دین از نگاه گئورگ زیمل

صالح تسبیحی

کتابِ دین در اندیشه‌ی فیلسوف نو کانتی«گئورگ زیمل» را با شور زیادی به دست گرفتم. اما هر چه به پایان نزدیک‌تر می‌شدم این شور کمتر می‌شد.
به نظرم کهنگی زبان و اندیشه‌ی زیمل گذشته از آنکه به فاصله‌ی دو قرنی او با ما برگردد، مربوط به این نکته است که در اساس، اندیشه‌ی مدرن به مرور و در زیر بنا، وارد خرد جمعی جهان شده و هر کدام از ما اگر اهل فکر باشیم، ناخوداگاه و دست به دست، به ما منتقل شده و بخشی از مغزمان به سیاق اندیشمندانی چون زیمل می‌اندیشد.
با این حال نکته‌ای که زیمل اذعان داشته و جوهر جامعه‌شناسی صوری اوست جالب توجه است: اینکه دین در دنیای مدرن و پس از آن دچار زوال نیست اما به تغییراتی تا عمق ماهیت خود دچار می‌شود. هرچند به من باشد، نیازِ طبیعی به دین که در کتابِ زیمل به عنوانِ پیش فرض در نظر گرفته شده را محل تردید می‌دانم.

 

 
همرسانی کنید:

مطالب وابسته