داریوش محمدپور
ملکوت
شاید اغراق نباشد اگر بگویم کمابیش بیست سال است که درگیر «مجلس مکتوب» شهرستانیام. بیش از یک سال پیش، کار تصحیح تازهای از متن فارسی رسالهی شهرستانی (صاحب ملل و نحل) و ترجمهی انگلیسی منقحی از آن را آغاز کردم. دو هفته پیش اولین نسخهی پیشنویس کار تمام شد. امروز، راضی شدم که دیگر در مقدمهی انگلیسی و ترجمهی متن فارسی تصرفی نکنم. ماههای اخیر شاید پرفشارترین و سنگینترین ماههای کاری این سال بود. یکی دو هفتهی اخیر وسواس پاکیزه کردن کار و صیقل دادن آن فشار را مضاعف میکرد. امروز نسخهی کاری را تحویل دادم تا آرامآرام به دست نشر سپرده شود.
مختصر توضیحی بدهم که این کتاب تازه چیست و اهمیتاش از چه روست. استاد جلالی نائینی پیش از این سه بار این متن را چاپ کرده بود. چاپ نخست آن در سال ۱۳۲۱ شمسی منتشر شد و چاپ بعدی آن بر اساس همان تصحیح به ضمیمهی ترجمهی افضل الدین صدر ترکه اصفهانی از ملل و نحل شهرستانی به شکلی خالی از نقطهگذاریها و علایم مخل چاپ نخست در سال ۱۳۳۵ منتشر شد. این تصحیح بر اساس نسخهی واحدهای بود که ایشان در کتابخانهی مجلس شورای ملی یافته بود. چندین دهه طول کشید تا در سال ۱۳۶۹ ایشان نسخهی دیگری از استانبول یافت و تصحیح پاکیزهتری از مجلس خوارزم منتشر کرد (ذیل عنوان «دو مکتوب»). هر دو چاپ جلالی نائینی مشکلاتی داشت هر چند به هر حال متن قابل خواندن و در دسترس بود. در چاپ حاضر من از دو نسخهی دیگر – یکی در کتابخانهی مجلس و دیگری از کتابخانهی آیتالله مرعشی در قم – استفاده کردهام که نسخهی اخیر اقدم نسخ است مورخ ۶۸۵ قمری که گویا به خط قطبالدین شیرازی است. مهمترین تفاوت چاپ حاضر تغییر در علامتگذاری و صورتبندی جملات و بندهای مجلس خوارزم است. این تفاوتها به طور مشخص در ترجمهی انگلیسی رساله آشکار است. استاد جلالی نائینی در پارهای از موارد عبارات را به شکلی ضبط کرده بودند که خواننده برای فهم مقصود شهرستانی دچار سردرگمی میشد. کلید فهم بندها و عبارات مختلف مجلس خوارزم درک منظومهی فکری و عقیدتی شهرستانی در چارچوب کلانتر حوادث فرهنگی، سیاسی و اعتقادی زمان اوست. مجلس خوارزم شهرستانی و تفسیرمفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار او – که در سالهای آخر عمر او نوشته شدهاند – از حیث آشکار کردن خط سیر فکری و عقیدتی شهرستانی بیپرده و صریحاند. دانشوران معاصر و نویسندگان سدههای میانه همگی میان اینکه شهرستانی متکلم اشعری مسلکسنی (با رویکرد فقهی شافعی) است یا داعی شیعی اسماعیلی نزاری نوسان داشتهاند (مضاف بر پارهای از آراء شاذ). اکنون میتوان کمابیش با قاطعیت گفت که شهرستانی جایگاهی ممتاز در سلسلهی دعوت اسماعیلیان نزاری داشته است و دست کم یکی از دلایلی که باعث سردرگمی متقدمان و امروزیان میشده، التزام او به تقیه بوده که شیوهی مرسوم شیعیان و به ویژه اسماعیلیان بوده است. باری اینها را در تعلیقات و حواشی کتاب به تفصیل آوردهام و جای بحث بیشتر آن در اینجا نیست. شیوهی بررسی هویت اعتقادی شهرستانی تکیه بر این دو اثر خاص و مقایسهی مضامین آن با سلسلهی آثار اسماعیلیان نزاری در دورهی الموت بوده است. شرح مبسوط اینها را هنگام چاپ کتاب میتوان خواند.
مهمترین پرسشی که باعث تصحیح و ترجمهی این اثر شد، کوشش برای بازسازی، فهم دقیقتر و واشکافی اعلام قیامت در میان نزاریان الموت در رمضان ۵۵۹ قمری بود. یافتن سرنخهایی برای بررسی تبار این اندیشه و سرچشمههای بسط و ترویج آن بدون مطالعهی آثار شهرستانی کاری است دشوار و غامض. کلید فهم دعوت قیامت در میان اسماعیلیان نزاری مجلس خوارزم شهرستانی و تفسیر قرآن اوست که دیگر اکنون میتوان آنها را دو اثر اعتقادی اسماعیلی به شمار آورد. در آن زمان پرسش و مسألهی اصلی من هویت دینی و اعتقادی شهرستانی نبود. هویت اعتقادی او تنها فرع قصه میتوانست باشد. اکنون – به رغم مقاومتی که سالها در برابر طرح فرضیهی اسماعیلی بودن او داشتم – تردیدی در اسماعیلی بودن او ندارم.
چاپ نهایی کتاب چندین ماه به طول خواهد انجامید اما اصل و بدنهی کار پایان یافته و چیز زیادی به آن افزوده نخواهد شد مگر حواشی جانبی. دو سال پیش در چنین روزی نخستین کتابم واپسین مراحل اتماماش را طی کرد. اکنون نوبت کتاب دوم است. «تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند…»!