طرح جلد مشورت دادند.
*نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: موضوع این کتاب از کنجکاوی من شروع شد در باره اینکه دیدگاه من و مادرم درباره بدن زنانه مان چقدر شباهت یا تفاوت دارد. ماهها در تهران با زنان این شهر از دو نسل خودم (دهه ۸۰ میلادی) و مادرم (دهه ۵۰ میلادی) صحبت کردم و روایتهای آنها را در باره بدن شان و دیدگاه شان گردآوری می کردم. نتیجه این کار به نوشتن تز دکتری ام ختم شد و حالا این کتاب.
فهرست کتاب و مقدمه و پاره هایی از کتاب را می توانید در آمازون بخوانید. – راهک