این یادداشت شامل یک مقدمه در مورد بیماری محصوران سالمند و چهار بخش به شرح ذیل است: معرفی اجمالی کتاب جدید الانتشار نامه های مهدی کروبی، اهمیت کتاب، کاستی های کتاب و نقد ساختاری آن.
مقدمه: محصوران سالمند بیمارند، مروت کجایی؟!
بنا داشتم درباره کتاب نامه های مهدی کروبی که اخیرا در لندن منتشر شده است، یادداشتی بنویسم. خبر بستری شدن این روحانی مبارز در بیمارستان به دلیل عارضه قلبی (از دوم مرداد ۱۳۹۶) این یادداشت را جلو انداخت. کروبی هشتاد ساله از زمان شروع حصر خانگی (بهمن ۱۳۸۹)، تا کنون شش بار از ناحیه قلب، چشم، کمر، زانو، ساق پا و مجاری ادرار تحت عمل جراحی قرار گرفته است. بیمار قلبی بیش از همه چیز به آرامش نیاز دارد. در حین نگارش این یادداشت خبر رسید که وضع سلامتی میرحسین موسوی دیگر رهبر جنبش سبز هم در حصر غیرقانونی وخیم است و وی از تغییر فشار خون و سرگیجه رنج می برد. حصر غیرقانونی کروبی (متولد ۱۳۱۶)، میرحسین موسوی (متولد ۱۳۲۰) و زهرا رهنورد (متولد ۱۳۲۴) – که همگی بیمارند – به دستور مستقیم آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به هفتمین سال خود رسیده است.
آیا زمان آن نرسیده که به این حصر غیرقانونی – که بدون تردید اخلاقا و شرعا هم مذموم است – پایان داده شود؟ مقامات منتخب نظام خصوصا رئیس جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این زمینه مسئولیت سنگین تری دارند. آنها موظفند بخش انتصابی نظام را برای پایان دادن به این نقض صریح قانون اساسی (یعنی مجازات بدون حکم دادگاه صالحه و صرفا بر أساس منویات شخص اول کشور) زیر فشار بگذارند. قوه قضائیه جمهوری اسلامی در زمان ریاست صادق لاریجانی به حدی وابسته به اراده سیاسی عمل کرده که از آن کمترین امید اجرای قانون یا عدالت و انصاف نمی رود.
البته کروبی باید خدا را شکر کند که در زمان حصر خانگی امکان اعزام به بیمارستان را دارد! آقای سید کاظم شریعتمداری علیرغم اطلاع سران نظام از بیماری سرطان وی تا زمانی که امیدی به زنده ماندنش نبود به بیمارستان اعزام نشد، یعنی سه سال و ده ماه و هفت روز. در شصت سال اخیر شاخص ترین مقامات سیاسی که همگی به اراده شخص اول و بر خلاف قانون با حصر خانگی مجازات شده اند متاسفانه حصر تا مرگ یکی از دو رویه رایج بوده است. دکتر محمد مصدق به امر خلاف قانون محمد رضا شاه پهلوی پس از سه سال زندان در پی کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا آخر عمر یعنی ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ در حصر خانگی بود. آقای سید کاظم شریعتمداری مهمترین رقیب آقای خمینی از ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ تا پایان عمر یعنی ۱۴ فروردین ۱۳۶۵ به دستور آقای خمینی در حصر خانگی بود.
احمد آذری قمی منتقد شاخص مرجعیت و رهبری آقای خامنه ای به دستور رهبری از ۲۸ آبان ۱۳۷۶ تا پایان عمر یعنی ۲۲ بهمن ۱۳۷۷ در حصر خانگی بود. البته حصر آقای حسینعلی منتظری نجف آبادی که از ۲۸ آبان ۱۳۷۶ به دستور مستقیم آقای خامنه ای شاگرد مسندنشینش (از طریق شورای امنیت ملی) آغاز شده بود با وخامت حال ایشان، در ۱۰ بهمن ۱۳۸۱ و از ترس اینکه مرجع تقلید در حصر از دنیا برود و روی دست حکومت بماند، از ایشان رفع حصر شد.
آقای خامنه ای در مورد کروبی و موسوی و رهنورد کدام الگو را می خواهد اجرا کند؟ الگوی حصر آقایان مصدق و شریعتمداری و آذری قمی، یا الگوی حصر آقایان منتظری و سید حسن قمی و سید صادق روحانی؟ امیدوارم ایشان با پیش گرفتن الگوی دوم هرچه زودتر از بار سنگین تخلفات قانونی خود بکاهد. آیا سن بالا، بیماری های متعدد و هفت سال مجازات بدون محکومیت در دادگاه صالحه ادله کافی برای رفع حصر نیست؟ اگر مقام رهبری می پندارد این سه رهبر جنبش سبز از دفاع از حقوق مردم ایران و حکومت قانون ابراز پشیمانی و توبه می کنند، این آرزو را به گور خواهد برد. از یاد نبریم که یکی از مهمترین مطالبات اکثریت مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ رفع حصر این سه رهبر جنبش سبز بوده است.
الف. معرفی اجمالی کتاب
اما کتاب مورد بحث: اخیرا کتابی چشم نواز با مشخصات زیر منتشر شده است: مهدی کروبی، نامه ها (از بهمن ۱۳۶۷ تا فروردین ۱۳۹۵)، با مقدمه ای از حصر، مرکز مطالعاتی کرسنت، لندن، اردیبهشت ۱۳۹۶، ۴۷۷ صفحه. کتاب شامل زندگی نامه، سخن ناشر، مقدمه ای از حصر، پیشگفتاری مشروح، ده فصل و واژه نامه است. در واقع ۶۷ نامه و ۲۶ بیانیه مهدی کروبی طی ۲۸ سال بر أساس مخاطب به ده فصل تقسیم شده است. ترتیب داخلی هر فصل تاریخی است. عناوین فصول با تعداد نامه و بیانیه در هر فصل به این شرح است: ۱. مجلس خبرگان رهبری (۷ نامه)، ۲. رهبری (۱۳ نامه)، ۳. قوه مجریه (۶ نامه)، ۴. قوه مقننه (۳ نامه)، ۵. قوه قضائیه (۸ نامه)، ۶. مراجع تقلید و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (۷ نامه)، ۷. شورای نگهبان قانون اساسی و اعضای آن (۱۰ نامه)، ۸. سایر مکاتبات (۱۳ نامه)، ۹. بیانیه های انتخابات ۸۸ (۳ بیانیه)، ۱۰. بیانیه های خطاب به ملت (۲۳ بیانیه).
متن کامل ۹۳ سند تاریخی متعلق به بهمن ۱۳۶۷ تا فروردین ۱۳۹۵ در این کتاب گردآوری شده است. قدیمی ترین نامه مجموعه، نامه مورخ ۲۹ بهمن ۱۳۶۷ خطاب به قائم مقام وقت رهبری آقای منتظری و در نقد ایشان است (نامه اول فصل هشتم: سایر مکاتبات). این نامه به قلم سید مهدی زیارتی روحانی و به امضای وی، سید مهدی امام جمارانی و مهدی کروبی از اعضای مجمع روحانیون مبارز آتش تهیه برکناری قائم مقام رهبری است. البته مهدی کروبی در پاورقی چنین قصدی را نفی کرده (ص۳۲۲)، اما آقای منتظری در خاطراتش بر دنبال کردن چنین مقصودی شاهد آورده است (ج۱ ص۶۷۱). این تنها نامه دوران آقای خمینی در کتاب است. البته کروبی در دو نامه دیگر از مرحوم منتظری با زبانی دیگر سخن گفته است، یکی نامه مورخ ۸ شهریور ۱۳۸۸ با عنوان «قدردانی از حمایتهای فقیه عالی مقام» (نامه چهارم فصل ششم) و دیگری نامه مورخ ۲۹ آذر ۱۳۸۸ در تسلیت «درگذشت فقیه عالی مقام» به فرزندش احمد منتظری (نامه دهم فصل هشتم).
در کتاب تنها یک نامه دیگر از دهه ۶۰ به چشم می خور،د و آن نامه مورخ ۱۸ اسفند ۱۳۶۹ خطاب به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با عنوان «در دفاع از کیان مجلس شورای اسلامی» است (نامه اول فصل ششم). ۹۰ نامه و بیانیه متعلق به دهه ۷۰ و ۸۰ است که حجم اصلی کتاب را تشکیل می دهد. بیشترین تعداد نامه ها و بیانیه ها متعلق به سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ یعنی دوران جنبش سبز است: ۵۴ نامه و بیانیه، یعنی حدود ٪۶۰ کتاب. متاخرین ترین نامه هم نامه مهم مورخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ خطاب به آقای حسن روحانی ریاست جمهور با عنوان نانجیب کیست؟ از حصر نوشته شده است (نامه آخر فصل سوم).
در سخن ناشر (ص۸) تذکر داده شده است که «متاسفانه به دلیل توقیف و ضبط اسناد و مدارک در هنگام یورش مامورین امنیتی به دفتر و منزل شیخ إصلاحات در دوم اسفند ۱۳۸۹، در حال حاضر امکان انتشار تعداد محدودی از مکاتبات وی در این مجموعه نیست که امیدواریم با بدست آوردن نسخه دیگری از آنها این نقیصه در چاپهای بعدی مرتفع گردد.» بعلاوه «این مجموعه حاوی نامه های اداری کروبی در جایگاه رئیس مجلس شورای اسلامی و یا سرپرست بنیاد شهید با اشخاص نیست.» در انتهای سخن ناشر مژده داده شده «مجموعه خاطرات شیخ محصور إصلاحات در آینده نزدیک با عنوان «از دوران عسرت تا عصر نصرت و سپس غربت» منتشر خواهد شد.» در پیشگفتار نافع کتاب «سیر تاریخی بخشی از نامه و بیانیه ها در پرتو خاطرات مهدوی کروبی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.»
مهدی کروبی در مقدمه کوتاهش بر کتاب از حصر که مورخ ۴ مهر ۱۳۹۵ است از جمله نوشته:
«متاسفانه این روزها حاکمیت با استخدام دین مفاهیم را معنای متفاوتی داده و همه چیز را وارونه گردانده، حمایت از ظلم را بنام حفظ نظام و دین واجب شرعی کرده و دم از عدالت طلبی و ظلم ستیزی می زند، لیکن مردم عزیز ما نباید نگرشهای مستبدانه جمعی تشنه قدرت را به پای دین و تمام روحانیت بنویسند…. اگر ارمغان مبارزه، مقاومت و ایستادگی زمین زدن مستبد یا مستبدان است اما این دستاورد پایان راه نیست. فقدان بلوغ سیاسی در کنار تشنگی قدرت، بستر بروز مستبد یا مستبدان جدیدی را فراهم می سازد…..
انقلاب اسلامی به برکت خون شهدا، ایثار و فداکاری کم نظیر بهترین فرزندان این کشور در دوران جنگ تحمیلی نوید روزهای روشنی را می داد که متاسفانه چنین نشد و چه غم انگیز است که چنین نشد. چرایی آن باید بدور از حب و بغضها مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. بدون تردید همه گروهها و جریانهای سیاسی از بدو انقلاب تا کنون در بوجود آمدن چنین وضعیتی سهیم و مسئولند و به طبع نقش و سهمشان باید مسئولیت خود را در بوجود آمدن چنین وضعیتی پذیرا باشند. شرط اول برای اصلاح، پذیرش مسئولیت رفتارهاست. من نیز با قبول مسئولیتم در جهت اصلاح نظام مطابق آرمانهای انقلاب و حقوق ملت مندرج در فصل سوم قانون اساسی تلاش کرده و می کنم. خدا را گواه می گیرم که دفاع از حقوق آحاد مردم را نه در زبان بلکه در عمل وظیفه شرعی و ملی خود می دانم، ایران را متعلق به همه ایرانیان می دانم و در پیگیری حقوق و آزادیهای یک یک مردم، خودی و غیرخودی قائل نبوده و نیستم. عقاید و باورهای خود را از ابتدا تا کنون صریح گفته و می گویم. سعی کرده و می کنم که مردم را با خود همراه کنم، اما در نهایت به انتخاب آنان هرچه باشد احترام می گذارم….
من برای تحقق شعارها و وعهده های داده شده در انقلاب اسلامی مسیر رایزنی، گفتگو و مقاومت را برگزیدم که بخشی از آن در قالب نامه ها و یا بیانیه هایی تنظیم شد. خرسندم که بخش اعظم آن در یک مجموعه در اختیار عموم قرار می گیرد. قضاوت در باب توفیق و یا عدم توفیق این روش، رایزنی، تعامل و گفت وگو و در صورت نیاز استقامت و پایداری برعهده مردم و صاحبان قلم و اندیشه است. اگر با مطالعه و بررسی شرایط کشور و منطقه مصلحت را در این روش می بینید پس در بسط چنین تفکری بکوشید و اگر آن را قبول ندارید و بی نتیجه می دانید پس به نقد آن بپردازید. مهدی کروبی خود را مدیون شهدای انقلاب و جنگ و مردم سرافراز ایران می داند و تا پایات عمر لحظه ای در دفاع از آرمانها شهدا و حقوق و آزادی مردم تردید نخواهد کرد.» (ص۱۱-۱۳)
ب. اهمیت کتاب
کتاب نامه های کروبی از اسناد مهم تاریخ معاصر ایران خصوصا دهه های ۷۰ و ۸۰ است. کروبی در این دوران هشت سال رئیس مجلس، چندین سال دبیر کل مجمع روحانیون مبارز و دبیر کل حزب اعتماد ملی و دوبار نامزد ریاست جمهوری بوده است. کروبی یکی از افراد مورد اعتماد بنیانگذار جمهوری اسلامی آقای خمینی و از پیروان صادق ایشان است. وی عمیقا به روش و منش آقای خمینی در جریان نهضت و تاسیس نظام جمهوری اسلامی باور داشته و دارد. کروبی سلامت و موفقیت جمهوری اسلامی را در وفاداری به خط امام می داند و معتقد است انحراف در جمهوری اسلامی از زمان وفات بنیانگذار و با فاصله گرفتن از روش و منش ایشان آغاز شد. شرح مبسوط این دلدادگی کروبی به روش و منش آقای خمینی را در بیانیه مورخ ۱۱ دی ۱۳۸۹ که حدود چهل روز قبل از آغاز حصر وی نوشته شده است می توان مطالعه کرد: «اگر خمینی زنده بود» (بیانیه بیست و یکم فصل دهم)
۹۳ نامه و بیانیه کروبی در این کتاب علیرغم نگارش در طی شرایط مختلف طی ۲۸ سال اما خطوط مشترکی دارد. در تمام آنها صداقت و صفایی که خصیصه غالب هموطنان لرستانی است موج می زند. کروبی اهل رک گویی است. صراحت و شفافیت در بیان مطالبات یا انتقادات ویژگی دوم نامه هاست. خیرخواهی زمامداران، دلسوزی برای حفظ نظام جمهوری اسلامی و بیان انتقادات به قصد اصلاح انحرافات ویژگی سوم نامه هاست. موضع مشترک کلیه نامه ها نگارش از پایگاه مشهور به خط امام است. به عبارت دیگر کروبی در دفاع از مبانی آقای خمینی آنچنان که خود باور دارد در نقد قائم مقام رهبری (أواخر بهمن ۱۳۶۷) یا نقد نهادهای انتصابی خصوصا شورای نگهبان، مجلس خبرگان، قوه قضائیه و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (از ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴) و نقد عملکرد مقام رهبری خصوصا در جریان دو انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ (از ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۵) خط مشی ثابتی داشته است: تکیه بر مبانی و مواضع آقای خمینی.
اغلب قریب به اتفاق مطالب کتاب نامه های کروبی نقد آقای خامنه ای و نهادهای انتصابی تحت امر او بر أساس تلقی کروبی از خط امام یعنی راه و روش آقای خمینی است. از این زاویه کتاب کروبی کتابی منحصر بفرد است. اطلاعات دست اول کروبی از جزئیات و زوایای مخفی نهادهای رسمی جمهوری اسلامی در بیش از سه دهه کتاب را به یکی از مهمترین اسناد دوران جمهوری اسلامی تبدیل کرده است. از مزایای دیگر کتاب نگاه انتقادی کروبی به اکبر هاشمی رفسنجانی (حداقل از ۱۳۶۸) و حتی سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان همراه وی (حداقل از سال ۱۳۷۶) و نیز اعضای مجمع روحانیون مبارز (همفکران سابق وی در دفتر آقای خمینی، حداقل از سال ۱۳۸۴) است. بیان این اختلاف نظرها با نهایت اخلاق و ادب بر ملاحت کتاب می افزاید.
نامه ها و بیانیه های کروبی نشان می دهد او قرائت خاص خود را از خط امام دارد، و در رک گویی و صراحت لهجه نقد دیگر پیروان آقای خمینی چه آقای خامنه ای و منصوبانش، چه هاشمی رفسنجانی و همفکرانش، چه سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان پیرو او، و چه همراهان سابق خودش در دفتر آقای خمینی متشکل در مجمع روحانیون مبارز ابایی ندارد. بنابراین کتاب نامه ها روایت خاص مهدی کروبی از آقای خمینی و ادامه راه اوست و در آن فهم و درک خود کروبی نقش عمده ای بازی می کند. در کتاب و خصوصا در پیشگفتار مشروح و مفید آن مکررا از کروبی به عنوان «شیخ إصلاحات» یادشده است. کروبی در اصلاح طلبی خود را از پیش کسوتان می داند. روایت او از اصلاح طلبی مستقل از روایت سید محمد خاتمی است.
برجسته ترین نقد کروبی در نامه ها و بیانیه هایش در دوره اول دوران آقای خامنه ای (۱۳۶۸-۱۳۸۴) به سه بدعت است: نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات، شرط التزام به اسلام و اصل ولایت مطلقه فقیه برای انتخاب شوندگان در جمهوری اسلامی، و شورای نگهبان مرجع تشخیص اجتهاد نامزدهای مجلس خبرگان که از آن به عنوان «شبهه دور» یاد می شود. مهدی کروبی در اعتراض مکتوب، مکرر، مشروح و مستدل در این موارد یکی از پیش قراولان بسیار فعال بوده اگر نگوئیم پیش قراول. این اعتراضات مهم که به تحریم حضور در دوره دوم انتخابات مجلس خبرگان از سوی مجمع روحانیون مبارز انجامید از جمله فصول درخشان مبارزات جامعه مدنی ایران علیه استبداد است.
اما اعتراضات کروبی از سال ۱۳۸۴ عمق بیشتری پیدا می کند. در این سال که برای نخستین بار کروبی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده است او فساد سیاسی نهادینه در بالاترین مقامات جمهوری اسلامی را لمس می کند. کروبی به اتکای مبارزات قبل از انقلاب و اعتماد بینانگذار جمهوری اسلامی به خود حق می دهد که در اجرای فریضه نهی از منکر و نصیحت به ائمه مسلمین ولو بلغ ما بلغ پیش رود. در این مقطع کروبی دردو امر پیشتاز است:
اول. اعتراض صریح کروبی در نامه تاریخی سرگشاده مورخ ۲۹ خرداد ۱۳۸۴ به آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی (نامه نهم فصل دوم) با عنوان «دخالت نهادهای قدرت در انتخابات ۱۳۸۴» به دخالتهای غیر قانونی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج، شورای نگهبان و خصوصا تصریح به نام سید مجتبی خامنه ای فرزند بانفوذ دومین رهبر جمهوری اسلامی به عنوان عوامل کودتا و انحراف انتخابات سال ۱۳۸۴. کروبی خود را منتخب مردم در دور اول انتخابات آن دوره می دانست که با دستکاری کودتاگران منصوب و منسوب رهبری از گردونه رقابت حذف شد و سرانجام محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور از صندوق انتخابات بیرون آورده شد.
دوم. اعتراض تاریخی به تعرض جنسی در بازداشتگاهها در جریان جنبش سبز نسبت به پسران و دختران زندانی در نامه مورخ ۷ مرداد ۱۳۸۸ به اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری (نامه پنجم فصل اول) و نامه مورخ ۲۸ مرداد ۱۳۸۸ به علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی (نامه دوم فصل چهارم):
«عده ای از افراد بازداشت شده مطرح نموده اند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده اند بطوری که برخی افراد دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیده اند و در کنج خانه های خود خزیده اند.» (ص۱۱۰)
اما نکته سوم که مشترک بین مهدی کروبی و میرحسین موسوی است، اعتراض به انحراف انقلاب از اصول اولیه و نقض نهادینه قانون اساسی و در یک کلام استقرار استبداد دینی بجای جمهوری اسلامی است. آنها از پیش قراولان خط امام در این حوزه هستند. مهدی کروبی در بیانیه مورخ ۲۱ دی ۱۳۸۸ با عنوان «خروج از بحران» (بیانیه دهم فصل دهم) نوشته است:
«انحرافی که از انقلاب ایران صورت گرفته باید اصلاح شود. انقلاب را بی شک صاحبان قدرت منحرف کرده اند و نمی توان بار این انحراف را بر دوش مردم گذاشت. اصلاح این انحراف نیز تنها در گرو اجرای قانون اساسی و کنوانسیونهای بین المللی است که ما آنها را امضا کرده و به اجرای آنها متعهدیم. آزادی مطبوعات و به رسمیت شناختن فضای نقد و نقادی، آزادی زندانیان سیاسی و حاکمیت حقوق ملت، حرکت در مسیر اصلاحی است. نمی توان افراد را به صورت فله ای بازداشت و محاکمه کرد و بدون وکیل و هیئت منصفه و به صورت غیرعلنی و در فضایی امنیتی و بدون رعایت أصول آئین دادرسی هر اتهامی را بر آنها بار کرد و با این حال دم از انقلاب و جمهوریت و اسلامیت نیز زد. انقلاب ما به انحراف رفته است و این انحراف تنها با به رسمیت شناختن آزادی های مصرح در قانون اساسی اصلاح خواهد شد. احیای آزادی ها و مبارزه با استبداد را تنها با ابزار إصلاحات می توان پیش برد. ما معتقد به اصل ولایت فقیه و جمهوری اسلامی متکی بر آرای ۹۸ درصدی هستیم نه جمهوری اسلامیای که ارزشی برای رای مردم قائل نیست.. بر این أساس ما معتقد به إصلاحات و مبارزه غیرخشونت آمیز برای بازگرداندن قطار انقلاب به ریلی هستیم که از آن خارج شده است..» (ص۴۳۰) «تنها راه برون رفت از بحرانها و نابسامانیهای موجود بازگشت به قانون اساسی و التزام عملی همه مسئولان نظام و مردم و عمل بر وفق آن است و اینکه هیچکس خود را فراتر از قانون نداند و به خود اجازه قانون شکنی و قانون گریزی تحت هر عنوان ندهد.» (بیانیه مورخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۹، ص۴۴۳)
نامه مورخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ خطاب به آقای حسن روحانی ریاست جمهور با عنوان «نانجیب کیست؟» از حصر (نامه آخر فصل سوم) از جمله مهمتمرین نامه های این کتاب و در حقیقت عصاره تمام کتاب است. درباره مفاد این نامه بسیار مهم سال قبل یادداشت مستقلی نوشته ام با عنوان «برسد به گوش حاکمیت مستبد» (۲۲ فروردین ۱۳۹۵).
انتشار این کتاب زمانی که نویسنده هفتمین سال حصر خانگی غیرقانونی خود را می گذراند بر اهمیت آن می افزاید. نویسنده گذشته سیاسی خود را با شفافیت منتشر کرده است. گویی فریاد می زند: مردم مرا با چنین سوابق و مطالباتی به جرم انتقاداتم بر خلاف قانون زندانی کرده اند. شما خود قضاوت کنید از اهداف انقلاب، جمهوری اسلامی و قانون اساسیش چه باقی مانده است؟ واضح است چنین کتابی امکان انتشار در ایران نداشته باشد. همین سند خوبی برای سنجش میزان تحقق هدف بنیادین آزای و أصول حقوق ملت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. کتاب به همت فرزند نویسنده در لندن منتشر شده است. امیدوارم با انتشار خاطرات مهم مهدی کروبی یعنی کتاب «از دوران عسرت تا عصر نصرت و سپس غربت» این سنت حسنه ادامه یابد.
ج. کاستی های کتاب
کتاب نامه های کروبی علیرغم اهمیت و نکات مثبت متعدد خالی از برخی کاستی ها نیست. در دنبال به برخی کاستی ها اشاره می کنم به این امید که در ویرایش دوم کتاب رفع شود.
اول. لازم است در پاورقی هر نامه و بیانیه مشخصات انتشار اولیه آن ذکر شود. اینکه این نامه ها و بیانیه ها در زمان صدور امکان انتشار در نشریات داخل کشور یافته باشند دانستنش مهم است. همینطور اینکه نامه ها و بیانیه های سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ احیانا در کدام پایگاه ایتنرنتی برای نخستین بار منتشر شده اند اگر امکان درج در نشریات کاغذی نداشته اند. با داشتن چنین اطلاعاتی می توان به این پرسش پاسخ داد: کدامیک از نامه و بیانیه های کروبی برای نخستین بار در این کتاب منتشر شده اند؟
دوم. اکثر نامه های کروبی بی پاسخ مانده است. خواننده حق دارد بداند کدامیک از مخاطبین نامه ها پاسخگو نبوده اند. درج متن کامل معدود پاسخ ها به عنوان ضمیمه کتاب با تذکر مشخصات پاسخ در پانوشت نامهها به غنای کتاب می افزاید. برای مثال به قدیمی ترین نامه کتاب مورخ ۲۹ بهمن ۱۳۶۷ خطاب به قائم مقام وقت رهبری آقای منتظری و در نقد ایشان (نامه اول فصل هشتم: سایر مکاتبات) جواب داده شده است: پاسخ مورخ ۱ اسفند ۱۳۶۷ آقای منتظری (پیوست شماره ۱۶۸ کتاب خاطرات آیت الله العظمی منتظری، ص۱۲۶۱-۱۲۶۲). فقیه عالیقدر پاسخ خود را در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۶۸ برای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی فرستاده تا همانند نامه کروبی، امام جمارانی و روحانی زیارتی در بولتن مجلس شورای اسلامی درج شود. (پیشین، پیوست شماره ۱۶۹، ص۱۲۶۳-۱۲۶۴)
سوم. متاسفانه نامه های کتاب در مقطع بهمن ۱۳۶۷- فروردین ۱۳۹۱ تمام نامه ها و بیانیه های منتشرشده مهدی کروبی نیست. تنها به سه نمونه اشاره می کنم:
نمونه اول. کروبی، امام جمارانی و روحانی زیارتی در پاسخ به جوابیه فوق الذکر آقای منتظری دومین نامه خود را (بی تا، ظاهرا أواخر فروردین ۱۳۶۸) منتشر کردند. متن کامل هر دو نامه این سه نفر در کتاب خاطرات آقای منتظری منتشر شده است. (پیوست شماره ۱۶۷ ص۱۲۵۲-۱۲۶۰و پیوست شماره ۱۷۰ ص۱۲۶۵-۱۲۶۶) سعید منتظری به این نامه ها در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ پاسخ داده است (پیوست شماره ۱۷۱ کتاب خاطرات آیت الله العظمی منتظری، ص۱۲۶۵-۱۲۷۵).
نمونه دوم. پیام هاجر مصاحبه ای را با احمد منتظری در تاریخ ۲۲ تیر ۱۳۷۸ در شماره ۲۷۴ خود با عنوان «خونی که به ناحق ریخته شود …» منتشر کرد. در آن تاریخ آقای منتظری دومین سال حصر غیرقانونی خود را پشت سر می گذاشت. مهدی کروبی طی یادداشتی مصاحبه فرزند فقیه محصور را نقد کرد (پیام هاجر، شماره ۲۷۷، مورخ ۱۲ مرداد ۱۳۷۸). احمد منتظری به نقد کروبی پاسخ داد (پیشین، شماره ۲۷۸ مورخ ۱۹ مرداد ۱۳۷۸). مهدی کروبی در دومین یادداشت در این زمینه بار دیگر به احمد منتظری پاسخ داد. (پیشین، شماره ۲۸۰ مورخ ۲ شهریور ۱۳۷۸) بالاخره احمد منتظری در دومین جوابیه خود به نقدهای کروبی پاسخ داد. (پیشین، شماره ۲۸۰ مورخ ۲ شهریور ۱۳۷۸). لازم به ذکر است روزنامه های کیهان و جمهوری اسلامی در تابستان ۱۳۷۸ یک طرفه کلیه یادداشتهای فوق الذکر مهدی کروبی را حتی قبل از انتشار در پیام هاجر منتشر کردند، بی آنکه مطالب احمد منتظری را منتشر کنند!
نمونه سوم. در سال ۱۳۸۹ مهدی کروبی بیانیه های مشترکی با میرحسین موسوی منتشر کرد. در کتاب اینگونه بیانیه ها به چشم نمی خورد. بطور مشخص ویرایش دوم «منشور جنبش سبز» (۳ اسفند ۱۳۸۹) قابل ذکر است که بعد از حصر رهبران جنبش سبز با امضای هر دو منتشر شد. اگر ملاحظه ای در امضای مهدی کروبی است لازم است در مقدمه توضیح داده شود.
چهارم. تبویب ۹۳ نامه و بیانیه کتاب در ده فصل بر اساس مخاطب منطقی به نظر نمی رسد. این ترتیب مشکلات عدیده ای دارد، تا آنجا که برای یافتن هر مطلب (غیر از بیانیه های سال ۸۸ که خوشبختانه در فصل دهم به ترتیب زمانی است) باید تمام فهرست را از اول تا آخر گشت! ترتیب منطقی و زودیاب «ترتیب تاریخی» است، یعنی کلیه نامه ها و بیانیه ها به ترتیب تاریخ کتابت در کتاب درج شوند. در فهارس ضمیمه می توان فهرستهایی بر اساس مخاطب یا بر اساس موضوع را برای تسهیل افزود. مشخص نیست تمایز فصل نهم و دهم به چیست جز اینکه «تلک عشره کامله»! ای کاش ۹۳ نامه و بیانیه شماره مسلسل داشت.
پنجم. با اینکه کروبی نامه هایی در زمان جنگ داشته (ص ۷، سخن ناشر) مشخص نیست چرا آن نامه ها در کتاب درج نشده و تنها به یک نامه از زمان حیات آقای خمینی اکتفا شده است.
ششم. نمایه آخر کتاب که با عنوان واژه نامه آمده باید به ترتیب نام خانوادگی تنظیم شده باشد نه اسم کوچک یا لقب (آیت الله و …)!
امیدوارم با رعایت نکات فوق در ویرایشهای بعدی کتابی کامل تر ازهر حیث در دسترس دوستداران این روحانی مبارز قرار گیرد.
د. نقد ساختاری کتاب
تنها نقد محتوایی من به مواضع مهدی کروبی اجمالا این است که با منطق آقای خمینی اشکالی به آقای خامنه ای وارد نیست! آقای خامنه ای طابق النعل بالنعل خط آقای خمینی را – البته با تشخیص خود – دنبال کرده است.
آقای خمینی نسبت به غیرخودیها یعنی کسانی که ولایت او را قبول نداشتند، ذره ای مدارا و سعه صدر نداشت. در زمان ایشان جریانهای تحت ولایت دو جریان عمده بود: چپ (جامعه روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب و …) و راست (جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و …). مراجع تقلید منتقد (از قبیل آقایان شریعتمداری و سید حسن قمی)، علمای منتقد (از قبیل برادران موسوی زنجانی و احمد مفتی زاده)، مقامات مستقل (از قبیل اولین نخست وزیر مهدی بازرگان، اولین رئیس جمهور ابوالحسن بنی صدر، و قائم مقام رهبری آقای منتظری)، احزاب مسالمت آمیز منتقد (از قبیل نهضت آزادی، جبهه ملی و گروههای غیرمذهبی) و نشریات مستقل منتقد (از قبیل انقلاب اسلامی، میزان، بامداد، آیندگان و ….) بدون استثنا سرکوب و حذف شدند.
در زمان آقای خامنه ای پیروان آقای خمینی از قبیل کروبی خودی محسوب نمی شود! خودی رهبر اول لزوما خودی رهبر دوم نیست. ملاک خودی بودن التزام عملی به منویات رهبر وقت است. اآقای خامنه ای هم با حذف جناح چپ یا اصلاح طلب که ولایتشان را احراز نکرده بود دو جریان وفادار از قبیل فراکسیونهای حزب رستاخیز زمان محمد رضا شاه پهلوی برای خود ایجاد کرد و سرکوب و حذف غیرخودی ها، ممنوعیت فعالیت احزاب و شخصیتهای مخالف، توقیف نشریات منتقد، ترور شخصیت رئیس جمهورهای پیشین و … را پیشه خود کرد. راستی آقای خامنه ای چه کرده که نمونه اعلای آن در زمان آقای خمینی انجام نشده باشد؟! مگر زمان جنگ هر نقض قانون و تخلف اخلاقی مجاز است؟ آیا علی بن ابن طالب (ع) که ادعای اقتدا به سیره ایشان توسط زمامداران جمهوری اسلامی گوش فلک را کر کرده است ذره ای از آزادی مخالفین مسالمت جوی خود در زمان جنگ را سلب کرد؟
اشکالی اگر هست – که حتما هست – مشترکا به آقایان خمینی و خامنه ای وارد است. آقای کروبی در زمان آقای خمینی در قدرت بود و لمس نکرد چگونه حقوق ملت، آزادی ها، حاکمیت ملی و حکومت قانون نقض می شود. در زمان آقای خامنه ای که از قدرت حذف شد نقض حقوق ملت، آزادی ها، حاکمیت ملی و حکومت قانون را با گوشت و پوست خود لمس کرد. او به همان نتایجی رسید که امثال آقایان مهدی بازرگان، ابوالحسن بنی صدر و حسینعلی منتظری – البته با تفاوتهایی – مدتها قبل رسیده بودند.
امیدوارم مهدی کروبی در خلوت حصر غیرقانونی به نکته ظریف فوق نیک بیندیشد و از موقعیت ارادت به آقای خمینی به مقام نقد منصفانه میراث ایشان فایق آید، و از باور به ولایت فقیه خود را به نظریه «حکومت دموکراتیک سکولار» نزدیک کند. در صفا و صمیمیت شیخ اصلاحات این تحولات ساختاری دور از انتظار نیست. اکنون قبل از هر چیز آزادی بی قید و شرط و فوری مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از حصر خانگی ظالمانه غیرقانونی مطالبه اکثریت ملت ایران است.