تا روشنایی بنویس!
نوشته احمد اخوت،
تهران: جهان کتاب، چاپ چهارم (۲۸۶ص. قطع رقعی. ۴۳۰۰۰ تومان)
تا روشنایی بنویس! ترجمان گوشهای از احوال نویسندگان (این منزویانِ عاشق نوشتن) است و به شرح و بیان چیزهایی میپردازد که با «نا» و «نه» سروکار دارند. مثلاً ناخوانده، نانوشته، نرسیده، ناتوانی و مانند اینها. همچنین روزگار آن انسان منزوی را مدّ نظر میگیرد وقتی از صفحهٔ سفید (نوشتن) وحشت دارد؛ یا آنگاه که مینویسد و خط میزند؛ یا وقتی نویسنده رفته است و فقط یادداشتها و نسخههای دستنوشتش باقی مانده؛ یا آن زمان که به حدّی از همه چیز متنفّر است که ترجیح میدهد از او نشانی باقی نماند…
«تا روشنایی بنویس!» جملهٔ چندلایهای است از یوحنای قدیس، شاید به این معنا که تا روشنایی داری بنویس… پاسخی به آنها که ناتوانی در نوشتن را بهانهٔ ننوشتن میدانند.
برگی از کتاب:
«نویسنده حالا ظاهراً آمادهٔ نوشتن است. همهٔ مقدمات را فراهم کرده و میخواهد اگر اتّفاقی نیفتد حتماً داستان و یا مقالهاش را بنویسد. مدتها دربارهٔ موضوع مورد نظر تحقیق کرده و فیشها و یادداشتهایش منظم روی میز است. طرح مطلب را قبلاً جزءبهجزء و دقیق نوشته است. شروع و پایانش را هم مشخص کرده. قلم را برمیدارد که بنویسد، امّا نمیتواند. جملهٔ اول را یکی دو بار مینویسد و خط میزند. معلوم نیست چرا دلشوره دارد. برای اینکه قلمش گرم بشود و به راه بیفتد گل و بته و آدم میکشد. خانهای کنار جوی آب با دودکش و خورشید و… از اینها کاری برنمیآید. نگران، چندجملهای را خوشنویسی میکند. این کار هم فایده ندارد. الآن دو ساعت از شروع کار گذشته است. نه، نمیشود. کاغذ را مچاله میکند و دور میاندازد. امروز انگار میوزها با او سر ناسازگاری دارند و نمیخواهند دستش را بگیرند تا بنویسد.
نویسندهٔ نگونبخت دچار اختلال روانی ناتوانی در نوشتن یا انسداد نوشتن (writer’s block) شده، مشکلی که ممکن است هر نویسندهای را زمانی گرفتار کند. پیر و جوان، زن و مرد، تازهکار و باتجربه نمیشناسد. اختلال در نوشتن در حالت خفیف آن گرفتاری تقریباً هر نویسندهای است و کمتر نویسندهای هست که این مشکل را تجربه نکرده باشد و در حقیقت باید آن را مزهٔ نویسندگی بدانیم. معضلی که با نویسنده همیشه هست و او معمولاً کجدار و مریز با آن کنار میآید، امّا گرفتاری وقتی شدید و نگرانکننده است که نویسنده اصلاً نتواند بنویسد…»