محمد علی جعفریه
مدیر انتشارات ثالث
روزنامه ایران
در سالهایی که نمایشگاه کتاب در مصلای تهران برگزار میشد، هم مردم و هم غرفه داران با مشکلات متعددی روبهرو بودند؛ بویژه اینکه محل مصلی مناسب فضای نمایشگاهی نبود و همین مسأله یکی از مهمترین آسیبهای برگزاری این رویداد علمی- فرهنگی به شمار میآمد. به همین دلیل از سالها قبل در مورد جا به جایی محل نمایشگاه صحبتهایی شد که هیچکدام به سرانجام نرسیدند تا اینکه سال قبل شاهد انتقال نمایشگاه کتاب از «مصلی» به «شهر آفتاب» شدیم.
با وجود این، شهر آفتاب هم مشکلات خاص خودش را دارد که از آن جمله میتوان به مشکلات رفت و آمد مردم به نمایشگاه اشاره کرد. به هر حال انتقال نمایشگاه به خارج از شهر منجر به آن شده که دسترسی مردم به آن دشوارتر شود. هر چند که تجربه سال قبل نشان داد که این مشکلات هم نمیتواند مانع بازدید مردم از نمایشگاه شود و آنها به هر حال از این رویداد علمی- فرهنگی مهم بازدید خواهند کرد. اگرچه به عقیده من مشکلی که صنعت نشر و اهالی کتاب، فراتر از محل برگزاری نمایشگاه با آن روبهرو هستند سرانه پایین مطالعه است؛ مسألهای که حتی در خلال برگزاری نمایشگاههای کتاب، از جمله نمایشگاه کتاب تهران میتوان متوجه آن شد.
برای حل این مسأله به برنامهریزیهای بلند مدت و زیربنایی نیاز است و اگر اقدامی در این زمینه انجام نشود حتی برطرف کردن مشکلات نمایشگاه هم نمیتواند تأثیر چندانی در علاقهمندی مردم به مطالعه داشته باشد. از بحث سرانه پایین مطالعه که بگذریم ما هنوز در برگزاری نمایشگاه کتاب تهران با مشکلات زیربنایی روبهرو هستیم.
نمایشگاه کتاب امسال به سیامین دوره خود رسیده است؛ این یعنی گذشت سه دهه از نخستین دوره برگزاری نمایشگاه و طبیعتاً دیگر نباید شاهد برخی مشکلات ابتدایی باشیم. با این همه:
هنوز مشخص نیست که متولی برگزاری نمایشگاه کدام گروه یا صنف است.
هنوز معلوم نیست که نمایشگاه از سوی بخش خصوصی (اتحادیه ناشران و کتابفروشان) برگزار میشود یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی برپاییاش به شمار میآید.
حتی شهرداری هم نقشی در برگزاری این رویداد علمی – فرهنگی دارد!
بعد از گذشت سی سال ما هنوز متوجه جواب این سؤال ابتدایی نشدهایم. از سوی دیگر هر سال شاهد تکرار برخی بیبرنامگیها هستیم.
بهعنوان نمونه در نمایشگاه همین دوره، در حالی که تنها ۱۰ روز به افتتاح رسمی نمایشگاه مانده بود محل استقرار ناشران یا غرفههای آنان مشخص نبود. حتی اهالی نشر نمیدانستند که قرار است چه متراژ غرفهای در اختیار آنان قرار بگیرد.
اگر این اتفاق متعلق به سال گذشته بود چندان عجیب نبود چراکه به هر حال نخستین تجربه جابه جایی نمایشگاه کتاب از «مصلای تهران» به «شهرآفتاب» بود. این یکی از مهمترین ضعفهای برگزاری نمایشگاه امسال به شمار میآید که بعد از گذشت سی سال و از سویی دومین تجربه برگزاری نمایشگاه در شهر آفتاب قابل قبول نیست.
شما اگر سراغ نمایشگاههای بزرگ کتاب جهان بروید خواهید دید که به محض پایان نمایشگاه در هر دوره، بلافاصله برنامهریزیها برای نمایشگاه سال بعد انجام میشود. از همان روز پایانی، ناشران میدانند که سال بعد چه متراژ غرفه و در کدام محل نمایشگاه در اختیار خواهند داشت. اما ما هنوز موفق به حل این مشکل نشدهایم، چه اتحادیه مجری برگزاری نمایشگاه باشد و چه دولت، به هر حال فرقی نمیکند و باز هم کارها به دقیقه نود موکول میشود.
با وجود این کم کاریها، جالب است که به استقبال سال گذشته مردم از نمایشگاه کتاب اشاره کنم؛ سال قبل با وجود آنکه نخستین تجربه انتقال به «شهرآفتاب» را پشت سر میگذاشتیم اما مردم، بسیاری از پیشبینیها را برهم زدند.
اغلب ناشران گمان میکردند که این جا به جایی منجر به ریزش قابل توجهی از مخاطبان میشود اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداد و مردم همچنان با وجود مشکلاتی که برقرار بود به شهر آفتاب آمدند. من به اغلب نمایشگاههای بزرگ کتاب جهان رفتهام و جالب است که بگویم در هیچ کجای جهان شاهد چنین استقبالی از سوی مردم نبودهام.
با این حال متأسفم که بگویم تا امروز هیچ استفادهای از این علاقهمندی مردم نکردهایم. البته شاید از خود بپرسید چرا با وجود پایین بودن سرانه مطالعه، استقبال مردم از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران اینقدر خوب و حتی بهتر از کشورهای دیگر است! بخشی از پاسخ به این سؤال به برنامهریزی خود مسئولان باز میگردد. زمان برگزاری نمایشگاه، از اغلب ادارهها و حتی مراکز آموزشی سایر شهرها و استانهای کشور تورهای فرهنگی به سمت نمایشگاه راه میافتد.
برای مردم حضور در این تورها هم جنبه تفریحی دارد و هم اینکه از این طریق میتوانند از تازههای نشر باخبر شوند و حتی میتوانند کتابهایی را که شاید در شهر خودشان توزیع نشده را از این طریق تهیه کنند. از سوی دیگر زمان قابل توجهی از برگزاری نخستین دوره نمایشگاه میگذرد و برگزاری آن برای مردم جاافتاده است.
نمایشگاه طفل نوپایی بوده که حالا به سی سالگیاش رسیده و طبیعی است که بخشی از مشکلات آن حل شده باشد. با وجود آنکه معتقدم دوری مسافت «شهر آفتاب» یکی از نقاط ضعف آن است اما همین معضل، به نوعی نقطه قوت آن هم به شمار میآید. آنچنان که سال گذشته اغلب، افرادی برای بازدید به نمایشگاه کتاب آمدند که مخاطبان حرفهای کتاب بودند.
سال گذشته بخش قابل توجهی از افرادی که تنها برای تفریح و گذران وقت به نمایشگاه میآمدند از فهرست بازدیدکنندگان این رویداد علمی- فرهنگی حذف شدند که این اتفاق خوبی به شمار میآید؛ درست برخلاف زمانی که نمایشگاه کتاب در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی یا مصلای تهران برگزار میشد، نمایشگاه از نظر بازدیدکنندگان آن بیش از قبل به سمت حرفهای شدن پیش میرود.
بیشتر افرادی که سال گذشته از نمایشگاه بازدید کردند دست پر از آن خارج شدند چراکه دیگر تماشاگر نبودند و برای برطرف کردن نیازهای خود در حوزه کتاب به «شهر آفتاب» آمده بودند. البته همان گونه که اشاره شد هنوز مشکلات مرتبط با رفت و آمد مردم به نمایشگاه کتاب برقرار مانده است. در حالی که یکی از مهمترین دلایل این جابه جایی برطرف شدن مشکلات ترافیکی و از سویی دسترسی راحتتر مردم به نمایشگاه کتاب تهران بود. بعد مسافت نمایشگاه حتی برای ما ناشران هم مشکلی جدی به شمار میآید. در دورهای که نمایشگاه کتاب در «مصلای تهران» بود اغلب نویسندگان و مترجمان هر روز بازدیدی از نمایشگاه داشتند اما در شهر آفتاب بهواسطه دوری راه دیگر رفت و آمدهای روزمره کار راحتی نیست.
با وجود تمام این اما و اگرها معتقدم که بهتر است در کنار اختصاص شهرآفتاب به محلی برای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، محل دیگری هم به برگزاری نمایشگاههای کوچکتر اختصاص پیدا کند. اگر محل این نمایشگاه به کمک دولت و شهرداری خریداری شود، بخش خصوصی میتواند هزینههای مرتبط با آن را از طریق برگزاری نمایشگاههای متعدد در طول سال تأمین کند، درست مانند اتفاقی که در همه دنیا شاهد آن هستیم.
شهر آفتاب تنها به نمایشگاه کتاب تعلق ندارد؛ آنچنان که در طول سال شاهد برگزاری نمایشگاههای مختلف در آن هستیم. به همین دلیل اگر محلی خاص خود کتاب در اختیار ناشران و بخش خصوصی نشر قرار گیرد به مرور میتوانیم شاهد برگزاری نمایشگاههای تخصصی نشر باشیم. نمایشگاههایی که دیگر فروشگاه صرف نباشند و ما را به سمت برگزاری نمایشگاههای اصولی هدایت کنند.
البته این گفتههای من به این معنا نیست که با برگزاری نمایشگاه کتاب در فضای «شهرآفتاب» مخالف هستم چراکه به هر حال این محل فضای نمایشگاهی دارد و ساز و کار آن به طور کامل با «مصلای تهران» متفاوت است. اما درباره اینکه برای برگزاری بهتر نمایشگاه کتاب دورههای بعد در «شهر آفتاب» چه تمهیداتی را میتوان اندشید باید تا پایان روز بیست و سوم اردیبهشت ماه صبر کرد و تجربههای این دوره را هم در اختیار گرفت.
امیدوارم از دورههای بعد مشکل برنامهریزیهای دقیقه نودی برطرف شود. نمایشگاه کتاب یکی از مهمترین رویدادهای علمی- فرهنگی کشورمان است و باید تلاش و برنامهریزی بیشتری برای برگزاری هدفمند آن شود. باید تلاش شود تا به مرور بخش فروشگاهی نمایشگاه حذف شود و وجه نمایشگاهی آن تقویت شود. باید شاهد افزایش کتابفروشیها در سطح تمام شهرها و استانهای کشور باشیم، از این طریق مردم به مرور نیاز خود برای خرید کتاب را از طریق کتابفروشیها برطرف خواهند کرد و ناشران هم دیگر نیازی به بخش فروشگاهی نمایشگاه کتاب نخواهند داشت.