محمدسعید حنایی کاشانی
فل سفه
در ادبیات و هنرهای ترکیبی با ادبیات، مانند تئاتر و سینما و اپرا، عنوان کتاب و نمایشنامه یا فیلم برای فهم موضوع یا مضمون آن اثر بسیار اساسی است، و حال آنکه در هنرهای غیرادبی، همچون موسیقی یا نقاشی و پیکرتراشی، ممکن است داشتن نام چندان ارتباطی، یا اصلا ارتباطی، با مفهوم و معنای آن اثر نداشته باشد، و حتی، گذاشتن نام یا داشتن آن با ذات آن واسطه یا اثر هنری نیز بیگانه باشد، چنانکه این امر به طور اخص در خصوص موسیقی صادق است. بنابراین، هرگونه بیتوجهی به معنای دقیق عنوان آثار ادبی و سینمایی میتواند بدفهمی بسیار به بار آورد و در (باب) فهم و تفسیر و تأویل اثر را به روی خواننده ببندد.
چندی پیش با دوستی سخن می گفتم که از ترجمۀ عنوان فیلمی سخت برآشفته بود. میگفت: «لعنت بر این ترجمه! نمیدانم چرا وقتی پای ترجمه به میان میآید اینقدر ذهنمان فلج میشود. یعنی ترجمۀ عنوان برخی فیلمها اینقدر مشکل است که از اعاظم خبرگان و خبرنگاران و مترجمان و نویسندگان بنگاه سخن پراکنی بی بی سی، ساکن در بریتانیای کبیر، گرفته تا نویسندگان ناشناس ویکی پدیای فارسی، با این همه اعتماد به نفس و صلاحیت بالا (!)، و هزاران منتقد ریز و درشت دیگر فیلم و ادبیات، و این همه زباندان و دانش آموختۀ خارج نشین حتی یکی پیدا نمیشود بگوید که آخر از این عنوان “پنجاه سایۀ گری” یا بدتر از همه “پنجاه طیف خاکستری” (نام خانوادگی کریستیان گری قهرمان اصلی رمان و فیلم را با کلمۀ “گری” به معنای “خاکستری” یکی گرفته است و آن را ترجمه کرده است!) چه چیزی میتوان فهمید؟ وقتی عنوان فیلمی را نمیتوانیم درست و مفهوم ترجمه کنیم، از مضمون و موضوعش چه میفهمیم و چگونه آن را تأویل و تفسیر میکنیم و بر آن نقد می نویسیم یا دربارۀ آن گزارش می دهیم؟»
گفتم: «خب حالا چه بوده است عنوان آن فیلم به انگلیسی؟». گفت: Fifty Shades of Grey. یکی کلمۀ انگلیسی shade را در اینجا به «سایه» ترجمه کرده و دیگری به «طیف» و تازه نام خانوادگی شخصیت اصلی فیلم را هم که «گری» بوده است اسم خاص ندانسته و آن را نیز ترجمه کرده است به «خاکستری»! از او پرسیدم: «خب، تو چه پیشنهاد میکنی؟» با خندهای موذیانه پاسخم گفت: «جوینده یابنده بود!» بیدرنگ تلفن همراهم را از جیبم به در آوردم تا از فرهنگ اندرویدی داخل آن کمک بگیرم. فرهنگ انگلیسی به انگلیسی اندرویدی من این توضیحها را داده بود که من معادل فارسی آنها را این طور میفهمیدم: ۱) سایه؛ ۲) سایبان (پنجره)؛ ۳) طیفی از رنگ که با افزودن رنگ سیاه به آن به وجود میآید (همۀ رنگهای فرعی تیره، خاکستری)؛ ۴) (به معنای مجازی) تغییری ظریف در یک مفهوم؛ ۵) (به معنای مجازی) جنبهای که یادآور چیزی است؛ ۶) (معنای قدیمی) شبح یا روح مردگان؛ ۷) (معنای قدیمی) آفریدهای که نیمی انسان و نیمی فرشته است؛ ۸) یک مُهر پستی که تفاوت آشکار در رنگ را نشان میدهد (هاشور)؛ ۹) توهینهای ظریف (طعنه و نیش و کنایه)؛ ۱۰) هاشور و سایه در نقاشی.
جست و جویم که به پایان رسید از او خواستم که ماجرای فیلم را برایم بازگویی کند. معلوم بود که عنوان این فیلم را به همین راحتی نمیشد حدس زد یا در فارسی به صورتی مفهوم از کار در آورد. کمی جست و جو و کمی اندیشیدن لازم داشت. گفت: «گمان نمیکنم از این فیلم خوشت بیاید: برهنگی زیاد دارد! از این فیلمهای اروتیک (معنای این کلمه را هم به باد دادند) مثلا روانشناختی است که میخواهند لایههای مختلف شخصیت را نشان دهند. غریزۀ اصلی جنسی و لایه های پنهانی شخصیت را با هم قاطی میکنند و بعد هم به نیازهای جنسی و کنجکاویهای خصوصی مخاطب پاسخ میدهند و هم حالت عمیق بودن و معنادار بودن به خود میگیرند و هم خوب میفروشند. میدونی این فیلم چقدر فروخته؟ نزدیک ششصد میلیون دلار. در حالی که ۵۰ میلیون بیشتر سرمایهگذاری نکرده است. به این میگویند: سرمایهداری!» خب، با این توصیفها کم کم یک چیزهایی داشت دستگیرم میشد، از عنوان «فیلم» به یاد «تصویر دوریان گری» اسکاروایلد نیز افتادم. به او گفتم: «خوب شد به من گفتی که دیگر من نروم ببینم تا بیشتر فروش کند!» دیگر چیزی نگفتم. به خانه که آمدم در اینترنت جست و جویی کردم و کمی خواندم. خب معلوم شد که دوستم پربیراه سخن نگفته است. این ترجمهها واقعاً بیمعناست. پنجاه سایه چه معنایی میتواند برای آدم داشته باشد؟، اصلا ممکن است کسی پنجاه تا سایه داشته باشد؟ و تازه معنای استعاری آنها چیست؟ آیا چنین چیزی در فارسی مفهومی یا معادلی دارد؟ در گشت و گذارم در اینترنت دیدم که خود انگلیسیزبانان نیز در فهم این عنوان مشکل دارند و راحت نمیفهمند که منظور چیست؟ چون این کلمۀ «shade» معانی حقیقی و مجازی بسیار دارد. باری، سرانجام، برای من دست کم معنای عنوان با رجوع به چند تفسیر (در زیر ببینید) روشنتر شد.
ما در فارسی میگوییم: «همه رنگش را دیده بودیم، اما این رنگش را ندیده بودیم»؛ میگوییم: «همه رنگ آدم میتوان اینطرفها دید!»؛ میگوییم: «همه رنگت را دیده بودم، اما این رنگت را ندیده بودم!»؛ میگوییم: «برخی آدمها هزار رنگ دارند و هر روز رنگ عوض میکنند» و البته در هررنگ باز رشته رنگهای بسیاری است و هرچیز را رنگهای بسیار است و جهان رنگارنگ است و همه رنگ چیزی میتوان در آن یافت و …». مراد از کلمۀ انگلیسی shade در اینجا «رنگهای متفاوت و فرعی» در رنگ اصلی خاکستری است و در اینجا به طور استعاری به معنای «چهرههای متفاوت» یک شخص است. البته، نویسنده در اینجا با کلمۀ «گری» هم به عنوان نام شخص و هم به معنای «رنگ خاکستری» نیز بازی میکند تا با چهرههای متفاوتی که میخواهد از شخصی به نام «گری» به نمایش بگذارد «جناس» بسازد. به هر حال، اگر از من میپرسید ترجمۀ معنادار و درست عنوان این فیلم این است: «پنجاه رنگ متفاوت گری». اما اگر استعارۀ رنگ متفاوت برای کسی روشن نیست آن را میتوان بهطور صریح و بدون استفاده از استعارۀ رنگ به «پنجاه چهرۀ متفاوت آقای گری» ترجمه کرد تا خواننده به راحتی معنای آن را دریابد. این فیلم هم می تواند چیزی باشد مانند همان مضمون آشنای «دکتر جکیل و مستر هاید» به اضافۀ «تصویر دوریان گری» از اسکار وایلد. در جهان مدرن «شخصیت» و لایههای پیدا و پنهان آن معضلی اساسی است: «کی ببینم مرا چنان که منم؟»
برای مطالب بیشتر بنگرید به:
دربارۀ این رمان و ترجمۀ «پنجاه سایۀ گری»، در «بی بی سی فارسی»؛
ترجمۀ عنوان این رمان و فیلم به «پنجاه طیف خاکستری» در «ویکی پدیای فارسی»؛
مراد از «پنجاه رنگ متفاوت گری» چیست؟ نوشتههایی از نویسندگان انگلیسیزبان دربارۀ معنای این عنوان:
http://www.quora.com/What-does-the-term-fifty-shades-of-grey-mean
http://www.yareah.com/2014/08/15/fifty-shades-grey-meaning-title-50-shadows
معنای «پنجاه رنگ متفاوت» در فرهنگ انگلیسی امروز:
http://www.urbandictionary.com/define.php?term=fifty+shades
آیا مردمان عادی انگلیسیزبان معنای عنوان این فیلم را بهراحتی می فهمند؟ گزارشی جالب توجه از دیدگاه جامعهشناختی:
مقایسه کنید روی جلد رمان را با پوستر فیلم، رازهای فروش فیلم (؟). البته رمان نیز پرفروش بوده است و به قولی بهتر از فیلم نیز هست:
Fifty Shades of Grey (novel): Wikipedia
Fifty Shades of Grey (film): Wikipedia