زبان، تصویر، ادب و هنر در کنفرانس تولید فرهنگی ایران

پرویز جاهد
یورونیوز

«فرهنگ و تولید فرهنگی در ایران: گذشته و امروز»، عنوان کنفرانس سه روزه ای بود که از ۱۷ تا ۱۹ ژوئن با همکاری دانشکده زبان‌های مدرن و بخش ایران‌شناسی دانشگاه سنت‌اندروز اسکاتلند در این دانشگاه برگزار شد. شرکت‌کنندگان در این کنفرانس عمدتاً از محققان، اساتید و دانشجویان مقطع دکتری در رشته های مطالعات سینمایی، رسانه، تاریخ، زبان‌شناسی و مطالعات فرهنگی از سراسر جهان بودند که مقاله‌هایی را در زمینۀ ادبیات (شعر و داستان)، سینما، هنرهای تصویری و نمایشی، تاریخ، موسیقی و معماری ایران ارائه کردند.

هذا حبیب الله
دکتر سعید طلاجوی، استاد ادبیات و فرهنگ ایران (ادبیات تطبیقی) در دانشگاه سنت‌اندروز و برگزارکنندۀ این کنفرانس، نخستین سخنران این برنامه بود که نخست دربارۀ پیچیدگی مفهوم فرهنگ از نظر تاریخی و اجتماعی صحبت کرد. طلاجوی آنگاه در بررسی روش های گوناگون مطالعات فرهنگی، به عنوان نمونه مطالعاتی، به بررسی بازخوانی و بازآفرینی روایات و فرم‌های هنری و اجتماعی در نمایش «ناگهان هذا حبیب‌الله مات فی حب‌الله و هذا قتیل‌الله مات بسیف‌الله»، اثر عباس نعلبندیان پرداخت. تحلیل تقابل ابعاد واقع‌گرایانه و فراواقع‌گرایانۀ نمایش نعلبندیان و تاثیرپذیری او از روش‌های بیانی تعزیه و نقالی و بررسی موضوع روشنفکر در جایگاه «قهرمان قربانی» از نکات مهم سخنرانی سعید طلاجوی بود. به اعتقاد طلاجوی، در نمایش نعلبندیان، مرگ قهرمانِ قربانی به نوزایی منجر نمی شود. او این اثر را یکی از مهمترین آثاری می داند که با تابوشکنی‌های مکرر و با استفاده از ساختارها و شیوه‌های بیانی فرهنگ خیابانی ایران و فرهنگ عرفانی فارسی به خرد شدن و منفعل شدن گروهی از روشنفکران به وسیلۀ سیستم‌های حکومتی از یک سو و جهل مردمان از سویی دیگر می پردازد.

طبابت فرهنگی و مهندسی فرهنگی
سخنرانی دکتر محمد توکلی طرقی، استاد تاریخ دانشگاه تورنتو، مربوط به تحلیل پدیده‌های فرهنگی در ایران بر اساس پارادایم‌های «طبابت فرهنگی» در دوران پیش از انقلاب و «مهندسی فرهنگی» در دوران بعد از انقلاب بود. به اعتقاد دکتر توکلی، بعد از مشروطه، وظیفۀ روشنفکران و تجددخواهان، تشخیص بیماری شش هزارسالۀ مادرِ وطن (ایران) و معالجۀ این جسم بیمار و دردها و مرض‌های ملی و نجات وطن بود. در این دوره است که واژه‌های پزشکی مثل بحران، اختناق، نسخه پیچی و تجزیه و تحلیل وارد گفتمان‌های سیاسی و فرهنگی جامعه می شود. به گفتۀ توکلی، بعد از انقلاب اسلامی، رتوریک «طبابت فرهنگی» به «مهندسی فرهنگی» تغییر یافته و مهندسی کردن فرهنگ و بازسازی و نوسازی جامعه به الگوی غالب در گفتمان سیاسی جامعه ایران تبدیل می شود و رسیدن به جامعه مهدوی از طریق مهندسی فرهنگی در دستور حکومت و نیروهای سیاسی قرار می‌گیرد.

معماری ایرانی و اسلامی
بررسی معماری ایران از دوران باستان تا دوره اسلامی و عصر مدرن، موضوع یکی از پنل‌های کنفرانس سنت‌اندروز بود. داریوش بوربور، معمار و طراح فضاهای شهری، در سخنرانی خود با عنوان «معماری اسلامی: واقعیت یا سفسطه»، مفهوم «معماری اسلامی» را به پرسش گرفت. به اعتقاد سخنران، واژه معماری اسلامی – که از سوی محققان و متخصصان رشته معماری استفاده می‌شود- مبنای واقعی ندارد و یک سفسطه است. به گفتۀ آقای بوربور، برخلاف امپراتوری روم، مسلمانان فاتح اولیه، هیچ مدل معماری در اختیار نداشتند و از الگوهای معماری دوره ساسانی تقلید کردند. به گفتۀ او، برخلاف هنر یهودی، مسیحی یا بودایی که مفهومی مذهبی دارند، فرم‌های هنری و معماری که در طی ۱۴ قرن در دنیای اسلام تولید شدند، هیچ ربطی به اسلام و فرهنگ اسلامی ندارند.

سخنرانی نیلوفر کاخی، استاد مهمان رشته معماری در دانشگاه سنت‌اندروز، به بررسی فرم چارطاقی در معماری ایرانی و اسلامی اختصاص داشت. کاخی با تکیه بر تحقیقات آندره گدار در کتاب «آثار ایران» گفت که فرم های چارطاقی و گنبد، از عناصر مهم معماری پیشااسلامی اند که در هنر معماری دورۀ اسلامی به کار گرفته شد.

فاطمه سودآور فرمانفرمائیان، پژوهشگر میراث فرهنگی و رئیس بنیاد سودآور، از سخنرانان دیگر پنل معماری بود که در مورد تکثیر پاستیژ و کیچ در معماری امروز ایران سخنرانی کرد. سودآور با نمایش اسلایدهایی از بناهای دولتی و غیردولتی امروز ایران، نشان داد که چگونه تقلید ناشیانه و سطحی از معماری اروپا و معماری ایران باستان، به گرایشی غالب در معماری امروز ایران تبدیل شده است. سخنران به عنوان نمونه به هتل داریوش کیش اشاره کرد که به اعتقاد او، ترکیبی مضحک از ستون‌ها، سردرها و طاق‌های کاخ‌های تخت جمشید و کاخ‌های یونان باستان است.

سخنرانی برونو جنیتو، استاد هنر و معماری ایران در دانشگاه ناپولی ایتالیا دربارۀ معماری و هنر دوره هخامنشی و کارکرد سیاسی آن بود. به اعتقاد این محقق، معماری و هنر دوره هخامنشی، به عنوان یک محصول فرهنگی، بیانگر اتحاد سیاسی این دوره و ایدئولوژی هخامنشیان در متحدکردن اقوام و ملت‌های مختلف در قلمرو بزرگ امپراتوری هخامنشی بود.

هزار و یکشب و سینمای ایران
ترجمه و اقتباس بر اساس هزارویکشب، عنوان مقالۀ خاطره شیبانی، استاد زبان فارسی دانشگاه یورک کانادا بود. شیبانی در مقاله‌اش خیلی فشرده به تاثیر هزار و یکشب و ترجمه داستان شهرزاد و شهریار در ادبیات معاصر، سینما، موسیقی و هنرهای دیگر پرداخت. وی با اشاره به اقتباس‌ها و ترجمه‌های متعدد از هزار و یکشب از جمله ترجمۀ عبداللطیف تسوجی از آن به فارسی، ترجمه عربی آن در قرن نهم در سوریه، اقتباس های اورینتالیستی هالیوود و نیز اقتباس کمرنگ تهمینه میلانی در فیلم «نیمۀ پنهان»، گوناگونی و تنوع اقتباس‌ها و ترجمه‌ها را نشانۀ «مگا تکست» بودن این کتاب دانست.

فیلمفارسی به عنوان یک محصول فرهنگی، یکی از موضوع های مورد بحث در کنفرانس فرهنگ ایران در دانشگاه سنت‌اندروز بود؛ سینمایی که علیرغم مخالفت‌ها، حمله‌ها و نقدهای بی شماری که در طول تاریخ سینمای ایران به آن شده، همچنان زنده است و نفس می کشد و به شکل‌های مختلف در ایران و حتی خارج از ایران بازتولید می شود.

پرویز جاهد، منتقد فیلم و پژوهشگر سینما، در سخنرانی‌اش با عنوان «سینما و مبحث مدرنیته در ایران»، ضمن بررسی تحولات تاریخی سینمای ایران از منظر تقابل سنت و مدرنیته و گفتمان بومی‌گرایی و غرب‌ستیزی در ایرانِ دهه‌های سی و چهل، به جریان فیلمفارسی به عنوان سینمایی عامه پسند و پرمخاطب پرداخت که مدافع ارزش‌های سنتی و واپس‌گرا بود و به تمسخر و هجو زندگی مدرن و فرهنگ غربی می پرداخت. به اعتقاد جاهد، سینمای موج نوی ایران، با اینکه به عنوان یک جریان آلترناتیو و مدرن در برابر فیلمفارسی مطرح شد و رویکرد تماتیک و سبکی کاملا متفاوتی با آن داشت، اما تا حد زیادی همانند فیلمفارسی، تحت تاثیر گفتمان بومی‌گرایی و غرب‌ستیزی بود و موضعی انتقادی در برابر جریان مدرنیزه کردن جامعه از سوی حکومت پهلوی داشت.

موضوع سخنرانی ترانه دادار از دانشگاه کوئین مری لندن، «تنش‌های فرهنگ عامه پسند در کارهای تهمینه میلانی» بود. به عقیده ترانه دادار، سینمای تهمینه میلانی، به عنوان یک سینمای مدعی فمینیسم و مطرح کنندۀ مسائل زنان ایران، توانسته پرمخاطب و پرفروش باشد و او را به عنوان یک «کارگردانِ ستاره» در سینمای بدنۀ ایران تبدیل کند، سینمایی که حتی فمینیست بودن آن از سوی بسیاری از منتقدان میلانی، مورد تردید قرار گرفته است.

فرشید کاظمی، دانشجوی سینما در دانشگاه ادینبورگ موضوع تازه ای را در سینمای بعد از انقلاب ایران مورد بررسی قرار داد. او با استفاده از نظریۀ «صدای اکوسماتیک» میشل شیون، منتقد فرانسوی، به بررسی صدای اکوسماتیک- صدای غیرجسمانی- در فیلم های «بانوی اردیبهشت» و «گبه» پرداخت. به اعتقاد کاظمی صدای اکوسماتیک، صدایی است که بدن ندارد و معمولا خارج از کادر است و در سینمای ایران به عنوان راهی برای دور زدن سانسور و محدودیت‌های موجود در زمینه نمایش بدن‌های اروتیک زنانه و مردانه به کار می رود.

مریم قربان کریمى، استاد دانشگاه سنت اندروز در مقاله اش با عنوان «روح مکان (تهران) در سینمای ایران» به بررسی تهران به عنوان یک شخصیت در سینماى ایران پرداخت. او در این مقاله با بررسى فیلم هاى ایرانى در سال‌هاى اخیر و ارائه تحلیل سینمایى از چند فیلم از جمله فیلم «ده» عباس کیارستمى و فیلم «تاکسى» جعفر پناهى، به چگونگی تغییر تصویر شهر تهران در سینمای ایران پرداخت.

فرشاد زاهدی، استاد دانشگاه کارلوس سوم مادرید، از شرکت کنندگان دیگر پنل سینما بود که در سخنرانی‌اش با عنوان «راه زیگزاگ، تک درخت» با تمرکز بر روی فیلم «خانۀ دوست کجاست» کیارستمی، به تحلیل فرایند معناسازی برای عباس کیارستمی توسط منتقدان و دانشگاهیان اروپایی پرداخت. به عقیدۀ سخنران، کیارستمی به مثابه یکی از بهترین فیلمسازهای دهۀ نود، نه در بستر تاریخی سرزمینش، که در پیش زمینۀ “کشف منتقدین اروپایی” مورد بررسی قرار گرفته و با این که او را به عنوان سینماگری مدرن می شناسند، ولی وجه مدرن شخصیت های ساختۀ او هرگز دیده نشده، و برعکس، فیلم‌های او به عنوان دریچه‌ای به دنیای پیشامدرن ایران تلقی شده است.

مقالۀ کاوه عباسیان، دانشجوی دوره دکتری دانشگاه روهمپتون لندن در مورد تشیع اسلامی و هویت ملی ایران در مستندهای جنگی مرتضی آوینی (روایت فتح) بود. عباسیان، ضمن بررسی فشردۀ فضای سیاسی قبل و بعد از انقلاب، به بررسی مفهوم «شهادت» و «غیبت» در مستندهای آوینی در مجموعۀ «روایت فتح» پرداخت. به اعتقاد عباسیان، مرتضی آوینی توانست با مجموعۀ «روایت فتح»، یکی از قوی ترین ابزارهای تبلیغاتی برای هژمونیزه کردن ایدئولوژی جمهوری اسلامی و دوباره‌سازی هویت ملی ایرانی را خلق کند.

شیوه تولید ادبی 
موضوع مقالۀ سالور ملایری، دانشجوی دوره دکتری دانشگاه سنت‌اندروز، دربارۀ شیوۀ تولید ادبی در دربار شاهان ایرانی در سده‌های میانه بود. ملایری با تمرکز روی دوره سامانیان و غزنویان، سعی کرد نشان دهد که چطور در شیوۀ تولید ولی نعمتی در ایران، دولت، اصلی ترین محرک شکلگیری و توسعه تولید ادبی به واسطه قدرت مادی و سیاسی بوده است.

مقاله مهتاب سعادتمندی از دانشگاه سنت‌اندروز، دربارۀ تولیدات فرهنگی در ایران بعد از انقلاب بود. به اعتقاد سعادتمندی، با روی کار آمدن دولت اصلاحات خاتمی و تغییرات سیاسی که با شعار تساهل و تسامح روی داد، گفتمان فرهنگی جامعه نیز متحول شد و مطبوعات و ادبیات نیز فضای آزادتری را تجربه کردند. از دید سعادتمندی، پیگیری مضامین مدرن اجتماعی و سیاسی به سبب رونق فضاهای فرهنگی، توجه به ظرفیت‌های زبانی و شهری شدن فضای داستان‌ها، از جمله تغییرات جدید در داستان‌نویسی این دوره به شمار می‌آیند. او همچنین تب پست مدرنیسم در داستان‌نویسی را از آسیب‌های جدی ادبیات داستانی این دوره برشمرد.

«جست‌وجوی هویت میان آینه‌های دردار هوشنگ گلشیری»، عنوان مقالۀ فاطمه خوانسالار، دانشجوی ادبیات دانشگاه سنت اندروز بود. سخنران با بررسی «خود»های مختلف شخصیت اصلی رمان گلشیری- ابراهیم- به بررسی مفهوم هویت در این رمان پرداخت.

بررسی هویت در در رمان «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری نیز محور مقالۀ بهار عبدی، دانشجوی فوق لیسانس دانشگاه سنت‌اندروز بود. وی نشان می دهد چگونه شازده احتجاب وقتی دچار بحران و ترس می شود، قادر به تشخیص هویت واقعی خود نیست و گلشیری این کار را از طریق جریان سیال ذهن انجام می‌دهد.

موضوع سخنرانی سعید هوشنگی، استاد ایران‌شناسی در دانشگاه مادرید، نمادگرایی در ادبیات معاصر ایران با تمرکز بر داستان های بیژن نجدی در مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویده اند» بود. هوشنگی نیز نمادگرایی در ادبیات ایران را راهی برای فرار از سانسور و خطوط قرمز تحمیل شده بر ادبیات معرفی کرد.

مقالۀ دکتر محمد امامی، استاد زبان فارسی در دانشگاه آکسفورد، مربوط به مشکلات ترجمۀ پارامترهایی مثل واحدهای اندازه‌گیری و روابط خانوادگی (مثل عمو، دایی، خاله، عمه) از طریق بررسی ترجمه‌های داستانی مترجمانی چون اسدالله امرایی، شیوا مقانلو و امیرمهدی حقیقت بود. به اعتقاد امامی، مشکل اصلی ترجمۀ این پارامترها، تفاوت‌های فرهنگی در دو زبان مبدا و مقصد است.

مقالۀ پری آزرم معتمدی، نقاش مقیم کانادا، بررسی جنبه‌های بصری اشعار شفیعی کدکنی بود. معتمدی، با نقاشی‌های آبستره‌اش که با الهام از اشعار کدکنی کشیده بود، به تفسیر درونمایۀ سیاسی-اجتماعی اشعار کدکنی پرداخت.

پردیس مینوچهر، استاد دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا نیز در مقاله‌اش به بررسی رابطۀ شعر و نمایش در تهران امروز با تکیه بر تجربه شعری و نمایشی محمد آزرم و سولماز نراقی پرداخت. به اعتقاد وی، این فرم هنری درونمایه سیاسی و اجتماعی داشته و بیشتر در فرهنگ زیرزمینی ایران مطرح است.

دکتر هادی سلطان قرایی، استاد زبان و ادبیات فارسی، در مورد اشعار معجز شبستری، شاعر معروف آذری و از پیشگامان احیای حقوق مدنی زنان ایران در آغاز قرن بیستم سخنرانی کرد.

موسیقی و نمایش ایران
جین لوئیسون، پژوهشگر و استاد موسیقی در دانشگاه سواس لندن، در سخنرانی خود به بررسی سیر تحول خیابان لاله‌زار از ابتدای قرن بیستم تا امروز پرداخت. به گفتۀ لوئیسون، لاله‌زار، در جامعۀ رو به توسعه و مدرن ایران، به عنوان مکانی فرهنگی که دربردارندۀ تئاترها، سینماها، کاباره‌ها، انتشاراتی‌ها و کافه‌های روشنفکری بود، نقش مهمی داشت. این محقق آنگاه به بررسی عوامل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی سقوط لاله‌زار و تبدیل آن از یک مکان روشنفکری و هنری به یک مکان سرگرمی عامه و بعد به پاساژهای تجاری و مکان عرضۀ لوازم الکتریکی پرداخت.

مریم ارس، دانشجوی دوره دکتری دانشگاه کلن آلمان در سخنرانیش به سیاست «مدح» و مداحی سیاسی در جمهوری اسلامی با تمرکز بر کارهای حاج محمود کریمی، مداح معروف تهران پرداخت. به اعتقاد مریم ارس، حاج محمود کریمی، بعنوان حافظ و ادامه دهنده «فرهنگ جبهه» و «دفاع مقدس» در فضای سیاسی امروز ایران مطرح است؛ کسی که تصنیف ملی «از خون جوانان وطن لاله دمیده» سرودۀ عارف قزوینی را مصادره کرده و به صورت «از خون جوانان حرم لاله دمیده» درمی‌آورد. او همچنین مداحی «هیئت بعثت یزد» را به عنوان نوع دیگری از سنت مداحی سیاسی معرفی کرد که در مداحی‌هایشان، استعاره‌های عرفانی- مذهبی را برای انتقاد محتاطانه از نظام به کار می‌گیرند.

پارمیس مظفری، پژوهشگر موسیقی در دانشگاه سنت‌اندروز در سخنرانی خود با عنوان « تصویر نمایشگران زن در ایران» با طرح این پرسش که محدودیت‌های اعمال شده بر زنان در حوزه رقص و موسیقی تا چه اندازه به تصویری که از زنان نوازنده و رقصنده در طول تاریخ ارائه شده مرتبط است، به ارائه نمونه‌هایی از متون ادبی و تاریخی، هنرهای تجسمی و سینما پرداخت و تاثیر این تصویر در ذهن مخاطب عام را مورد بررسی قرار داد.

موضوع سخنرانی جنیفر بریلی، استاد دانشگاه موناش استرالیا، بررسی ورسیون‌های مختلف ترانۀ معروف «مرغ سحر» ساختۀ مرتضی نی داوود از منظر مطالعات فرهنگی و جایگاه آن نزد عوام و الیت جامعۀ ایرانی بود. سخنران به‌طور مشخص به اجرای گوگوش از این ترانه و واکنش‌های منفی و مثبت مخاطبان و کاربران ایرانی نسبت به آن در شبکه‌های اجتماعی پرداخت.

تاریخ یک واژه: مبتذل
سخنرانی آیدا مفتاحی، استاد مهمان ایران‌شناسی دانشگاه مریلند در مورد بررسی تاریخی مفهوم ابتذال در فرهنگ ایران با تمرکز روی دیدگاه‌های حزب توده در سال‌های پیش از انقلاب بود. به نظر مفتاحی، واژه «مبتذل» از سوی توده ای‌ها و جریان چپ در ایران به‌عنوان ابزاری برای کوبیدن و نفی آن دسته از محصولات هنری در جامعه ایران به کار گرفته شد که از دید آنها «غیرمتعهد» و از نظر هنری بی‌ارزش تلقی می‌شدند و این شامل محصولات تئاتری لاله‌زار و نیز فیلم‌های فارسی به عنوان فرهنگ عامه پسند بود.

آیدا فروتن، نقاش و مدرس زبان فارسی در دانشگاه منچستر، دربارۀ هنر سورئال به عنوان یک استراتژی برای مقابله با سانسور در ایران سخنرانی کرد. به‌گفته وی، سورئالیسم فرانسوی برای نمایش واقعیت‌های پنهان جامعه فرانسه، از برهنگی زنان استفاده کرد اما در ایران هنرمندانی مثل کتایون کرمی از پوشاندن بدن خود به عنوان یک استعاره برای نمایش واقعیت‌های پنهان جامعه ایران استفاده می‌کنند.

ادبیات کُردی
یکی از پنل‌های کنفرانس سنت‌اندروز، به ادبیات کُردی اختصاص داشت. مقالۀ معروف کبی، دانشجوی دوره دکتری در دانشگاه سنت‌اندروز در مورد مدرنیته و ادبیات کُردی بود. به‌گفته این سخنران، با سقوط امارات کُردی دولت عثمانی و آشنایی کردها با ایده‌های مدرن و شکل گیری دولت‌های مدرن در منطقه، تحولی در ادبیات کُردی به ویژه شعر پدید آمد و مفاهیم جدید مثل ملت، ناسیونالیسم و داروینیسم در ادبیات کُردی ظاهر شد.

فرنگیس قادری، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات کُردی از دانشگاه اکسِتِر، به شعر مدرن کُردی از منظر ناسیونالیسم کُردی و مدرنیته پرداخت. به اعتقاد وی، شعر مدرن کُردی در اوایل قرن بیستم، پاسخی به جریان مدرنیته در کردستان بود.

تمرکز کاوه قبادی، دکترای ادبیات کُردی از دانشگاه اکسِتِر نیز بررسی رمان مدرن کُردی بود. وی با بررسی رمان «پیشمرگه» نوشته رحیم قاضی (نخستین رمان کُردی که در سال ۱۹۶۱در بغداد منتشر شد) با رمانی از عطا نهایی (۲۰۰۲)، نتیجه گرفت که دغدغه نسل اول نویسندگانِ کُرد، بیشتر سیاسی بود در حالی که نسل جدید نویسندگان کُرد بیشتر به زیبایی‌شناسی رمان فکر می‌کنند و تحت تاثیر ادبیات پست مدرن اند و می خواهند پلی بین سیاست و زیبایی شناسی بزنند.



ادبیات در دانشگاه تهران متولد شد

دکتر احمد کریمی حکاک، استاد زبان فارسی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه مریلند آمریکا، آخرین سخنران این کنفرانس بود که در مورد تاسیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در سال‌های نخستین حکومت پهلوی سخنرانی کرد. به اعتقاد دکتر حکاک، پیش از تاسیس این دانشکده، مفهومی به نام «ادبیات» در تاریخ معاصر ایران وجود نداشت. در این دوره، کمیسون معارف، به ادیبانی چون بدیع‌الزمان فروزانفر، محمدتقی بهار و چند تن دیگر سفارش می‌دهد که کتاب‌هایی متشکل از گزیده‌های نظم و نثر فارسی تهیه و تدوین کنند که قابل ترجمه به زبان‌های دیگر باشد و در آن‌ها، زیبایی محتوی و اخلاقی بودن متون ملحوظ گردد. در این متن‌ها می‌بایست به ویژه از نقل ابیاتی که محتوی آن «خلاف اخلاق» یا «منافی تمدن» یا شرح «عشق غیرطبیعی» باشد پرهیز به عمل می‌آمد. نتیجه این اهتمام، انتشار آثاری چون «سخن و سخنوران» بدیع‌الزمان فروزانفر و «سبک‌شناسی» محمدتقی بهار بود که به عنوان متونی برای تدریس ادبیات فارسی به دانشجویان دوره دکتری تهیه شد.

«در حضور باد» بیضایی
یکی از برنامه‌های جنبی کنفرانس ایران‌شناسی دانشگاه سنت‌اندروز، اجرای نمایش «در حضور باد» به کارگردانی نیلوفر بیضایی بود. این نمایشنامه را بهرام بیضایی در سال ۱۳۴۷ نوشت و از معدود نمایشنامه‌های تک پرده‌ای بیضایی با مایه‌های ابسورد و پست آپوکالیپتیکی است که در فضایی بی مکان و بی زمان می‌گذرد. سه شخصیت بیضایی در این نمایش، بازماندگان فاجعه‌ای هولناک اند که خود در وقوع آن نقش داشته اند و حالا به طرزی نمایشی و ریاکارانه در پی شناسایی عوامل فاجعه اند و دم از صلح و آشتی و بشردوستی می‌زنند. نقد بیضایی مثل همیشه متوجه مردمی متملق، ریاکار و دروغگوست که نقاب فروتنی و بشردوستی به چهره زده و با ژست‌ها و تعارف‌های ساختگی و به شت توخالیِ خود سرگرم فریب دیگران اند. نیلوفر بیضایی، با درک درست تم و فضای کمدی-تراژدی و قابلیت‌های اجرایی متن بیضایی و با اتکا به فرم‌ها و میزانسن‌های ساده تئاتر ابزورد و بازی های خوب بازیگرانش (منوچهر رادین، بهرخ بابابی و فرهنگ کسرایی)، اقتباسی مدرن و خلاقانه از نمایشنامه بیضایی ارائه کرده است. به گفتۀ نیلوفر بیضایی، این نخستین بار بود که او نمایشنامه‌ای از پدرش را به روی صحنه برده است. او همچنین گفت که بیضایی به او اجازه داد که یکی از شخصیت‌های نمایش را به زن تبدیل کند به این شرط که نمایش جنبه فمینیستی پیدا نکند.

*با افزودن و تغییر تیترها. عکس شرکت کنندگان کنفرانس از: کاوه عباسیان

همرسانی کنید:

مطالب وابسته