محسن رستمی
روزنامه وقایع اتفاقیه
یکی از توفیقات کشور، بهویژه در دهه اخیر که به دفعات مورد توجه مسئولان کشور قرار گرفته است و رهبری نیز بارها در دیدارهای دانشجویی و نیز جلسات با سران و کارگزاران نظام بر آن تأکید فرمودهاند، بحث رشد علمی در کشور است. در ۱۰ سال اخیر، به همت دانشگاهیان، سازمانها و نهادهای علمی، جهش بزرگی در عرصه علمی در کشور اتفاق افتاده است که مایه مباهات و فخر کشور بوده و به گمان بسیاری از سیاسیون، از بزرگترین دستاوردهای کشور و انقلاب در دهه اخیر به شمار میآید. با این وجود، به گمان جامعه پژوهشگران کشور در حوزه علوم پزشکی، اشکالاتی در دوران مسئولیت دولتهای نهم و دهم در نگاه به علم در کشور نهادینه شد که نهتنها به رشد علم و حرکت علمی کشور، کمک چندانی نکرد بلکه باعث انحراف کشور از مسیر علمی صحیح و سوقدادن پژوهشگران به سمت و سوی انحرافی شد!
با کمال تأسف، سیاستهای پوپولیستی دولت سابق، حدی را برای خود قائل نشد و بر حوزه علم هم با اقتدار کامل تاخت. از نانو گرفته تا سلولهای بنیادی و از ژنتیک گرفته تا مهندسی و از علوم انسانی تا پزشکی، همه و همه در این حلقه پوپولیستی گرفتار شدند و یکی پس از دیگری، با مهرورزی دولت به محققان جوان کشور، فتح شدند. در این سازوکار شتابزده، تولید علم نه به مفهوم تولید محصول، خدمت و کالا بلکه بهعنوان تولید مقاله، تفسیر شد و مقاله بهعنوان کالایی سیاسی، وارد ادبیات صاحبان تریبون شد. از سوی دیگر، نه کیفیت مقالات بلکه تعداد مقالات بهعنوان نمادی از این فتح و پیروزی، به عامه مردم و نیز دانشگاهیان ارائه شد و استاد و دانشجو هر روز، بیش از پیش به تولید مقالات بیشتر و نه الزاما با کیفیتتر، تشویق شدند. اینگونه بود که تمام پروژههای بزرگ علمی کشور به تولید مقاله تخفیف یافت. در این خصوص، توجه به نکات زیر، ضروری است:
اول- قصور دانشگاهیان
دانشگاهیان نیز در این اشتباه بزرگ استراتژیک، بیتقصیر نبوده اند و نقش خود را بهعنوان چراغ روشن و دیدهبان نظام، ایفا نکرده اند. استادان و نخبگان پژوهشی، چنان سرمستِ بهبه و چهچه مسئولان بودند و دریافت لوحها و جوایز، چنان زیر زبانشان مزه کرده بود که ندای مخالفی سر ندادند و نپرسیدند که دقیقا به کدام سو میرویم و هدف از این تولید انبوه مقاله چیست؟ از سوی دیگر، دانشجویان نیز که خود را خارج از دایره تصمیمگیری میدیدند، در مواجهه با این پدیده، منفعت شخصی را در افزایش تعداد مقالات علمی خود دیدند تا پلی برای اخذ پذیرش از دانشگاههای غربی برای خود بسازند و در این میان، آنچه بیش از هر گزینه دیگری مظلوم بود، جریان علمی کشور بود.
دوم- مقالات فوقِ تخصصی
مقالاتی که در موضوعات داغ روز یا Hot topic (فوق تخصصی) بالینی و از سوی جامعه کوچکی از نخبگان کشور نوشته شده و گاهی در مجلات معتبر، پذیرفته میشوند، بههیچ عنوان، نشانی از برتری کشور ما در حوزه سلامت نداشته و تنها نشاندهنده انجام کار علمی در حیطهای خاص و بهدست آن پژوهشگران خاص است و نه بیشتر؛ ازسویدیگر، انجام پژوهشهای بنیادین در علوم پایه، به شدت هزینهبر و نیازمند سرمایهگذاری کلان و درازمدت است؛ همچنین، این قبیل پژوهشها به تکنولوژیهای مدرن و بهروز در زمینه وسایل و ابزار آزمایشگاهی نیازمند هستند که در سالهای اخیر و باتوجه به تحریمها و مشکلات اقتصادی، انجام آنها تا حدود زیادی با مشکل مواجه شده است.
سوم- تناسب نداشتن حوزه مقالات با مشکلات داخلی کشور
با توجه به ماهیت علم و گستردگی آن اغلب مقالات پژوهشی، به موضوعات بسیار جزئی پرداخته و کمتر میتوانند بر مباحث کلی دلالت کنند؛ بنابراین چاپ مقالات پژوهشی، به هیچ عنوان نمیتواند سرپوشی بر ضعف علمی و اجرائی کشور در حوزه سلامت باشد. این مشکل، وقتی برجستهتر میشود که در نظر داشته باشیم هنوز برخی مناطق دور افتاده کشور از کمبود حداقل امکانات در خانههای بهداشت، رنج میبرند و دستورالعمل مشخصی از سوی پژوهشگران داخلی برای کنترل مشکلات بهداشتی اولیه کشور در بسیاری از مناطق ارائه نشده است. در این میان، بیان جملاتی همچون صاحب رتبه اول بودن در یک حوزه در جهان و دوم بودن در حوزه دیگر، بسیار دور از واقعیت است.
چهارم- نمایهکردن مجلات داخلی باهدف چاپ مقالات داخلی
در پی مواجهشدن پژوهشگران کشور با سدی به نام اخذ پذیرش مقالات از مجلات معتبر خارجی که در بانکهای اطلاعاتی بینالمللی نمایه میشوند، مسئولان علمی و پژوهشی (با نگاهی کاملا سیاسی) با فرض بخیلبودن این کشورها در پذیرشدادن به مقالات ایرانی شروع به تلاش برای نمایهکردن مجلات داخلی کشور در این بانکهای اطلاعاتی و سپس چاپکردن مقالات در این مجلات کردند تا هم چاپ و پذیرش مقالات با مشکلات کمتری روبهرو باشد و هم اینکه بر تعداد مقالات علمی کشور بیش از پیش افزوده شود و این خود نقطه عطفی جدید در حوزه نشر و تولید مقاله در کشور بود؛ البته نمیتوان منکر برخی مزایای این طرح همچون کاهش خروج ارز از کشور شد. از سوی دیگر با انجام این طرح به مقالاتی بها داده شد که در داخل کشور حائز اهمیت بودند و مخاطبان خاص خود را داشتند اما مورد علاقه مجلات خارجی نبودند، این مقالات که تا پیش از این فرصت انتشار در نمایههای بینالمللی نمییافتند از این تصمیم سود بردند، ولی با ترویج چاپ مقالات در مجلات داخلی رفتهرفته از جدیت داوریها با توجه به روابط شخصی و فشارهای سازمانی کاسته و این موجب افت واضح کیفیت مقالات چاپشده در کشور و البته افزایش دوچندان تعداد آنها شد.
پنجم- آموزش، پژوهش و نقش آن در سایر حیطهها
پژوهش و آموزش شیوه آن به دانشجویان پزشکی امری ضروری است، نهفقط بهعنوان ابزاری به منظور شکوفایی استعدادهای جوان و دانشمندپروری، بلکه بهعنوان ابزاری برای آموختن شیوه صحیح تفکر، نقد و قضاوت! پزشک آشنا با پژوهش، نهتنها در مواجهه با هر سؤال بالینی از پاسخهای عجولانه، سراسیمه و تنها مبتنی بر حدسیات و شنیدهها پرهیز خواهد کرد، بلکه با آشنایی با سازوکار صحیح رسیدن به پاسخ، بر شواهد و شاخصهای قابل آزمون تأکید کرده با روش علمی در جستوجوی پاسخ خواهد بود. این نگاه علمی و بر مبنای کارشناسی که قابل تعمیم به تمام جنبههای زندگی پزشکان از سیاست گرفته تا اقتصاد و فرهنگ خواهد بود، بهعنوان یکی از لازمههای مدیریت پربازده میتواند نقش مؤثری در پیشبرد اهداف آنها در مسئولیتهای بالینی و اجرائی که در کشور بر عهده میگیرند، داشته باشد، اما نگاهی که در دانشگاههای کشور (بهویژه دانشگاههای بزرگ) در سالهای اخیر نگاه غالب بوده است، دودستهکردن دانشجویان، به دانشجویان علاقهمند به حیطههای بالینی و پژوهشی بوده است که تا حدود زیادی منجر به تکبعدیشدن و صدمهدیدن رشد متعادل دانشجویان شد. مگر میشود پزشکی را آموخت بدون اینکه با پژوهش آشنا شد؟ نگاهی به واحدهای درسی دانشگاههای خارجی در اینباره میتواند برای سیاستگذاران راهگشا باشد!
و اما آینده…
با رویکارآمدن دولت یازدهم تا حدود زیادی سیاستهای پوپولیستی جای خود را به نگاه کارشناسانه و واقعبینانه داده است. از همان روزهای اول شروع به کار دولت، رئیسجمهوری و اطرافیان ایشان با تبیین نگاه خود به پژوهش، آن را نه ابزاری برای تولید مقاله، بلکه شیوهای برای رشد عملی و فکری جامعه دانشگاهی و در عین حال ابزاری برای درآمدزایی، خدمترسانی و گرهگشایی از مشکلات توصیف کردند؛ نگاهی که بعدها از سوی مسئولان مربوطه در سازمانهای علمی، دولتی و وزارتخانههای علوم و بهداشت نیز تکرار شد. با بررسی مصاحبههای آقای دکتر ملکزاده، وزیر بهداشت اسبق و معاونت فعلی تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، از جمله در آیین افتتاح مؤسسه ملی توسعه تحقیقات علوم پزشکی (نیماد) میتوان به روشنی دریافت که چه دیدگاه صحیح و اصولی بر حوزه پژوهش کشور در علوم پزشکی جاری شده است. امید است جامعه دانشگاهی و دلسوزان نظام سلامت کشور از این فرصت بهدستآمده نهایت استفاده را بکنند و عزم خود را برای بازگشت به مسیر صحیح تولید علم و پژوهش در کشور به کار بندند.
*نویسنده دانشآموخته رشته پزشکی دانشگاه تهران است