دفتر خاطرات دانه‌گل؛ مادری از سمرقند

مژگان گلنار

دفتر خاطرات (Дафтари Хотирот)
دانه گل نظروا
لندن: اچ اند اس مدیا، ۲۰۱۶

من در گوشی تلفن همراه هیچ وقت کتاب نخوانده‌ام ولی امروز تصمیم گرفتم رژیم غذایی آغاز کنم و کلی هندوانه خریدم و یک قهوه نوشیدم و گفتم چند صفحه از خاطرات مادر شهزاده بانو را که تازه خریده ام می‌خوانم بعد بیرون قدم می‌زنم و بعد به نوشتن درسم می‌نشینم … خودم نفهمیدم که از صفحه اول به تختخوابم چطور میخکوب شدم. الان رسیده ام به صفحه ۹۵.

دفتر خاطرات دانه‌گل نظروا اولین دفتر خاطرات صمیمی از یک بانوی تاجیک است که از زندگی پر‌ماجرای خود حکایه می‌کند. این کتاب یک گنجینه بی‌بها در ادبیات معاصر تاجیک است و اهمیت تاریخی و معنوی بزرگی دارد. هر یک بانوی تاجیک در فرارود باید این خاطرات را بخواند و جسارت پیدا کند که از مشکلات زندگی خود آزادانه حرف زند.

در این اثر پرده خشونت‌آمیز ضدّ زن که در جوامع ما ریشه عمیق دوانده‌ است و همه آن را نادیده می‌گیرند و  در باره‌اش حرف نمی‌زنند دریده شده. آن چیزی که شما در این کتاب خواهید خواند یک زندگی غیرواقعی و افسانوی نیست بلکه تقدیر اکثریت زنان تاجیک در فرارود را به قلم می‌کشد.

بانو دانه‌گل جایگاه زن را در جامعه ما به سادگی به طور آزاد و آشکار به تصویر می‌کشد. ولی اهمیت خاص آن نه تنها به تصویر کشیدن جایگاه زن است، بلکه مبارزه و موفقیت یک بانو ضدّ ظلمات روزگار است. و این آن نقطه مهمی است برای بانوان که به تقدیر تن دادن، زندگی‌شان را عوض نخواهد کرد اما کوشش و  غیرتشان می‌تواند زندگی‌شان را به کلّ تغییر دهد.

دانه‌‌گل نظروا از آرزوی درس خواندنش می‌گوید و بار‌ها در این اثر افسوس می خورد که امکان درس خواندن نداشته ولی با خواندن اثر او شما خواهید دید که ایشان مدرس و دانشگاه بهتری از من و  شما داشته اند یعنی مدرسه زندگی را با همه سختی‌هایش آموخته خرد زندگی کردن را پیدا کرده‌ اند. چه بسا انسان‌هایی دیده ایم که به یک حکمت ساده زندگی کردن و همچون انسان زیستن را تا آخرین لحظه زندگی‌شان درک نمی‌کنند.

چه بانو یا آقا باشید حتماً این کتاب را بخوانید تا افکارتان باز‌تر شود و  به زندگی با نگاه د‌یگری نگرید. این دنیا  گذراست و ما ۵۰۰ سال زندگی نمی‌کنیم تا ۱۰۰ سالش را با رنج و  عذاب گذرانیم! باشد که از درس آموخته گذشتگان سبقی گیریم.

این همه زحمت نوشتن این خاطرات را محض برای همین کشیده‌ اند تا این که ما‌ها و آیندگان برای خود سبقی گیرند و طور د‌یگری زندگی کنند.

بی صبرانه منتظر خواندن دفتر‌های بعدی هستم.

————–
*اصل نظر مژگان گلنار به خط سیریلیک منتشرشده و در اینجا با اندک ویرایش به خط فارسی نقل شد.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته