بخش آغازین کتاب را از اینجا به صورت پی دی اف دریافت کنید.
بازخوانی انتقادی متون جلال آل احمد در این کتاب با دو هدف صورت گرفته است: نخست درافتادن با اقتدار و مرکزیت برخی از برجستهترین و پرخوانندهترین متون ادبی و فرهنگی ایران معاصر که صرفاً به انتقاد ادبی از نوع بلاغی یا ملانقطی راه نمیبرد، بلکه مطالعات ادبی را به مطالعات فرهنگی و علوم انسانی جدید پیوند میزند؛ دوم گشودن فضای نظریه و نقد ادبی به مباحث بنیادی شکلدهندۀ جریان روشنفکری که نقد ادبی را تا عرصۀ بازخوانی و بازنویسی تاریخ و مدرنیتۀ ایرانی میگستراند. استراتژی این نوشتار انتقادی واسازی است. واسازی یک روش و شیوه یا یک نظام (فلسفی و نظری و …) متشکل و منسجم برساخته از ایدههای معین نیست. واسازی برای نقد ادبی، یک راهبرد یا استراتژی برای خوانش متن است.
استراتژی واسازی که با هرگونه شیوۀ غایتشناختی مخالفت میورزد، مؤلف را منبع آغازین و مرجع نهایی در کشف معنای متن به شمار نمیآورد، خواننده و منتقد را نیز جوینده و یابندۀ هیچگونه معنای تعبیهشدۀ ثابتی درون متن نمیداند؛ زیرا بر حسب استراتژی واسازی اساساً خود متن متضمن و حامل هیچگونه حقیقت و معنای قطعی و یگانهای نیست و میان آنچه یک متن مدعی بیان آن است و آنچه در عمل بیان یافته است، تفاوتهای آشکاری وجود دارد.
نهیلیسم صورتبندی متافیزیکی گذشتهگرایی و یأس نوستالژیک و همچنین ضدیت با مدرنیته است. نظریهپردازان نهیلیسم همواره تخاصم و آشتیناپذیری خود را با امر مدرن در تعبیر بحران مدرنیته پنهان ساختهاند. از اینرو میتوان گفت تجربۀ مدرنیته در متون آل احمد به نوعی بدبینی نهیلیستی انجامیده و به واسطۀ روایتهای رئالیستی و یک شیوۀ نثرنویسی مشخص، واقعیتی را برساخته و ترسیم کرده است که در آن سوژه (روشنفکر) خود را بهشدت دچار احساس تنهایی و ازخودبیگانگی مییابد.
استراتژی واسازی در این کتاب، خوانش متون آل احمد را به چند نتیجۀ مهم رهنمون شده است:
اول، مرکززدایی از سوژه یا آن «من» که همچون یک مدلول استعلایی در کانون این متون جا خوش کرده است؛
دوم، افشای تکصدایی و اقتدارگرایی شکلدهندۀ متونی که حول مرکزیت مدلول استعلایی شکل گرفته است؛
سوم، تحلیل بینامتنی که متون آل احمد را به فرهنگ متافیزیکی و سنت الهیاتی ربط میدهد؛
چهارم، تحلیل چگونگی برساختهشدن گفتمانی وارونه تحت عنوان گفتمان غربزدگی که عمیقاً با تقابلهای دوتایی و رابطۀ ثابت و ایستای دال و مدلول پیوند خورده است؛
پنجم، فهم همخوانی استعارههای پزشکی و تربیتی و دیداری این متون با استعارههای برسازندۀ سنت افلاطونی که در آنها شناخت مساوی با دیدن و تربیت مساوی با مراقبت خود از طریق شلاقزدن به نفس است تا سوژه (حکیم ـ روشنفکر) برای مراقبت دیگران آماده شود و نهایتاً درمان جامعه را به عنوان یک نظم انداموار بر عهده بگیرد.
از اینرو بر حسب کارکرد سوژۀ مؤلف و همچنین رابطۀ دوسویۀ نهیلیسم ـ امر سیاسی، چندگونه سیاست ناهمگون در گفتمان غربزدگی تشخیص داده شده است، سیاستهایی که اصلیترین کارکردشان پوشاندن و پنهانکردن تناقضها و تعارضها و طبیعی جلوهدادن تقابلها و تخاصمهاست.
در فصل اول، مؤلف به بسط استراتژی کتاب در خوانش متون آل احمد پرداخته و یک من ـ مدلول استعلایی به مثابۀ مرکز از بطن این متون بیرون کشیده شده است. در این فصل برای بسط و تعیین استراتژی نقد، برخی نظریات ژاک دریدا دربارۀ واسازی و نوشتار بازسازی شده و همچنین نظریههای میشل فوکو و رولان بارت دربارۀ مرگ و کارکرد مؤلف بازخوانده و برخی اصطلاحات از جمله گفتمان و چندصدایی و بینامتنیت، از منظر میشل فوکو، باختین و ژولیا کریستوا شرح و بسط داده شده است.
در فصل دوم، با کندن برخی استعارهها از دل متون آل احمد تقابل مرد/زن واشکافی شده و تصویر زن آنگونه که در این تقابل برساخته میشود، بازیابی شده است. تصویر زن در این متون هم نشاندهندۀ میراثی است که آل احمد به عنوان یک روشنفکر از آرمانها و ایدههای عصر روشنگری برده است و هم نمایانگر سلطۀ سنت نوافلاطونی در شیوههای اندیشیدن اوست. این فصل که بر حسب تحلیل روابط و معناهای بینامتنی داستان بلند نوشته شده سنگی بر گوری نوشته شده است، مردسالاری متن با تکیه بر دو مقولۀ اعترافنویسی و زندگینامهنویسی بررسی میکند و سرانجام بر حسب نظریۀ روانکاوی ژاک لکان و مقولۀ نام پدر نتیجه میگیرد که مسئلۀ سنگی بر گوری بیشتر از آنکه با فعل داشتن مشخص میشود، با فعل بودن مرتبط است و مسئلۀ متن نه رنج فرزندنداشتن، بلکه رنج پدرنبودن و نهایتاً نداشتن اقتدار پدرسالارانه است.
در فصل سوم، بر حسب روابط و معناهای بینامتنی کتاب «غربزدگی» به واسازی سیاست سلامت در متون آل احمد پرداخته شده است. در این متون نسبت به استعارههای پزشکی و نگاه پزشک برخوردی دوگانه وجود دارد و به رغم مقاومتی که در برخی داستانها، به ویژه در مجموعه داستانهای کوتاه «زن زیادی» در برابر گفتمان پزشکی پدید میآید، گفتمان غربزدگی با کاربست استعارههای پزشکی همچنان در تقلاست که در جایگاه اقتدارآمیز پزشک بنشیند و برای درمان بلای نهیلیسم و خطر مدرنیته در ایران معاصر نسخههای مجرب مخصوص خود را تجویز کند. این فصل که میکوشد چگونگی مفصلبندی گفتمان غربزدگی را میان سایر گفتمانهای رقیب تبیین کند، با واکاوی رمان «نفرین زمین» پایان مییابد.
در فصل چهارم، بر حسب روابط و معناهای بینامتنی کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» سیاست حقیقت در سه متن سرگذشت کندوها، مدیر مدرسه و نون والقلم از این جهت بررسی شده که چگونه تلاش برای بسط تجربۀ درونی به صورت تجربهای همگانی بحران میآفریند و این کار چگونه حول استعارۀ دزدزدگی و غارتشدگی به دو گونه ادبیات آرمانشهری و ضدآرمانشهری شکل میبخشد. در این فصل ربط متون آل احمد به سنت و متون افلاطونی تفکر نشان داده شده و در کنار گرایش مشترک این متون به تمثیل، مفهوم روشنفکر آل احمد با مفهوم حکیم و حاکم افلاطونی مقایسه میشود.
در فصل آخر، سیاست سوژه و تفوق استعارههای دیداری در متون آل احمد وارسی شده و جدال و تنشی که در این متون با دیگری و غرب بر سر احراز جایگاه اقتدارآمیز و نگاه مسلط وجود دارد، در دو مجموعۀ داستان کوتاه «سهتار» و «پنج داستان» تحلیل شده است. تفوق استعارههای دیداری دیگر مقولهای است که این متون را به سنت افلاطونی و نوافلاطونی مرتبط میسازد. نویسنده در این فصل با کمک روانکاوی لکانی به این نتیجه رسیده که متون آل احمد بیشتر از آنکه اقتدارستیز باشند، با اندیشیدن در چارچوب سهگانههای نمادین به اقتدار و تصاحب جایگاه مقتدر پدر گرایش دارند. در نهایت این فصل که به نوعی فصل نتیجهگیری کتاب به شمار میآید، به بررسی اجمالی کارکرد نثرنویسی سوژۀ مؤلف و رئالیسم روایی متون وی در برساختن جهان مبتنی بر تقابلهای دوتایی و اقتدارگرایی اختصاص یافته است.
فهرست مطالب کتاب:
- پیشگفتار
- سیاست مؤلف
- سیاست مذکر
- سیاست سلامت
- سیاست حقیقت
- سیاست سوژه
————————————————–
*معرفی کتاب به معنای تایید روش کار نیست اما برای شناخت اوضاع فکری و پژوهشی ضروری است. برای شناخت نثرنویسی برخی از منتقدان آل احمد هم که گویی افکارشان را به فارسی ترجمه می کنند یا متاثر از سبک کتابهای ترجمه هستند! – م.ج