پیام حیدرقزوینی
«جمهوری جهانی ادبیات» پاسکال کازانووا را میتوان شاخصترین کتاب تئوری سال گذشته دانست که با ترجمه شاپور اعتماد در نشر مرکز منتشر شد. کازانووا در این کتاب با توجه به حوزههای تاریخ، اقتصاد و زبان، به بررسی ادبیات جهانی پرداخته و نشان داده که بخش مهمی از آثار ادبی که جهانی شدهاند، در زبانی به جز زبان خود مورد توجه قرار گرفتهاند و از این حیث نقش ترجمه ادبی بسیار حایز اهمیت است.
یکی از پرسشها و مسالههای ادبیات ما در طول این سالها این بوده که چرا ادبیات معاصر ایران در جهان ناشناخته مانده و ازاینحیث «جمهوری جهانی ادبیات» برای ما اهمیتی مضاعف مییابد. کازانووا در کتابش شاخصههایی برای ادبیات جهانی ارایه کرده و در چارچوبی نظری مولفههای ادبیات جهانی را برشمرده است. او همچنین به نویسندگان جهان پیرامونی یا حاشیهای هم توجه داشته و با بررسی چند نمونه شاخص، نشان داده که نویسنده کشوری حاشیهای میتواند ادبیاتی جهانی بیافریند.
بعد از انتشار «جمهوری جهانی ادبیات»، کتاب دیگری با عنوان «ادبیات و جهان» با ترجمه اعتماد در نشر آگه منتشر شد. «ادبیات و جهان» شامل مجموعهمقالاتی از نویسندگانی چون کازانووا، فرانکو مورتی و آنتونیو خانجیدو است و بهنوعی میتوان این کتاب را ادامه «جمهوری جهانی ادبیات» دانست. «ادبیات و جهان» شامل پنج مقاله است و مقدمه اعتماد در این کتاب نشان میدهد که این مقالهها هم براساس همان دغدغه و ضرورتی به فارسی ترجمه شدهاند که «جمهوری جهانی ادبیات» براساس آنها ترجمه شده بود.
زمستان ۹۳ بالاخره جلد سوم کتاب «ادبیات و انقلاب» یورگن روله با ترجمه علیاصغر حداد در نشر نی منتشر شد و بهاینترتیب ترجمه این کتاب در ایران به پایان رسید. بخشهای اول و دوم «ادبیات و انقلاب» به نویسندگان روسی و نویسندگان آلمانی مربوط بودند و جلد سوم به نویسندگان سایر بخشهای جهان پرداخته است. روله در «ادبیات و انقلاب» به رابطه نویسندگان و شاعران قرن بیستم با مارکسیسم روسی پرداخته و تضاد میان ادبیات و دستورالعملهای حزبی را نشان داده است. روله در جلد سوم، به تاثیر مارکسیسم بر نویسندگانی چون کامو، سارتر، ژید، سلین، الوار، آراگون، سیلونه، پاوزه، موراویا، دوس پاسوس، همینگوی، تاگور و… پرداخته است. همچنین روله به ادبیات لهستان هم توجه داشته و به واقعه شورش نویسندگان جوان لهستانی و مجار بر ضد استالینیسم در سال ۱۹۵۶ پرداخته است.
بخشی از جلد سوم «ادبیات و انقلاب» هم به «ظلمت در نیمروز» کوستلر و «۱۹۸۴» ارول مربوط است، آثاری که بر ضد وضعیت حاکم بر مسکو و اردگاه شرق نوشته شده بودند. یکی از مسایلی که روله در «ادبیات و انقلاب» نشان داده، نوع مواجهه روشنفکران و نویسندگان با مارکسیسم است. این کتاب نشان میدهد که غالب نویسندگان و شاعرانی که به مارکسیسم گرایش داشتند، لزوما آدمهای سیاسی نبودهاند بلکه بیش از هرچیز جذب ایده سوسیالیسم شدهاند و چندان تصور دقیقی از چگونگی اجرای سوسیالیسم ندارند؛ به عبارتی آنها بیشتر به آرا و ایدههای مارکس نزدیکاند تا به مارکسیسم روسی قرن بیستم. آنها هریک با ویژگیهای فردی و فرهنگی خود، سوسیالیسم را پذیرفتند و ازاینحیث تفاوتهای زیادی میان آنها وجود دارد: «یکی امیدوار بود مسکو به جامعه بیطبقه واقعیت ببخشد، دیگری چشمانتظار سلسلهمراتبی تازه بود. یکی جذب آتهییسم شد، دیگری به تولد دوباره مسیح ایمان آورد. این یکی منتظر رهایی فرد بود، آن دیگری پیروزی جمع را جشن گرفت. به نام کمونیسم سرود زمین برای دهقان و روند صنعتیشدن کشور سر داده شد…».
در ماههای پایانی سال ۹۳ کتابی با عنوان «عصاره داستانی اولیس جویس» از هری بلامایزر، ماتیو هاجارت و دان گیفورد با ترجمه منوچهر بدیعی در نشر نیلوفر منتشر شد. این درحالی است که هنوز خبری از انتشار متن کامل «اولیس» در ایران نیست و درواقع مخاطبان فارسیزبان ادبیات از خواندن یکی از شاخصترین آثار ادبیات مدرنیستی جهان محروم هستند. آنچه پیرامون ترجمه و انتشار «اولیس» در این سالها شنیده شده علاقه بیشتری برای خواندن این رمان بهوجود آورده و انتشار «عصاره داستانی اولیس جویس» در وهله اول جلب توجه زیادی میکند. اما با نگاه به کتاب معلوم میشود که این اثر در واقع پینوشتهایی است که شارحان اولیس برای این رمان نوشتهاند و معلوم نیست وقتی هنوز کتابی به فارسی منتشر نشده، انتشار پینوشتهایش بر اساس چه ضرورت و فایدهای صورت گرفته است؟
«ناخودآگاه استتیک» ژاک رانسیر با ترجمه مجید نظری دیگر کتابی است که سال گذشته در حوزه تئوری ادبیات توسط نشر ناهید منتشر شد. رانسیر در این کتاب «برداشتی چشمگیر و روشنگر از نسبت مفاهیم فرویدی و تفسیرهای روانکاوانه به قراری به دست میدهد که برآمده از معنای تازهتر از تازه انقلاب استتیکی قرن نوزدهم است».
در سال ۹۳ نیز به مانند سالهای گذشته مجموعهمقالات ترجمه شده زیادی در حوزه تئوری و نقد ادبی منتشر شد که اگرچه در برخی از آنها مقالههای مهمی از نویسندگان و منتقدان شاخص ترجمه شده، اما معیار چندان دقیقی برای انتخاب و کنار هم قرار دادن مقالهها وجود نداشته است. ترجمه برخی از این آثار حتی در عنوان کتاب، بهقدری مبهماند که نه تنها هیچ کمکی به پیشبرد نظریه ادبی در ایران نمیکنند بلکه حتی بر ابهام مفاهیم این حوزه هم میافزایند.
اما در آخرین روزهای سال۹۳ کتابی مهم در حوزه تئوری سینما به انتخاب و ترجمه قاسم روبین در نشر ناهید منتشر شد. «نگاه و صدا» با عنوان فرعی جستارهایی در باب سینما عنوان این کتاب است و پاسکال بونیتزر، نویسنده کتاب، به نقش و جایگاه تصویرها و صداها در سینما پرداخته است. مقالات این کتاب که «ادامه شماری از نقدهایی است که در نشریه کایهدوسینما چاپ شده، کوششی است جهت تحلیل و نیز رهایی تصویر و صدا و همچنین پیبردن به مرتبه و اقتدار این دو عامل در عرصه سینما. هدف، ضمن پرداختن به نمودهایی از مقوله اغوا و لذت، آشناشدن با فضا و عرصهای دیگر در سینماست، یا همان فضای خارج از کادر: مکان نگاه و صدا». پونیتزر، «نگاه و صدا» را در چهاربخش سینما، فیلمسازان، بازگشت و فیلمها تدوین کرده و در بخش اول کتاب نوشته: «اگر چیزی به اسم ایدئولوژی بازنمایی وجود میداشت و سینما هم بهطور غیرارادی از آن پیروی میکرد، در آن صورت میشد بر نشانگانی انگشت گذاشت که بسیار اساسیاند و در عینحال بسیار دور از انتظار- دور از انتظار از این جهت که نشانگان در بدو امر از هر فردی تماشاگر میسازد و این البته شامل سینما هم میشود: تبدیل سطح صیقلی پرده به بعدی روایی. پس میشود گفت سینمانمایی در گرو بعد و عمق صحنه است و عمق صحنه با گستردگی و گشودگی پیراستگی عرصه یکپارچهای است همچون مادهای سیال که در هر نوع روایت سینمایی متضمن نمود و اثری از واقعیت است».
پونیتزر در بخشی دیگر از کتاب درباره ویژگیهای سینمای مدرن نوشته: «کل سینمای مدرن، از گدار و نیز از برسون به اینسو، با طرح مساله شروع شده، البته متکی به قواعد کلاسیک تصویر فیلمیک و انباشته از عناصر تصویری، دارای عمق صحنه، مرکزمحور و همراه با صدای متجانس و همساز با تصویر. چیزی که در قلمرو مدرنیته سینمایی مطرح است و اغلب هم به زبان میآید- فارغ از عناوینی که محمل پیشرفت مدرنیته تلقی میشوند- همانا معلول گسست است، نیز توازیها، طنین و صداهای مرتبط با زنجیرهای از تصاویر سینمایی و حاصلش ایجاد گسست بود، گسست در واقعنمایی تصویر سینمایی، نیز گسست در سلطه صدا».
از بین دیگر کتابهای تئوریکی که در اینسال به تجدیدچاپ رسیدند، میتوان به کتاب «گفتمان» سارا میلز اشاره کرد که با ترجمه فتاح محمدی در نشر هزارهسوم منتشر شده است. اینکتاب همانطور که از عنوانش هم برمیآید به کاربردهای گفتمان در حوزههای مختلف پرداخته و بخشی از کتاب مربوط به نظریه ادبی و زبانشناسی است. در اینبخش به کارکرد نظریه گفتمان در ادبیات و متنهای ادبی پرداخته شده و همچنین تاثیر فوکو در این زمینه بررسی شده است.
اواخر امسال دو کتاب «درسگفتارهای ادبیات روس» و «درسگفتارهای ادبیات اروپا» از ولادیمیر نابوکف نیز با ترجمه فرزانه طاهری و از طرف انتشارات نیلوفر منتشر شد. ترجمه فرزانه طاهری از درسگفتارهای ادبیات روس، سالها قبل با عنوان «درسهایی درباره ادبیات روس» منتشر شده بود اما چنانکه فرزانه طاهری در یادداشتش بر چاپ جدید ترجمه فارسی این کتاب نوشته، این چاپ تازه با تجدیدنظر اساسی از طرف مترجم، منتشر شده است. نیکلایگوگول، ایوان تورگینیف، فئودور داستایفسکی، لئو تالستوی، آنتون چخوف و ماکسیم گورکی نویسندگانی هستند که نابوکف در این درسگفتارها به آنها پرداخته است. کتاب دیگر، یعنی «درسگفتارهای ادبیات اروپا» برای نخستینبار است که با ترجمه فرزانه طاهری منتشر شده. این کتاب سالها پیش با عنوان «درسهایی در ادبیات»، با ترجمه پرویز داریوش منتشر شده بود. این کتاب مقدمهای هم از جان آپدایک دارد. جین آستین، چارلز دیکنز، گوستاو فلوبر، رابرت لویی استیونسن، مارسل پروست، فرانتس کافکا و جیمز جویس نویسندگانی هستند که درسگفتارهای ادبیات اروپا به آنها اختصاص دارد.
«درسگفتارهای ادبیات روس» و «درسگفتارهای ادبیات اروپا»، هر دو ویراسته فردسن باوئرز هستند. مترجم در یادداشت آغاز ترجمه فارسی هر دو کتاب توضیح داده است که در ترجمه نقلقولهایی که نابوکف در این درسگفتارها از رمانهای مورد بحث آورده، تا آنجا که ممکن بوده از ترجمههای فارسی این رمانها استفاده کرده است. درسگفتارهای ادبیات روس و درسگفتارهای ادبیات اروپا پر از نکتهبینیهای نویسندهای هستند که با ظرافت، دقت و هوشیاریای مثالزدنی نکتههایی بدیع از دل رمانهای بزرگ بیرون میکشید و این دقت، ظرافت و هوشیاری را در رمانهایی که خود مینوشت هم به کار میبست. از همینروست که خواندن این کتاب برای آنها که کارشان داستاننویسی است بسیار مفیدتر از انواع و اقسام کتابهایی است که تحتعنوان آموزش داستاننویسی و مانند اینها منتشر میشوند.
—————-
* این مطلب بخش دوم مرور سال ۹۳ است. بخش اول در اینجا: سال ۹۳ سال تجدیدچاپ کتابهای ممنوع