گزارشی از مجلس نقد «پریدن به روایت رنگ»، نوشته لیلا صادقی، انتشارات نقش جهان
«این داستان در سه بخش قرمز، زرد و آبی نوشته شده است و داستان یک نقاش است. عنوانهای نامبرده نیز هر کدام به نوبه خود در خوانش روایت دلالتهای خاص خودشان را دارند.» (از گفته های نویسنده به هنر آنلاین)
به گزارش ایسنا، فرزان سجودی در مقام منتقد حاضر در نشست، که در موسسه بهاران برگزار شد، در سخنانی گفت: کتاب «پریدن به روایت رنگ» وضعیت بغرنجی برای من به وجود آورده، چون کتاب زیرکی است که آدم را به بازی میگیرد.
او بر همین اساس نقد کتاب را به سه بازی به شرح زیر تقسیم کرد:
بازی اول: کتاب با رویکرد فمینیستی بحث زبان زنانه را پیش میکشد و ویژگیهای زبان زنانه را به لحاظ سبک زبان فارسی بیان میکند. به لحاظ سبک نثرنویسی فارسی که بلوغ خیلی خوب فکری دارد، نثر بسیار شاعرانه و روانی دارد که دارای پختگی نثر زنانهای است که بسیار خیالپردازنه است. فضای خیالانگیز از جمله تشخص دادن به همه چیز و انسانپنداری بسیار قوی اشیا و آگاهانه پدید آوردن جهانهایی که مرز بین شان مخدوش است، مثل جهان نقاشی که راوی یک زندگی را با قلم مو به تصویر میکشد و مدام از یک جهان به جهان دیگر لیز میخورد که تجلی بارز دنیای نمادین است. این کتاب نمونهای است که به لحاظ نثر و سبک ادبیات زنانه و از نظر رویکرد فمینیستی قابل بررسی است. اما زن یا مرد بودن از لحاظ بافت بیولوژیکی مهم نیست بلکه ما مرد و زن در بافت فرهنگی پرورانده میشویم. این نگاه فمینیستی یکی از راههای نگاه به این کتاب است که برخلاف ظاهر شیک آن نگاه و تحلیلی کلیشهای ارائه میدهد. کلیشه مردی که تلویزیون تماشا میکند و جنگ و کار و دنیای مکانیکی او را درگیر میکند و زنی که مملو از خیالات و میل به زندگی است. در این رویکرد کاری که خانم صادقی انجام داده پرداختن به کلیشه جهان زنانه در برابر مردی است که بیاعتنا به این جهان و زنانگیهاست.
بازی دوم: روش نشانهشناختی است. او به نقل از لیلا صادقی گفت “پوشش روی کتاب اصلا تصادفی نیست بلکه در ارتباط با لایههای درونی کتاب است”. از منظر نشانهشناسی لایهای یک متن با همه لایههای دخیل اش مورد بررسی قرار میگیرد. متن ارجاعات بینامتنی زیادی دارد از جمله ارتباط ارجاعی بین تصویر شیرین و فرهاد که تصویر روی جلد فرهاد است که به شیرین در پشت جلد نگاه میکند و متن رمان که روایت روی جلد را تکمیل میکند. تصویر روی جلد یک جور انسجام بین متن نوشتاری و دیداری به وجود میآورد. جهان خیالی که نقاشی یکی از عرصههای بروز و بیان آن است که گاهی با حضور مرد به واقعیت تبدیل میشود و نقاشیهای رو و پشت جلد و داخل کتاب با متن نشانگر این لایههای معنایی هستند. کتاب دارای مفاهیم مکانی است یعنی مکانیت خود را وارد فضای داستانی کرده که وابسته به زمان است. داستان خانم صادقی از نوع داستان هایی نیست که یک جریان زمانی در آن غالب باشد؛ در رفت و آمد مکانی به سر می برد و دارای دو جغرافیای متفاوت ذهنی است؛ یکی جغرافیای جهان خیالی زن که آرمان گرایانه و فانتزی است و یکی جغرافیای زیست واقعی مثل زندگی روزمره. خود داستان در یک رفت و برگشت بین مکان ها اتفاق می افتد که گاهی مرزهای بین این مکانها دارای سیالیت است.
بازی سوم: رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی است. یک جور دیگر هم می شود به کتاب نگاه کرد که این کتاب در عین بلاغت دارای فانتزی سانتیمال است. این زن چه زنی است؟ کدام طبقه غایب است؟ این نوستالژی به چیست؟ زنی که نقاشی می کند، فانتزی زن متوسط رو به بالاست. حضور زن داستان نه تنها منجر به غیاب زن اشرافی در قاب شکسته پشت جلد می شود بلکه موجب غیاب زنان بسیاری از جمله زنان کارگر و زنان به حاشیه راندهشده می شود، زنان جنگ که بخش زیادی از منطقه ما را در برگرفته اند و این کتاب حکایت زنی است که غیاب بسیاری از زنان را به غیاب میراند.
او در پایان سخن گفت: این متن فرصت های بسیار زیادی را در اختیار می گذارد و از نظر سبک شناسی کسی که دغدغه زبان خوب دارد با پختگی که در زبان نثر کتاب است با خواندن کتاب به منظور خود می رسد و دچار دست انداز نمی شود.
لوط، شیرین و شهرزاد
در ادامه این نشست که گرداننده آن لیلی فرهادپور بود، محمد حسینی دیگر منتقد حاضر گفت: بدون در نظر گرفتن استثنائات در ادبیات زنان بیشتر مسئله زنان با یک مرد است که می تواند پدر، پسر، معشوق، رییس و … باشد که بیشتر به نوع برخورد یا توجه مرد به زن و یا ظلم هایی که آن مرد روا می دارد یا محدودیتهایی که به زن تحمیل میشود، میپردازد. بیشتر نویسندگان زن به شکل موضوع اجتماعی به این مسئله نگاه نکرده اند بلکه بیشتر نگاه فردی بوده اما در کتاب خانم صادقی اتفاق دیگری افتاده است یعنی راوی که یک زن است با یک لکه رنگ مردی را خلق می کند و بعد درباره آن صحبت می کند و موضوع به شکلی پدیدارشناختی گسترش پیدا می کند. زنانی که در کتاب مطرح میشوند، زنان موثر در تاریخ هستند. این کتاب آدمها را آنطوری که خودش می خواهد انتخاب میکند ولی واقعیت موضوع این است که در نهایت دچار ملال می شود که نمی تواند تبدیل به زن های منتخب خود مثل زن لوط، شیرین و شهرزاد شود.
به نظر حسینی، هنرمند وظیفه دارد یک امر درونی را به یک برداشت بیرونی تبدیل کند.
یک وقتی یک متن سانتیمانتال مینویسیم و وقت دیگر این است که در مورد سانتیمانتال حرف میزنیم که به نظر من اتفاق دوم در این داستان افتاده و امر درونی به امر بیرونی تبدیل شده است.
تمام زنهایی که در داستان انتخاب شده اند، از جمله شیرین، زن لوط و غیره، زنهایی تأثیرگذار و کنشگر بودهاند، اما زن این داستان نتوانسته همانند این زنها مسیری تاثیرگذار در پیش بگیرد و دچار ملال می شود.
لیلا صادقی نویسنده کتاب هم در این مجلس گفت: من قصدم پاسخ دادن به سخنان ایرادشده نیست و بیشتر قصد تشکر از دوستانی را دارم که نگاه های مختلفی نسبت به اثرم داشتند.
او از کسانی که در به وجود آوردن اثرش کمک کردهاند تشکر کرد و در پاسخ به اینکه در کتابش به مسائل اجتماعی و سیاسی روز پرداخته نمیشود، گفت: انقلاب همیشه از جنگ آغاز نمیشود و خیلی از اوقات از زندگی درونی افراد آغاز میشود و هر اثری به شیوه ای جهان خود را می آفریند.
————-
مطلب از صفحه فرزان سجودی نقل شده ولی خبر ایسنا مثل اغلب خبرهای کتاب ناقص است: نمی دانیم این چه جور کتابی است؟ نمی دانیم ناشرش کیست؟ در باره خود کتاب جداگانه معرفی داده نمی شود. گزارش یکسره از نقد کتاب شروع می شود. این شیوه خبرنویسی ابتر است! ناشر و دو سطر مقدمه از منبعی دیگر به متن اضافه شد. – م.ج