شجریان سنت اعتراض را فروزان نگاه می‌داشت

احمد سمیعی

پیام احمد سمیعی‌گیلانی، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی به‌ مناسبت درگذشت محمدرضا شجریان
«سیاست هنرمند کار اوست»:
 
با از دست رفتن آقای شجریان، جایگاهش نیز روشن‌تر شد: طیف علاقه‌مندانش درباره‌اش سخن‌ها گفتند و اطلاعات ما دربارۀ او تکمیل شد. حتی رسانه‌های خارجی سنگ تمام گذاشتند و برنامه‌های خود را وقف او کردند.
در ضمنِ انبوهِ اظهارنظرها، بارها گفته‌اند شجریان با مردم بوده و بسیار کسان از این منظر به جایگاه او نگریسته‌اند. اما من می‌خواهم بگویم که هیچ هنرمندی با مردم نیست. نه، هیچ هنرمندی: هنرمند همیشه جلوتر از مردم است. خیلی هم جلوتر از مردم است. او با مردم نیست، مردم با اویند. شجریان نه‌تنها از مردم، که از هنرمندان رشتۀ خود نیز جلوتر بود. صدالبته که شاگردی هم کرد و استادان خوبی داشت، ولی از همۀ آنها جلوتر افتاد و اگر چنین نمی‌شد هنرمند نبود. شاگرد وقتی صاحب‌هویت می‌شود که از حد استادش فراتر برود. هنر او نه اکتسابی و بربَسته، بلکه بررُسته و درون‌زاد بود و از وجود خودش می‌تراوید. هرگاه آثار ایشان را می‌شنیدم، در این مسئله دقیق می‌شدم که دریابم شجریان چه دارد که دیگران ندارند، چه کرده که دیگران نکرده‌اند، چه شده که نامِ او نامِ دیگران را در سایه گذاشته. از خود می‌پرسیدم چرا شجریان متمایز است؟ چرا بی‌رقیب مانده؟
 
در میان مردم ما کسانی هستند که تابع نظام‌اند، و کسانی هم هستند که به پیرامونشان بی‌تفاوت‌اند، ولی هنرمند زبان آن قشری است که منتقد است، آن قشری که تسلیم نظام نمی‌شود و خرابی را تاب نمی‌آورد، همچون حافظ که می‌سراید: «آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست/ عالمی دیگر بباید ساخت وآنگه آدمی». پیامبران نیز پیشروان امت‌هایشان بوده‌اند که می‌خواستند عالمی دیگر بسازند و ساختند. متفکران و هنرمندان نیز از این حیث با پیامبران اشتراک دارند. همین است که می‌گویند ودیعه‌ای خدایی در وجود شاعران قرار دارد. این‌ها همه از خود و از مردم خود می‌پرسند این چه عالمی است ما داریم؟ این عالم واقعاً پذیرفتنی است؟! ولتر، روسو، دیدرو، می‌خواستند عالمی دیگر بسازند. پیغمبر ما می‌خواست از جامعه‌ای قبیله‌ای جامعه‌ای متمدن بسازد. او با مردم جزیره‌العرب نبود، از مردم جزیرهالعرب قرن‌ها و فرسنگ‌ها پیش‌تر بود. پس مردم هستند که می‌روند دنبال او، نه که او کنار مردم ایستاده باشد. خودِ هنرمند همیشه می‌خواهد تنها باشد. غریبه است میان مردم. این مردم‌اند که او را می‌جویند، چه علاقه‌مندان، چه حرفه‌ای‌ها؛ قشری از مردم که مستعد اخذ لطایف و ظرایف هنری‌اند.
 
شجریان یکی از کسانی است که موسیقی سنتی را زنده نگه داشته. چنانچه به سنت خوراک نرسد، آرام‌آرام می‌میرد. چنانچه سنت درجا بزند، دیر یا زود می‌افتد. شجریان بود که به موسیقی سنتی خوراک داد. شجریان بود که موسیقی سنتی را به حرکت واداشت و تکامل بخشید. او هم در انتخاب شعر و هم در انتخاب دستگاهِ مناسب با شعر تشخیص نبوغ‌آسایی داشت، حتی می‌دانست شعر باید چه ردیف و قافیه‌ای داشته باشد که آن را بتوان مثلاً در بیات ترک خواند. می‌دانست حال‌وهوای هر شعر با حال‌وهوای کدام دستگاه جور است و سرآخر شعر را با احساس شخصی خودش هماهنگ می‌ساخت و به آواز اجرا می‎کرد.
 
شجریان خوب انتخاب می‌کرد و این حسن انتخاب در اعتراض‌های او نمودی دیگر دارد. برای بیان اعتراض غزل حافظ را برمی‌گزید، یعنی سنت اعتراض را فروزان نگاه می‌داشت. او می‌دانست سعدی نهادها را قبول دارد و در غزل هم‌وغم اش وصف حالات متعدد عاشقانه است، ولی حافظ در عین صحبت‎های عاشقانه، افکار اجتماعی خودش را نیز بروز می‌دهد و با نهادها درمی‌افتد، حتی گاه با صنع خدایی نیز رندانه رویارویی می‌کند و همین است که می‌سراید «عالمی دیگر بباید ساخت» یا «آفرین بر قلم پاک خطاپوشش باد». مفهوم اعتراض در سنت ما و در نمونۀ اعلای آن، یعنی غزل حافظ، وجود دارد و این شجریان بود که با انتخاب دقیق خود در این مفهوم جان دوباره می‌دمید.
 
اما متوجه باشیم که آگاهی سیاسی و اعتراض سیاسی با کنشگری سیاسی تفاوت دارد. حافظ رند عالم‌سوز است و تدبیر و تأمل ندارد، ولی سیاست تدبیر و تأمل می‌خواهد.
رند عالم‌سوز را با مصلحت‌بینی چه کار؟
کار ملک است آن‌که تدبیر و تأمل بایدش
نمی‌خواهم توصیه به کناره‌جویی کنم، ولی هنرمند باید کار خودش را بکند. سیاستِ هنرمند کارِ اوست. سولژنیتسین با دیگران وارد معرکۀ سیاست نمی‌شود، ولی جنایات استالین را به زبان هنری آشکار می‌کند. آنهایی که در گود معرکه افتادند یا به‌اجبار راهی سیبری شدند، یا به آشتی با استالین تن دادند، ولی سولژنیتسین راه خودش را رفت: نه با استالین ساخت، نه پیمانهٔ عمرش در سیبری به‌سرشد.
 
شجریان نیز چنین کرد.
 
(مطابق خواست و اجازۀ استاد سمیعی، در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۹۹ در منزل ایشان پیام فوق را ضبط کردم و سپس از روی فایل صوتی به‌صورت مکتوب درآورده‌ام. سایه اقتصادی‌نیا)
همرسانی کنید:

مطالب وابسته