مبارزه با تصوف در قم؛ بازگشت پیروزمندانه اخباریگری

قرار است در قم همایشی برگزار شود در مبارزه با تصوف. اسم همایش هم معرف محتوای آن است: “خرقه تزویر”. یادداشت زیر از کانال تلگرام نامه های حوزوی نقدی بر شیوه برخورد اهل حوزه با تصوف است:

نامه های حوزوی

رضا بابایی: به گمان من، مبارزه با تصوف در ایران معاصر، انگیزه‌های شریعت‌مدارانه ندارد. دعوا بر سر دین و خدا و اخلاق نیست. عده‌ای با بولتن‌سازی علیه عرفان و تصوف، و با بزرگ‌نمایی برخی عیب‌ها و نقص‌هایی که از برخی نحله‌های صوفیه ثبت شده است، می‌خواهند بیش از پیش میدان‌داری کنند. اگر انگیزه و سائقۀ شریعت‌مدارانه در کار بود، در مقابل همۀ خلاف‌های شرعی هم می‌ایستادند. شریعت‌گریزی اصلی در جایی دیگر است، نه در چند خانقاه ترس‌خورده یا در چند نظریه دربارۀ خدا و توحید و ولایت. اگر درد دین داریم، از خود شروع کنیم؛ وگرنه کار ما معنایی جز این ندارد که از شریعت وسیله‌ای ساخته‌ایم برای مچ‌گیری و رقیب‌کشی و نسق‌کشی. چهار نکته را یادآوری می‌کنم:

یک. ورود اسلام به بسیاری از مناطق جهان، همچون شبه‌جزیره و بخشی از آفریقا، از طریق تصوف بوده و اکنون نیز برخی کشورهای جهان، همچون کشورهای منطقۀ آمریکای لاتین، اسلام معنوی و صوفیانه را بیشتر و بهتر می‌پذیرند تا اسلام فقه‌محور. خوب است که در همایش‌های ضد عرفان و تصوف، به این گونه حقایق تاریخی و امروزین نیز اشاره شود.

دو. کلمۀ صوفی در ادوار مختلف تاریخی، معانی و مصادیق گوناگونی پذیرفته است. صوفیان در دو قرن نخست اسلامی که در برخی روایات منسوب به اهل بیت سرزنش شده‌‌اند، همان صوفیان و درویش‌ها و عرفان‌مسلکان زمان ما نیستند که حسینیه می‌سازند و برای اهل بیت عزاداری می‌کنند و به امام علی عشق می‌ورزند. کلمۀ صوفی، همچون کلمات «فلسفه» و «فلسفی» تطور تاریخی شگفتی دارد. چنانکه فلسفی دیروز، همان فیلسوف قرن چهارم تا امروز نیست، عرفان و تصوف نیز ماهیتی دیگر یافته‌ است؛ وگرنه همۀ دانشمندان اسلامی در همۀ ادوار تاریخی، باید هیچ ‌گونه گرایشی به عرفان و تصوف و فلسفه از خود نشان نمی‌دادند؛ حال آنکه می‌دانیم این‌گونه نیست و بسیاری از عالمان اسلامی، مشرب فلسفی یا عرفانی دارند.

سه. نقد تصوف را اهل تصوف و عرفان آغاز کردند، نه دشمنان تصوف و عرفان. آن مایه از نقد صوفی که در آثار پیروان تصوف، همچون مولوی و سنایی است، در کجای دیگر هست؟ تفاوت در این است که وقتی حافظ و مولوی، صوفی و تصوف را نقد می‌کردند، مراقب بودند که خشک و تر را با هم نسوزانند؛ اما اخباری‌مسلک‌های جدید، به بهانۀ شکستن شاخه‌های خشک، می‌خواهند درختی تناور را از ریشه بیرون بیاورید.

چهار. این گونه همایش‌ها و کوشش‌ها در قم و مشهد، نشانه‌های بازگشت اخباری‌گری به حوزه‌های‌ علمیه است.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته