حمید رضا رحمانی زاده دهکردی
خبر آنلاین
به نقل از روزنامه ایران، ۴ شهریور ۱۳۹۳
زمستان ۱۳۷۴ است. دکتر محمد رضوی استاد بزرگوار دانشگاه تهران در درس اندیشهی سیاسی دکتری تکلیفی دشوار برایم در نظر گرفته است؛ بایستی جانمایهی نگرش کانت در کتاب «سنجش خرد ناب» را در چند جلسه ارائه دهم. پیشنهاد اولیه البته از طرف خودم بوده است. ظرافت، لطافت و عمق نگاه کانت را دوست دارم اما آیا تلخیص و بازگوئی درونمایهی این کتاب سترگ از من برمیآید؟ سالها پیش از این، یک بار در دورهی لیسانس عزم کرده بودم که این کتاب را بخوانم اما با تورق سریع ترجمهی پارسی آن ناامید شدم؛ ترجمه پر بود از کلمات نامأنوس وغریب.
اما اکنون وضعیت فرق میکند. حال میتوانم با کمک یک فرهنگ انگلیسی خوب، بسیاری از متنها را به آسانی بخوانم هر چند نزدیک شدن به کتاب «سنجش خرد ناب»، که دستهای از متفکرین آن را ترجمه ناپذیر و دشوار میدانند، برایم همچنان اضطرابآور است.
کتاب سنجش خرد ناب کانت را دکتر «میرشمس الدین ادیب سلطانی» از آلمانی ترجمه کرده است که آن را از نشر امیرکبیر میخرم. خوشبختانه کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران هم یکی از بهترین ترجمههای انگلیسی کتاب را دارد؛ ترجمهی نورمن کمپ اسمیت (Norman Kemp Smith). وقت تنگ است. باید کار را زودتر شروع کنم. نخست ترجمهی انگلیسی را دست میگیرم و اندکی جلو میروم، بعد ترجمهی فارسی را میبینم. شگفت زده میشوم. هر بیشتر ترجمهی پارسی را با ترجمهی انگلیسی مقایسه میکنم بیشتر از دقّت، تیزبینی و نکته بینی آن به هیجان میآیم. یک لحظه احساس میکنم که انگار متن اصلی همین کتاب پارسی است و مترجم انگلیسی آن را به زبان خود برگردانده است. آویختن و درآویختن با مطالب و استدلالهای نظری کتاب در تابستان ۱۳۷۵ دو دستاورد مهم برایم دارد؛ کشف شگفت انگیز نگاه کانت به مسئله شناخت و آشنائی با استادی بزرگ به نام ادیب سلطانی. حال جدال برای فهم درونمایهی کتاب، همزمان مرا به حاشیه هدایت میکند: به مداقه در برگردان فوق العاده دقیق جملات و واژه سازیهائی با پسوندها و پیشوندهای پارسی.
برخی از کلمات نأموس کم کم برایم روشن میشود. حتی برخی از کلمات آن قدر جالباند که برای دانشجوی خام بیست و پنج سالهای چون من حکم نوعی «بازی زبانی» را دارند و به همان اندازه هیجان انگیزند. مثلاً در برابر کلمه «دیالکتیک» ادیب واژه «دویچمگوئیک » را به کار برده است. سعی میکنم آن را تقطیع کنم: دوئی یعنی دو تائی در برابر «dia». «چِم» دو معنی دارد: مراد و منظور و دیگری گفتار و استدلال. «چم گوئی» یعنی سخنی را عرضه داشتن و استدلالی را مطرح کردن در برابر «lect» و ئیک «îk» که پسوندی برجامانده از فارسی میانه و مشترک بین زبانهای هند و اروپائی است. پس یعنی «همهنگام دو استدلال را بیان کردن» (مثلاً «تز» و «آنتی تز»). آه! چه تعبیر جالبی!
آیا همهی اینها تصورات من است؟ اگر این اثر به همان شگفتی است که من میبینم چرا کسی در بارهی آن چیزی ننوشته است؟ اما به تدریج متوجه میشوم مطالبی در این باره نوشتهاند. برخی از مقالات را پیدا میکنم؛ غالباً پر از ناسزا؛ و اغلب حمله به نامأنوس بودن کلمات، ساختار مکانیکی واژگان برساخته و عدم توجه به وجه اجتماعی آنها. خواندن این انتقادات تأسفام را برمیانگیزد نه از این جهت که محققی یا مترجمی نظرش را گفته نه حتی ازاین جهت که حرمت قلم را نگه نداشتهاند بلکه از این جهت که هیچکدام ترجمه را به دقت نخوانده و تنها برای خالی نبودن عریضه، به نقد چند واژه نأموس پرداختهاند که اگر کمی حوصله ، دقت و صبر میداشتند، به گمان من، نظرشان تغییر میکرد. مثلاً یکی از این واژهها «تنقیح مناط»(۱) است در برابر کلمه deduction که میگویند ادیب سلطانی به جای کلمه قیاس، از روی تفنن! واژهای غریب به کار برده است.
میخواهم در بارهی این ترجمه مطلبی بنویسم اما هنوز تردید دارم. زیرا با زبان اصلی کتاب (آلمانی) آشنائی ندارم اما رخدادی دیگر باعث میشود که ارادهام برای این کار تقویت شود. در جریان کلاس «اندیشهی هگل» استاد ارجمند دکتر جواد طباطبائی در سال ۱۳۷۶، دوباره صحبت بر سرکتاب سنجش خرد ناب پیش میآید. طباطبائی میگوید که بخشهائی از کتاب را با آلمانی مقایسه کرده و ترجمهی ادیب را بسیار دقیق و امین یافته است.
سعی میکنم از این مترجم و پژوهشگر «گمنام» کتابهای دیگر بیابم تا رأیام در باره او و آثارش صائب باشد. کتاب «حلقهی وین» را مییابم که در سال ۱۳۵۸ چاپ شده و کتاب «راهنمای آماده ساختن کتاب» ( که گویا در سال ۱۳۶۵کتاب سال شده است) مطالب هر دو کتاب باز مرا هیجان زده میکند از جمله کتاب «راهنمای آماده ساختن کتاب» که شرح و وصف آن از حوصلهی این مقال خارج است.
علی رغم دانش اندکی که دارم، بنا به تشویق برخی از اساتید و دوستان ، بالاخره تصمیم میگیرم در باره ترجمهی کتاب «سنجش خرد ناب» مقالهای بنویسم. مطلبی را تهیه میکنم و به همکلاسی ام، زنده یاد سرکار خانم «مینو آقائی خوزانی» که در روزنامه ایران کار میکند میدهم؛ مقاله با عنوانی که سردبیر انتخاب کرده در تاریخ ۵ آبان ۱۳۷۶ در صفحهی اندیشه منتشر میشود: «اثری گرانسنگ؛ قربانی دقت و امانت». در قسمتی از مقاله چنین آمده است: «مترجم این اثر حداقل به ۷ زبان آشناست و ترجمه این اثر به زبانهای انگلیسی (۵ ترجمه)، فرانسه ( ۲ ترجمه)، عربی (۱ترجمه)، عبری (۱ ترجمه) و روسی (۱ ترجمه) با تلاشی فوق انسانی در راستای فهم و انتقال بهتر مطالب کتاب، خوانده و با ترجمه خویش مقابله کرده است.» و البته تعجبم را از این همه بی اعتنائی در پایان مقاله میآورم: «آنچه در درجهی نخست نگارنده را به تحریر این نوشته کوتاه برانگیخت؛ شگفتی از این مسأله بود که به چه دلیلی این اثر گرانسنگ، هیچگاه مورد تقدیر قرار نگرفت. شاید مسوولان مرتبط با چاپ و نشر کتاب به این پرسمان پاسخ دهند.»
از آن زمان هفده، هجده سال میگذرد. استاد کتابهای معتبر بسیاری ترجمه کرده و نوشتهاند. آثاری که هر کدام از آنها برای هر ایرانی افتخاری بزرگ است و به گمانم نام او را از سدهها فراتر خواهد برد. اما آیا سزاست این همه گمنامی و بی مهری؟
خاطرم هست چند سال پیش، به خاطر بیاعتنائی و کم التفاتی مجامع رسمی، دستهای از اساتید و بزرگان دانشگاه تهران، علامه طباطبائی و صنعتی شریف تصمیم گرفتند که بزرگداشتی برای او برگزار کنند اما او، علیرغم اصرار فراوان، نپذیرفت. شاید دلیل اش این است که «خرسندی درونی» برای او مهمتر از این «مناسک و آئینهای بیرونی» است.
این فرهیختهی ارجمند اکنون ۸۳ ساله است و مدتی است به خاطر عمل جراحی، خانه نشین شده است. این روزها مانند آن سالهای دانشجوئی با خودم کلنجار میروم که «چهرهی ماندگار»، «یادبود»، «بزرگداشت »، «یادمان» و همه اینها پیشکش! هیچکس آیا احوال ادیب را میپرسد؟
آثار منتشر شده دکتر میرشمس الدین ادیبسلطانی از این قرار است:
کتابهای فارسی:
پژوهشی در پیرامون مسئله تصمیم در منطق: طرح چند خوارزمیک تحلیلی-معنایی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
درآمدی بر چگونگی شیـوه خط فارسی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
راهنمای آماده ساختن کتاب: برای مؤلفان، مترجمان، ویراستاران، کتابداران، ناشران، چاپخانهها و دوستداران کتاب.
رساله وین: بازنمود و سنجش مکتب فلسفی تحصلگروی منطقی یا آروینگروی منطقی حلقه وین. تهران: مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها.
کتابهای انگلیسی:
The Question of the Left and Its Future، Notes of an Outlooker. Hermes Publishers.
Topics in Decision Problem. Amir Kabir Publishers.
ترجمه از آلمانی:
ایمانوئل کانت، سنجش خرد ناب، تهران : انتشارات امیرکبیر.
لودویگ ویتگنشتاین، رساله منطقی-فلسفی، تهران: انتشارات امیرکبیر.
ترجمه از یونانی:
ارسطو، منطق ارسطو (ارگانون)، تهران: انتشارات نگاه.
ترجمه از انگلیسی:
برتراند راسل، جُستارهای فلسفی، تهران: انتشارات امیرکبیر.
ویلیام شکسپیر، بودن یا نبودن، تهران :نشر نی.
ویلیام شکسپیر، سوگنمایش شاه ریچارد سوم، تهران: انتشارات امیرکبیر.
ویلیام شکسپیر، ویراسته هرولد جنکینز، سوگنمایش هملت شاهپور دانمارک، تهران: انتشارات نگاه.
داوید هیلبرت و ویلهلم آکرمان، بنیادهای منطق نگریک، تهران: انتشارات امیرکبیر.
*نویسنده مقاله عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبائی