سهیل پوربهمن
بنشین، هنوز پاسی از گیسوان تو نگذشته است
دفتر شعر مهدی فرهانی منفرد
طراح فرزاد ادیبی
بوستون: کتاب زمین، ۱۳۹۶
دومین دفتر شعر شاعر، شامل هشتاد و سه سروده در فرم های کلاسیک و آزاد است که پیش از نوامبر ۲۰۱۷ سروده شده است. همچون دفتر نخست (دوباره طوفان، دوباره عشق)، کتاب در دو بخش یا دو صدا تنظیم شده است. یک قصیدهای نو (شعر سوم)، دو ترانه (رباعی) و بیست غزل نو، صدای نخست کتاب را شکل داده است. صدای دوم، شصت شعر در قالبهای نیمایی و آزاد است.
در ابتدای کتاب بازهی زمانی سروده شدن شعرها آورده نشده است. زیر شعرها هم تاریخ و محل سرایش، تاریخ و محل سروده شدن دیده نمی شود. با این حال، از دیباچهی کوتاه کتاب میتوان دریافت که شعرها باید در دورانی پس از سال هشتاد و هفت (انتشار نخستین کتاب شاعر)، به ویژه پس از مهاجرت او به بوستون آمریکا (۱۳۸۹) و پس از پیوستن او به محفل ادبی شبهای بوستون و گروه ادبی گاهنوشت سروده شده باشد. دومین منبع آگاهی ما، کانال تلگرامی شاعر به نام «رخداد» است که نشان میدهد بیشتر آثار این کتاب در فاصلهی زمانی آبان۹۴/ نوامبر ۲۰۱۵ تا آبان ۹۵/ نوامبر ۲۰۱۶ سروده شده است. هر چند موضوع شمار زیادی از شعرها عشق است، شعرهایی با محتوای سیاسی و اجتماعی هم در کتاب کم نیست. این سرودهها حساسیت شاعر نسبت به رخدادهای زمانهاش را نشان میدهد. او خود در شعر هفتاد و سوم کتاب به این حساسیت اشاره میکند:
این روزها
در رگ روزها جریان دارم
با حادثهها رخ میدهم
در میان آدمها گم میشوم
این روزها
یک صندلی گذاشتهام
نشسته ام
درست وسط شعرهایم
نام شاعر برای تاریخ پژوهان ایرانی نامی ناآشنا نیست. مهدی فرهانی منفرد دکترای تاریخ دارد و افزون بر یک دهه آموزش تاریخ به دانشجویان گروه تاریخ دانشگاه الزهرا در تهران، کتابها و مقالات دانشگاهی متعددی نیز در حوزهی تاریخ و فرهنگ ایران انتشار داده است. فرهانی منفرد در سال ۲۰۱۰، بهعنوان پژوهشگر میهمان به دانشگاه هاروارد رفت. هرچند سال بعد بازگشت و یک نیمسال دیگر به دانشجویان تاریخ درس داد، ولی سرانجام کار تدریس تاریخ در دانشگاههای آمریکا را انتخاب کرد و در آن کشور ماندگار شد. (برای آشنایی با عناوین کتابهایی که او در پیوند با تاریخ و فرهنگ ایران انتشار داده است شناسنامهی پایانی کتاب را ببینید.)
همسنجی دو کتاب شعر او، نشان میدهد مهاجرت نه تنها در شعر او اثر منفی ننهاده، بلکه او را به شعر نزدیکتر کرده و موجب رشد آفرینشهای ادبی او شده است. شاید فاصله گرفتن از آموزش و پژوهش تاریخی و یافتن فرصت و فراغت بیشتر برای پرداختن به فعالیت ادبی را بتوان از دلایل این رشد ادبی بهشمار آورد. در دفتر نخست چیرگی با شعرهای کلاسیک، بهویژه غزل است (حدود شصت غزل در برابر حدود سی شعر آزاد)، در حالی که در دومین مجموعه، این شعرهای آزاد است که بر غزلها پیشی گرفته است. کیفیت شعرها در تمامی قالبها در دفتر دوم بهتر از شعرهای کتاب نخست است. هرچند در «دوباره طوفان، دوباه عشق» هم غزلها و شعرهای آزاد خوبی دیده میشود، در کتاب دوم او شمار اینگونه شعرها بیشتر است. شاید شعر «کتاب» را در نخستین دفتر شعرهای این شاعر بتوان در شمار یکی از بهترین شعرهای کتاب دانست:
میخواهم بنشینم
برای بچههایم کتاب بخوانم
و کتاب بچههایم را بخوانم
و بچههایم را بخوانم
خواندن نمیدانم
کتاب را میبندم
و بچهها به خواب رفتهاند
یافتن چنین شعرهایی در کتاب دوم شاعر جستجوی بسیاری نمیخواهد. کمی بعد به نمونههایی اشاره خواهد شد. غزلهای این دفتر، در قیاس با دفتر اول، سختهتر، شاعرانهتر و استوارتر است، هرچند در هر دو کتاب، گروه خونی غزلها به شعر روزگار پس از نیما و غزل امروز ایران نزدیکتر است. رد پای آشنایی با غزلسرایان برجستهی روزگار معاصر، از جمله حسین منزوی را میتوان در غزلهای او دید:
شعری شدی، چنانکه غزلهای منزوی
از «شوکران و شکر» او برگزیدمت
برخلاف دفتر پیشین، در این کتاب کمتر غزلی را میتوان یافت که اختلاف سطح زیادی با غزلهای دیگر مجموعه داشته باشد. یکی از غزلهای کتاب را مرور میکنیم:
می خواست اینگونه باشد، تلفیقی از زخم و مرهم
معجونی از نفرت و عشق، آمیزه ی جشن و ماتم
همراز شیطان و آدم، گفتی مگر کومه ای داشت
در نقطه ی صفر مرزی، بین بهشت و جهنم
مثل نفس گاه نزدیک، گاهی مثال خیالی
یک شوق شیرین شفاف، یک حس مرموز مبهم
فصلی که اوخوش نمی داشت، دوری زهم، دست در دست
وصلی که می خواست این بود: در بی همی، مردن از هم
می گفت حتا خدا هم کار درستی نکرده است:
پیوند بی فرصت عشق، مانند حوا و آدم
هم وصل را دست زد، هم تاب دوری ندارد
می خواست اینگونه باشد، می خواست اینگونه باشم
در میان شعرهای آزاد کتاب هم، چه شعرهایی که به رعایت وزن پایبند است و چه شعرهای آزاد، میتوان به نمونههای خوبی اشاره کرد از جمله شعری که عنوان کتاب از آن گرفته شده است:
میخواهم
تا صبح خندههای زلالت
از بوسههای ناب شرابینات
سرمست
از چشمهای تو بسرایم
بنشین
هنوز پاسی
از گیسوان تو
نگذشته است
مضامینی چون عشق، مهاجرت، انسان، شعر و موضوعات امروزینی مانند آن در بخش دوم کتاب نمودی آشکار دارد. مرور شعرهایی که در کانال تلگرامی «رخداد» آمده و پس از آخرین شعر این کتاب سروده شده است، نوید بخش آن است که سومین مجموعه شعر شاعر چه بسا بهتر هم خواهد بود. این نوشته را با شعری که آن را از صدای دوم کتاب را برگزیدهام، به پایان میبرم:
مادرم
زنی است در ناکجای خاک
به سوگیاری زندگان
و سوگبانی مردگان
(فرزندان
در هر کجای جهان
از قربانیان قارّهی فقیر
تا سوگیان سوری)
مادرم زنی است
در جستجوی گمشدگانش
در ژرفنای اقیانوس
دربیکرانهی کابوس
فرزندان بینشانش
غرقگان
پناه نیافتگان
گریختگان
از آغوش خاک
به آغوش آبهای ناآزاد
مادرم زنی است
سوگخوان جوانانش
دورماندگان نارنج و ترنج
شیفتگان نارنجک
آنها که فریبی را به خود بستند
زمان را
وارونه پیمودند
و با هر تیک تاک ساعت
به هزاران گوشهیجهان
پرتاب شدند
مادرم اسباب بازیهایی را به یاد میآورد
که همبازیهایش بودند
سربازان شطرنج
که در انقلاب بازی
خون و خاطراتشان
روی دیوارهای تاریخ ماسید
مثل چه
در آمریکای لاتین
که رفیق ناگواری بود
و با مادربزرگ پارتیزان شد
پیکارگری
که در گرماگرم جنگ سرد سوخت
درست مثل پرزیدنت آلنده
فرزندان مادرم
در اقصای خاک
سلولهای انفرادی را پیر کردند
در جوانی تروریست نام گرفتند
و در پیری
به نوبل صلح رسیدند
همچون پرزیدنت ماندلا
مادرم را
هزاران قلب مجروح است
که برای فرزندانش میتپد
و هزاران حنجرهی بغضآلود
که برای فرزندانش آواز میخواند
و هزاران چشم
که در سوگ فرزندانش میگرید
مادرم
با هر کودک
به دنیا میآید
با هر گلوله میمیرد
و با هر جنگ
آواره میشود
دنیا مادر من است.