راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

باید از “امت و امامت” شریعتی عبور کرد و آثار دیگرش را بازخواند

حسن محدثی گیلوایی
روزنامه شرق

علی شریعتی متفکر ذوابعادی است. بنابراین، هر طور که او را تعریف کنیم و به هر نقش او بپردازیم، برخی از وجوه فکری، عملی و شخصیتی او مغفول می‌ماند. من می‌کوشم به‌گونه‌ای از او سخن بگویم که ابعاد مختلف فکری و شخصیتی‌اش را پوشش دهد: شریعتی مصلحی اجتماعی است در سه سطح فردی-ایمانی، جامعه‌ای-دینی و جهانی-رهایی‌بخش و تعالی‌بخش.

در سطح فردی او انسانی مؤمن است که پویایی‌های ایمان را تجربه و صورت‌بندی می‌کند. کویریات او بیان‌کننده این سطح از اندیشه و زیست اوست.

در سطح جامعه‌ای او مصلحی اجتماعی است که با دین اسلام و مذهب تشیع سروکار دارد و می‌کوشد اصلاح اجتماعی را از رهگذر اصلاح دینی دنبال کند و با نیروهای اصلاحگر فرادینی نیز پیوند داشته باشد.

در سطح جهانی، شریعتی به رهایی‌بخشی و تعالی‌بخشی انسان فکر می‌کند و به سوی همه نیروهایی که در این سطح چیزی برای عرضه‌کردن دارند، افقی گشوده دارد. در این سطح است که با فانون رابطه برقرار می‌کند و در حرکت مبارزان الجزایری کنارشان قرار می‌گیرد و با همه نیروهای مبارز و اصلاحگران اجتماعی جهان همدلی دارد و مارکسیسم را رقیب اسلام می‌داند نه دشمن اسلام.

به‌نظر می‌رسد این تصویر از شریعتی او را به‌نحو جامع‌تری معرفی می‌کند. مطالبات و آرمان‌های او نیز ذوابعاد و چندسطحی است. مهم‌ترین آرمان او در درجه نخست، رهایی خلق و سپس تعالی خلق است. او پیش از هر چیز به انسان واقعی و موجود می‌اندیشیده و درد انسان را داشته است و در میان انسان‌ها نیز در وهله نخست به انسان ستم‌کشیده و محروم معطوف بوده است. او جانبدار مستضعفین بوده است؛ صرف‌نظر از هر خصوصیتِ خاص‌گرایانه.

در وهله دیگر، او تمنای آزادسازی دین را داشته است؛ با هدف عقلانی‌تر و انسانی‌تر کردن آن به منظور رهایی و تعالی بشر. دغدغه بزرگ دیگر او خلق جهانی نو از طریق نقد توأمان سنت و مدرنیته بوده است و ساختن انسان و جامعه‌ای مطلوب‌تر و درخور شأن انسان مسلمان.

مهم‌ترین چیزی که شریعتی برای جوانان عرضه می‌کند، به‌رسمیت‌شناختن خویشتن خویش و توجه به ارزشمندی میراث فرهنگی و نگاه عقلانی و خودتعیین‌گری است. اینها دستمایه‌ها و ارزش‌های بزرگی است که شریعتی جوانان را به سوی آنها فرا می‌خواند. شریعتی جوان را با انبوه تضادها و تناقض‌ها و مسئله‌مندی‌ها آشنا می‌کند و به او قدرت تفکر انتقادی می‌دهد. آتش روشنگر نگاه انتقادی هدیه بزرگی است که شریعتی از رهگذر آثار خود به همه و به‌ویژه به جوانان هدیه می‌دهد.

درباره نوع مواجهه با شریعتی (عبور یا بازخوانی)، دو مواجهه متقابل وجود دارد که من هیچ‌یک را جدی نمی‌گیرم:

یک مواجهه، مواجهه گروهی از طرفداران و پیروان او است که گمان می‌کنند هرچه شریعتی گفته است، دُر و گوهر است و نباید نادیده گرفته شود یا مورد نقد قرار گیرد. گویا از نظر آنان اعتبار آثار شریعتی همه در یک حد و اندازه است. به اینها باید تذکر داد که شریعتی اگر خودش زنده می‌بود، دست‌کم از بخشی از آثار خود عبور می‌کرد و آنها را دیگر جدی نمی‌گرفت. به اینها باید تذکر داد جهان متحول شده و امور تازه‌ای سر برآورده و اندیشه‌های تازه‌ای زاده شده و افق‌های تازه‌ای گشوده شده است. لطفا چشمان‌تان را بگشایید!

مواجهه دوم مواجهه کسانی است که در آثار شریعتی و در زندگی او هیچ‌چیز باارزشی نمی‌یابند و تمامی آثار او را یکباره رد می‌کنند. به اینها باید تذکر داد که متفکران یک سرزمین سرمایه‌های فرهنگی آن سرزمین هستند و هیچ متفکری را نمی‌توان و نباید یکسره رد کرد و کنار نهاد.

باید یادآوری کنیم که هنوز شریعتی بعد از چهار دهه، با مخاطبان ایرانی و مسلمان در مقام مقایسه با بسیاری از متفکران زنده معاصر ارتباط بهتری برقرار می‌کند و نسبت به آنها تأثیرگذارتر است. نادیده‌گرفتن چنین متفکری جز عنادورزی و کفران نعمت چیز دیگری نمی‌تواند باشد.

از نظر من مواجهه سومی هم می‌توان داشت. این مواجهه سوم می‌گوید شریعتی ٣۶ جلد مجموعه آثار دارد. آثار او همگی در یک سطح نیستند. برخی از آثار او به‌نحو جدی باید مورد نقد قرار گیرند. من خودم سال‌ها پیش این ‌کار را کرده‌ام و در کتاب «زیر سقف اعتقاد: بنیان‌های ماقبل انتقادی اندیشه شریعتی» بخشی از آرای او را مورد نقد قرار دادم و هنوز نقد جدی بر آن ندیده‌ام. من معتقدم از این‌گونه آثار شریعتی (مثل «امت و امامت» و «انتظار مذهب اعتراض» و از این قبیل) باید عبور کرد.

اما برخی از آثار و افکار او نیازمند توجه جدی هستند. البته تکرار اندیشه‌های وی به‌همان صورتی که او عرضه کرد اکنون به‌قدر گذشته تأثیرگذار و رهگشا نیست. این آثار نیز نیازمند بازخوانی و صورت‌بندی نو هستند. این کاری است که باید انجام شود و از نظر من طرفداران، پیروان و متأثران از او کمتر به بازخوانی و صورت‌بندی نوین آرای او پرداخته‌اند و از این جهت باید بگوییم که آنان چندان شاکر و قدردان سرمایه فرهنگی بزرگی که شریعتی در اختیار آنان قرار داد، نبوده‌اند.

پیروان شریعتی باید از اخذ موضع متولی‌گرایانه و فراانتقادی در باب شریعتی دست بردارند و به فکر صورت‌بندی نوینی از افکار او در جهان امروز باشند. از چرخیدن صِرف دور مقبره شریعتی معجزه‌ای رخ نخواهد داد.

*با اندک ویرایش. حسن محدثی استاد جامعه شناسی است و در کتاب شریعتی، امروز و آینده ما نیز مقاله ای دارد با عنوان: “فلسفه پادلوگوس‌محور در اندیشه شریعتی”.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته