محمد محق
از ورای حجاب،
درباره روحانیت، شریعت و دولت
مهدی خلجی،
نشر نبشت، ۲۰۲۰
از ورای حجاب عنوان کتابی است از آقای مهدی خلجی که شامل پارهای از مقالات و نوشتههای چند سال پسین ایشان است. بنده چند سالی است با قلم آقای خلجی آشنا شدهام، بیشتر از طریق صفحات مجازی و شبکههای اجتماعی. دغدغههای ایشان، تا جایی که من دیدم، بر محور، دین، سیاست و فلسفه میچرخد. آنچه برای من جذابیت داشته است نگاه مستقلی است که در نوشتههای ایشان به چشم میخورد، بیآنکه ادعاهای بلندبالایی از دانایی و فرزانگی در میان آورد، هرچند ایشان به برداشت من، از دانایی و فرزانگی بهرهای درخور ستایش دارد.
نگاه مستقل، در کار آقای خلجی، به معنای نادیده گرفتن و نادیده انگاشتن اندیشمندان و فلاسفه، و بیاعتنایی به افکار و آثار آنان نیست. به عکس، در جاها و مناسبتهای متعدد میتوان نقل قولهایی بهجا و بهروز از کسانی چون هانا آرنت، محمد ارکون و دیگران را در نوشتههای ایشان خواند، و به مناسبتهایی، اشارههایی سودمند به نظرات فلاسفهای چون کانت، نیچه و دیگران در آنها دید.
خواننده میتواند نگاه ستایشگرانهی ایشان را به شماری از اهل فکر و فلسفه دریابد، اما این به تعصبی خشک در برابر آنان نینجامیده است. از آنسو، میتواند مخالفت ایشان را با شماری دیگر از اصحاب رأی و نظر کمابیش احساس، و در جاهایی آشکارا تماشا کند، اما این به قضاوتهای تند و هنجارستیزانه نکشیده و قلم نویسنده را به هجو و هزل ناشایست درنیالوده است.
در حوزهی زبانیِ ما هنوز اخلاق نوشتاری هنجارینی پدید نیامده است که همگان در عرصهی نوشتن مراعات کنند. به عکس، شماری حتی از اهل قلم نامور، ابایی ندارند که به جای نقد اندیشهای و پرده کنار زدن از خطاها و کاستیهای آن، حمله به شخصیت صاحب اندیشه را با آن درآمیزند و بحثی اندیشگی را که میتواند پربار و سودمند باشد به دعوایی آغشته به کین و شماتت بدل کنند. این رویکرد در میان شماری از پیروان جوانتر آنان که از چنبرهی حب و بعض نرستهاند گاهی انگیزهبخش ناسزاگوییها و دشنامگوییهای زمختتر و زنندهتر میشود. بیمِ این وجود دارد که ناشستهسخنگفتن و نارُفتهبساطِ گفتگو چیدن رفتهرفته به سنتی تبدیل شود که به هیچ روی حسنه نخواهد بود.
مهدی خلجی اما در عرصهی نوشتن وقار قلم و حرمت اندیشه را پاس داشته و لحن فاخر گفتگو را با نثر فاخر پارسی درآمیخته است تا در خاطر خواننده تعبیر دیرین شیر و شکر را تداعی کند. کتابِ از ورای حجاب، کموبیش، این خط را حفظ کرده، و از این حیث، اثری خواندنی و آموختنی است.
آنچه گفته شد البته به معنای بیعیب دانستن مطلق نوشتههای ایشان نیست، چراکه هیچنوشتهای از هیچکس را نمیتوان از همهی وجوه بیعیب و نقص دانست و مُهر کمال و جمال مطلق بر آن زد. اگر بنا بر یافتن ایراد باشد شاید بتوان گفت که این کتاب از نظر ساختار منطقی و متعارفِ تالیفِ کتاب انسجام کافی ندارد، و مجموعهای از مقالات و یادداشتها در موضوعات مختلف و تقریبا پراکنده است. شاید بتوان در برخی نکات جزئی نیز با نویسنده درپیچید و همهی نظراتش را مسلّم و پذیرفتنی ندانست.
اما صاحب این قلم، که خود نیز گهگاه دست به نگارش زده و موضوعاتی را در زمینههای فکر دینی به نشر رسانده و گاهی مجموعه مقالاتش را در قالب کتاب به اختیار خوانندگان نهاده است، در زمینهی تالیف کتاب تجربه و برداشت خاص خود را دارد. به باور وی، رسالت قلم نور تاباندن بر تاریکیهاست، و این به اقتضای موضوع و موقعیت، همواره، به لحاظ کمیت و کیفیت، یکسان نیست. گاهی نگارش یک مقالهی کوتاه میتواند پرتوی روشنگر بر یک موضوع بیفکند، و گاهی دیگر جز نوشتن کتابی قطور چارهای نمیماند. درست است که زحمت هر دو کار یکسان نیست، و از این رو، خرج کردن وقت و توان افزونتر مستوجب ستایش و تقدیر بیشتر است، اما اگر در پی کارکرد و اثرگذاری باشیم، چه بسا که یک مقاله طیف بسیار گستردهتری از خوانندگان را پوشش دهد و ذایقه شمار انبوهتری را بنوازد.
این را نیز البته نمیتوان انکار کرد که گاه یک کتاب مایهی الهام مقالات بسیار برای پژوهشگران است، و گاهی دیگر یک مقال قدرتمند جرقهی زایش و پیدایش چندین کتاب میگردد. به عبارتی دیگر، میان بستههای معرفتی، اگر به راستی بار معرفتی داشته باشند، جدا از حجم آنها، پیوندی دیالکتیکی برقرار است که به پویایی اندیشه میانجامد. طبعا همه میدانیم که کیفیت از کمیت برتر است و ملاک ارزشدهی به یک اثر بیش از آنکه حجم کمّی آن باشد ژرفنای کیفی آن است.
وانگهی، آیا مجموعهای متنوع از مقالات که در قالب یک کتاب گرد میآید، گواراتر و دلنشینتر از یک کتاب به ظاهر مرتب اما تصنعی نیست؟ دست کم در کار شماری از کتابنویسان میتوان از این حیث نگاه کرد و دید که آن کتاب میتوانست در قامت یک مقالهی بلند عرضه شود، البته اگر حشویات و زوایدش پیراسته میشد، و این کار هم لطفی در حق نویسنده بود و هم در حق خواننده. بر این بیفزاییم که همهی موضوعات نیازمند نگارش کتاب نیستند، و با نگارش چند صفحه میتوان حقمطلبشان را ادا کرد.
به هر روی، آنچه از دید من، به حیث خوانندهای جویای معرفت، اهمیت دارد این است که وقتی اثری را میخوانم ببینم چه چیز تازهای میآموزم و چه تاثیری بر درک و دریافت من از مسایل میگذارد. اگر به کتابِ از ورای حجاب از این دید نگاه کنیم من با اعتماد به نفس کافی میتوانم بگویم که نکات فراوان آموختنی در این کتاب وجود دارد، چنانکه خود از مباحث مختلف آن فراوان آموختهام و از سبک نگارش آن لذت بردهام.