عباس جوادی
ایران و آذربایجان
در بستر تاریخ و زبان
عباس جوادی
لندن: اچ اند اس مدیا، ۲۰۱۶
مقام فارسی و ترکی در دو دولت ایران و روم
در «تاریخ سیستان» میخوانیم وقتی یعقوب لیث منشور حکومت سیستان و بلوچستان و کابل و هرات گرفت «شعرا او را شعر گفتندی به تازی… پس یعقوب گفت چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت. محمد وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت و اول شعر فارسی اندر عجم او گفت.» این حدودا سال ۲۵۰ هجری قمری یعنی سال ۸۶۵ میلادی یعنی کمی بیشتر از هزار و صد سال پیش بود.
شاهرخ مسکوب در کتاب «ملیت و زبان» که پیاده شده برخی سخنرانیهای استاد است میگوید که بعد از حمله اعراب، ایرانیان ۲۰۰ سال دچار کرختی و بهت بودند تا اینکه با دو وسیله خود را «باز یافتند»: کشف دوباره تاریخ خود و زبان، یعنی استفاده از زبان فارسی.
حدود ۴۰۰ سال بعد یعنی در سال ۱۲۷۷ خان ایل «قارامان اوغول لاری» در شهر قونیه ترکیه کنونی، قارامان اوغلو محمد بیگ، این حکم را داد: «شیمدن گروهیچ گیمسنه دیواندا، درگاهدا، برگاهدا و دخی هر یئرده تورک دیلیندن ئوزگه سؤز سؤیله مییه» یعنی «پس از این کسی در دیوان، درگاه، بارگاه و هیچ جای دیگری جز به زبان ترکی سخن نگوید.»
کمتر از ۷۰۰ سال بعد در جمهوری ترکیه روز صدور حکم محمد بیگ قارامان اوغلو «عید زبان» اعلام شد.
بعد از طاهریان و صفاریان و سامانیان که فارسی را ارج نهادند و تشویق و ترغیب نمودند حکومتهای ایران برای مدتی نزدیک به هزار سال تقریبا به طور لاینقطع به دست سلسلههای ترک زبان از قبیل غزنویان، سلجوقیان، آق قویونلوها، صفویان، افشاریان و قاجاریان افتاد. آنها که اقلا بخشی ازاجداد اکثرشان دهها و شاید صدها سال قبل از خودشان با کوچهای مستمر از آسیای مرکزی به ایران آمده بودند کاملا با مردم بومی آمیختند و ایرانی شدند و از سوی دیگر در عین سلطنت و رهبری نظام و ارتش، کار دیوان و حکومت و هنر و ادبیات را به فارسی زبانان گذاشتند. دوران ۵۰۰ ساله شکوفائی شعر فارسی از فردوسی گرفته تا خیام و حافظ و سعدی و نظامی همزمان است با حکومت غزنویان، سلجوقیان، اتابکان و حکومتهای محلی تا استقرار سلسله صفویه که سر آغاز ایران معاصر بعد از اعراب بود. در واقع نه کوچ های ۵۰۰ ساله اقوام ترک زبان و نه دوره کوتاه مدتتر حمله مغول و حکومت ایلخانان در روند استحکام زبان فارسی وقفهای ایجاد نکرد بلکه آنرا به طور پیوسته قوام هم بخشید.
زبان علم و دین اساسا عربی، زبان ادب و فرهنگ و دولت فارسی، زبان دربار و ارتش اساسا ترکی بود و این «السنه ثلاثه» مشرق زمین بخصوص در شرایط عدم آموزش و پرورش و رسانهها و دولتداری مرکزی بخوبی و بدون مشکل بزرگی به همزیستی مسالمت آمیز با همدیگر میپرداختند. در ابتدا بعضی شاهان ترک زبان مانند سلطان محمود غزنوی که مشوق پر و پا قرص فردوسی و بسیاری شاعران دیگری بودند خود فارسی کم میدانستند. اما بعد از مدتی پادشاهان ایرانی ترک زبان آنقدر فارسی را نیکو آموختند که بعضیها خود صاحب اثر شدند.
گروههای کثیری از همان اقوام ترک زبانی که از آسیای مرکزی به ایران آمده اسکان یافته بودند به «بلاد روم» یعنی ترکیه کنونی هم رفتند و در آن سرزمینها ساکن شدند. اینها همان سلجوقیان، همان افشاریان و غیره با همان زبان و فرهنگ اصلی شان بودند. و لیکن بعد از گذشت سالها و بخصوص پس از استقرار عثمانی در ترکیه و صفوی در ایران ملل جدید این دو کشور که محصول آمیزشهای کاملا متفاوت قومی بود دو هویت مختلف و اغلب متضاد ملی را به وجود آوردند: هویت جدید ایرانی و هویت جدیدعثمانی.
برای تقریبا هزار سال سلاطین و درباریان هر دو طرف زبان همدیگر یعنی ترکی را بخوبی میفهمیدند اما زبان مکاتبات بین آنها گاه فارسی و گاه ترکی بود. موضوع زبان «رسمی» به صورتی که امروزه سیاسی و تبدیل به «ماده منفجره» شده اصولا مطرح نبود. زبان اصلی ایران فارسی و زبان اصلی عثمانی ترکی بود اما حتی شاه اسماعیل صفوی که شعر به فارسی و ترکی میگفت با سلطان سلیمی میجنگید که شعر به فارسی میگفت و حتی دیوان شعر فارسی هم داشت. آنها حتی در زمان جنگ به فارسی مکاتبه میکردند.
با اینهمه فرق مهمی بین سلجوقیان بزرگ (ایرانی) و سلجوقیان روم و متعاقبین آنها وجود داشت. در حالی که سلجوقیان ایران به محیطی مسلمان و فارسی زبان آمده بودند و قبول و آمیزش با زبان و فرهنگ فارسی برای اقوام ترک زبان و پادشاهان آنان در ایران مشکل بزرگی جلوه نمیکرد، آمیزش سلجوقیان روم (روم شرقی) با زبان و فرهنگ حاکم یونانی بیزانس («بلاد روم») سخت مینمود و از طرف دیگر چون محیط ایرانی و عربی هم نبود، آموزش فارسی و عربی هم برای سلجوقیان ترکیه بسیار دشوار بود. به نظر پروفسور ایلبر اورتایلی، به همین دلیل فرمان «قارامان اوغلی محمد بیگ» در سال ۱۲۷۷ مبنی بر استفاده رسمی از زبان ترکی «رجعتی ناگزیر» به زبان ترکی بود. با اینهمه، «ترکها تا قرن نوزدهم «ملی گرائی چندانی دربارهٔ زبان خود نشان ندادند».
زبان «ترکی عثمانی» که تحت تاثیر شدید بخصوص فارسی و عربی بود در دربار عثمانی و ادبیات «دیوان» چیزی تا حد زیاد از مردم جدا و برای آنها سخت فهم بود درحالی که شعر و ادبیات مردمی دایره نسبتا محدودی را در ادبیات مکتوب در بر می گرفت. فارسی کتابی هم بنوبه خود تا حد زیاد تحت تاثیر عربی و بمراتب کمتر ترکی بود. تالیف آثار به ترکی عثمانی بسیار کمتر از فارسی بود. در ایران زبان فارسی بخصوص در شعر و ادبیات رشد کرد در حالی که تقریبا همه آثار دینی واکثر آثار علمی و فلسفی به عربی بود و آثار ترکی آذری بسیار کم نوشته میشد.
مجموعا، بعد از قبول اسلام، فارسی زبانها و ترک زبانها با اختلاف نسبتا کوچک زمانی، ابتدا ایرانیان در قرن نهم میلادی و ۳۰۰-۴۰۰ سال بعد ترکان سلجوقی به نوشتن آثار فارسی معاصر و ترکی شروع کردند (فارسی پهلوی و باستان آثار قدیمی تری هم دارد) اما از بین مجموعه کتابها و آثاری که از دوره غزنویان تا پایان قاجاریه در ایران و عثمانی منتشر گردید، از نظر تعداد، احتمالا آثار عربی در درجه اول، فارسی در درجه دوم و ترکی در درجه سوم قرار دارد. مهمترین آثار ادبی فارسی (بخصوص شعر) در ۵۰۰ سال فاصله بین غزنویان و صفویان بوجود آمده است اما شاعران ترک زبان مانند فضولی و نسیمی نیز مقام کمتری از شاعران پارسی گوی نداشتند. در مورد هر سه زبان، تعداد تالیف و پخش کتب و آثار بعد از متداول شدن چاپ و آمدن چاپخانهها از غرب به ایران و عثمانی در قرن هجدهم و بخصوص قرن نوزدهم میلادی بتدریج اوج گرفت. از قرن بیستم به بعد متناسب با رشد تکنیک چاپ و گسترش سواد و نظام آموزشی، تولید آثار ادبی و علمی از نظر تعداد و وسعت پخش این آثار در هردو زبان بمراتب بیشتر شد.
منابع:
شاهرخ مسکوب: ملیت و زبان، پاریس ۱۳۶۸
Zeynep Korkmaz: Anadolu’da Türkçe’nin Yazı Dili Oluşu ve İlk Öncüleri, Ankara 1984
Mecdut Mansuroğlu: Anadolu’da Türk Dili ve Edebiyyatının İlk Mahsulleri, Ankara 1946
İlber Ortaylı: “Dil Konusunda Yaya Kaldık”; Milliyet, ۲۶ September 2010
فهرست کتاب
فصل یکم: تاریخ
- دورههای تاریخ ۳
- آلانها و هونها ۷
- ایران و توران ۱۲
- امپراتوری ایران و یکی دو سؤال ۱۷
- خزرها و نفوذ ترکی در قفقاز و ایران ۲۱
- تاریخچه شهر دربند ۲۵
- قرون وسطی در ایران و منطقه ۲۷
- بقای دولتداری در عصر بی ثباتی تیموری ۳۱
- نظام ملوک الطوایفی در تاریخ ایران ۳۶
- برده داری در ایران ۴۰
- سلجوقیان، دولتی ترکی و ایرانی ۴۷
- لشکر و دولت در دوره آق قویونلو ۵۵
- قبایل ترکمن بین صفوی و عثمانی ۶۶
- چند درس از جنگ چالدران ۷۹
- افشارها: آئینه ملت ایران ۸۴
- قبیله گرائی در تاریخ ایران ۸۹
- کوچهای ارامنه در زمان صفویه و قاجار ۹۳
- تاریخ صد سالِ تبریز در گذار ۹۶
- ۲۰۰ سال بعد از «گلستان» ۹۹
- ترکمنچای – پایان حاکمیت ایران برقفقاز ۱۰۳
فصل دوم: زبان و ادبیات
- یغنابی و سُغدی ۱۱۱
- مقام فارسی و ترکی در دو دولت ایران و روم ۱۱۳
- الفبا و املای ترکی آذری ۱۱۷
- فردوسی و آذربایجان ۱۲۳
- ادبیات آذربایجان ایران در قرن بیستم ۱۲۷
- صابر و معجز ۱۲۹
- ادبیات دینی به ترکی آذری ۱۳۴
- حمام خزینه سی ۱۳۷
- صفت تفضیلی و عالی در ترکی ما ۱۴۲
- جملههای مرکب در ترکی آذری ۱۴۵
- نوشتن ترکی:از نظم به نثر ۱۴۸
فصل سوم: زبان، هویت و ملیت
- زبان مادری، زبان نخست ۱۵۵
- تُرکها – نژاد یا زبان؟ ۱۵۸
- زبان هونها ۱۶۶
- تومریس ترک بر ضد کورش پارس؟ ۱۷۰
- دهقان و ترک و تازی ۱۷۳
- ترکی: مادر همه زبانها؟ ۱۷۹
- ترک بدون تات نباشد ۱۸۹
- تات و ترک ۱۹۳
- همدلی و همزبانی از نظر مولانا جلال الدین ۱۹۶
- تعابیر ترک و ترکمن در تاریخ ۲۰۱
- تُرکان ۱۰۰۰ سال پیش و حالا ۲۰۸
- نظامی ترک بود؟ ۲۱۵
- زبان معیار قومیت نیست ۲۱۸
فصل چهارم: سرگذشت زبانها
- پرسشی از روی کنجکاوی ۲۲۵
- منابع و تعاریف ۲۲۹
- مهاجرت و کوچندگی ۲۳۲
- هند و اروپائیها و دیگران ۲۳۶
- ۹۰۰۰ سال قبل از میلاد ۲۴۱
- ۲۷۵۰–۲۲۵۰ قبل از میلاد ۲۴۳
- اولین آریائیها، اولین ترکها ۲۴۷
- آغاز ایران و زبانهای ایرانی ۲۵۱
- نوشتار باستان ایرانیان و مردم خاورمیانه ۲۵۵
- دوره ۱۱۰۰ ساله ایران، یونان و روم ۲۶۱
- آثار زبان ایرانیان ۲۶۴
- مراحل تاریخی زبان فارسی ۲۶۷
- خواندن و نوشتن ۴۰۰ سال قبل از میلاد ۲۶۹
- تا ظهور اسلام ۲۷۱
- زبانهای سه گانه شرق مسلمان ۲۷۷
- سرگذشت فارسی ۲۸۰
- فارسی بعد از اسلام ۲۸۴
- عربی و گسترش آن ۲۸۸
- ترکها در صحنه ۲۹۳
- سالهاى ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ ۲۹۷
- ۵۰۰ سال پیش تاکنون ۳۰۷
- زبانهای کوچک و بزرگ ۳۱۲
- گاهشمار تاریخ زبانها ۳۲۱
فصل پنجم: دگرگشت زبان آذربایجان و آناتولی
- ترک زبان شدن آذربایجان ۳۲۹
- صفوه الصفا و زبان باستان آذربایجان ۳۳۳
- تغییر زبان آذربایجان و آناتولی ۳۳۹
- فاروق سومر: تاریخ ترک زبان شدن آذربایجان ۳۴۶
- نگاهی عمومی به تاریخ ترک زبان شدن آذربایجان ۳۴۹
فصل ششم: از ۲۱ آذر تا ۲۱ آذر
- ۲۱ آذر، آفتاب آمد دلیل آفتاب ۳۵۹
- فرمان استالین دربارهٔ ۲۱ آذر ۳۶۳
- چرخش مسکو – از تجزیه به خودمختاری ۳۶۹
- نامه تاریخی استالین به پیشهوری ۳۷۲
- چند سند آمریکائی دربارهٔ حکومت پیشهوری ۳۸۱
- ارتش سرخ، «گوپ» و حکومت پیشهوری ۳۸۳
- تبریز یک روز بعد از فرقه ۳۸۷
- طراحی فرقه دموکرات کردستان در باکو ۳۹۲
- گزارش رمزی سفارت شوری در باره «جنبش» گیلان ۳۹۸
فصل هفتم: دو خاطره و چند دیدگاه
- خاطره ژانویه خونین ۱۹۹۰ در باکو ۴۰۵
- خاطرات دبیرستان فردوسی ۴۱۰
- هویت ملی – با هر گونه زبان، قومیت و مذهب ۴۱۳
- هویت ایرانی و دین ۴۱۷
- یعنی چه «ایران»؟ ۴۲۱
- دیکتاتورهای خیرخواه؟ ۴۲۳
- قوم گرا و ملی گرا ۴۲۷