سپه وند، عزت الله، ۱۳۹۱
هرمنوتیک، ادبیات، گفتگو با متن
تهران: نشر علم، چاپ اول، ۳۲۷ صفحه
این کتاب با هدف و با امید به گشودن دریچهای نو به بخشی کهن از متون کهن فارسی و زندهکردن و به سخن واداشتن دوبارۀ این متون، به بررسی نگاه ادبای اسماعیلیه به مفهوم «هرمسانگی» (هرمس-ان-گی) و کاربست آن در آثار مکتوب ایشان میپردازد. به محض پذیرفتن این سخن که «نقد ادبی باید “روش” یا “نظریهای” را طلب کند که به ویژه متناسب با رمزگشایی اثر انسانی در اثر، یعنی معنای آن باشد» خود را در آستانۀ قلمرو بزرگی میبینیم که «با تمامی رشتههای دانایی انسانی و نیروی ادراک و فهم انسانی سروکار دارد» هرچند هنوز هم «آنچه برای هرمنوتیک آزمونی مشخصا حیاتی محسوب میگردد، قلمرو تحقیقات ادبی است؛ زیرا این تحقیقات به روشنی با تفسیر متون سروکار دارد و افزون بر اینکه متونی که در اینجا تفسیر میشوند، بیش از هر نوع دیگر مسئلهساز و پردردسرند».
این رویکرد در ذات خود جذابیت منحصربهفرد دیگری هم دارد و آن «فاصلۀ زمانی» است؛ یعنی آن شکافی که میان افق روزگار پیدایش یک متن با افق روزگار بازخوانی یا تأویل آن وجود دارد، همین فاصلۀ زمانی منش زمانمند و تاریخی فهم را نشان میدهد. ما در جریان خوانش یک متن کلاسیک خودمان را در افق روزگار و شرایط زیستی و فرهنگی گذشته قرار نمیدهیم، ما حتی اگر آرزو هم داشته باشیم که در افق روزگار هومر یا سوفوکلس (و چرا نه ناصرخسرو، شیخ اشراق، مولانا و … ) قرار گیریم، باز در یونان باستان (یا در ایران آن روزگار) زندگی نخواهیم کرد، ما متن را به افق دوران خودمان منتقل میکنیم و بر پایۀ همین افق امروزی است که معناهایی برای آن متصور میشویم. اگر متنی کلاسیک را چنان بخوانیم که فاقد هرگونه ارتباطی با دوران و افق کنونی ما باشد، این خوانش موجب فهم نمیشود …. متن با ما سخن نمیگوید. اگر متن را به افق خود منتقل کنیم، نوعی «درهمشدن افقها» صورت گرفته است. در این درهمشدن، برخورد و گفتگوی گذشته و امروز ممکن میشود.
از آنجا که «قدیمترین و محتملاً هنوز هم شایعترین فهم از کلمۀ هرمنوتیک، به اصول تأویل کتاب مقدس اشاره دارد»، شاید بهترین متونی که میشود با آنها به چنین مکالمهای نشست، متون کلاسیکی باشند که از سویی مهمترین دغدغۀ آنها مباحث و مسائلی از این دست باشد و از سویی دیگر برای گفتمان حاضر امروز حرف داشته باشند؛ «ادبیات اسماعیلیه» در کنار متون تأویلگرایانهای همچون متون عرفانی، قوس پررنگی از دایرۀ هرمنوتیک عملی سنت تأویلگرایانۀ سرزمین ما را شکل میدهد.
رویکردی هرمنوتیکی مبتنی بر تلاقی و گفتگوی میان افق امروزیترین گفتمان حیطۀ علوم انسانی (هرمنوتیک) با افق روزگاری که متون شگفت و شگرف اسماعیلی در آن نوشته شدهاند، تنها در سایۀ خوانشی امروزی، اما دقیق و عمیق از سطرسطر این آثار حاصل خواهد شد.
در نهایت این کتاب با هدف و با امید به گشودن دریچهای نو به بخشی کهن از متون کهن فارسی و زندهکردن و به سخن واداشتن دوبارۀ این متون، به بررسی نگاه ادبای اسماعیلیه به مفهوم «هرمسانگی» و کاربست آن در آثار مکتوب ایشان میپردازد. در این رهگذر مشخص خواهد شد که نویسنده و شاعر اسماعیلی به تأویل آگاهانه و احیاناً افراطی از گزارههای دینی و … پرداخته و آن را در سرودهها و نوشتههای خود به نمایش گذاشته است. دستیابی به این هدف بابی جدید در نوع نگاه به «هرمسانگی قدیم» و پیوندهای آن با «هرمنوتیک مدرن امروز» را آشکار میکند و مشخص میکند دستکم در بخشی از ادبیات کلاسیک ایران بحثهایی از این دست وجود داشته است.
روش تحقیق این کتاب توصیفی ـ تاریخی و مبتنی بر مطالعۀ عمیق و دقیق آثار مختلف، یادداشتبرداری از مآخذ و تجزیه و تحلیل دادهها است. در چنین رویکردی به جامعۀ آماری تحقیق، یعنی مهمترین متون ادبی بازمانده از حکیم ناصرخسرو قبادیانی و ابویعقوب سجستانی با روش تحلیل محتوا به بررسی مفصل این آثار پرداخته شده است.
فهرست مطالب
روایت اول: مقدمات
روایت دوم: تاریخچۀ هرمنوتیک غربی: آگوستین قدیس، شلایرماخر، ویلهم دیلتای، نیچه، هایدگر، گادامر، پل ریکور، یاس ـ آیزر
روایت سوم: هرمسانگی شرقی: زندیکها، مانویها، اسلام، اسماعیلیه، بعد از اسماعیلیه
روایت چهارم: اهالی امروز
روایت پنجم: مکالمه با متون کلاسیک ادبیات اسماعیلیه: کشف المحجوب سجستانی، آثار ناصرخسرو
روایت ششم: نتیجهگیری
——————————————————
برای خرید کتاب های معرفی شده در انسان شناسی و فرهنگ به این کتابخانه یا سایت مربوط به آن مراجعه کنید
خانه کتاب دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
تهران، پل گیشا، جنب دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
۶۱۱۱۷۹۵۲ – ۰۲۱
۰۹۳۸۴۴۳۹۵۷۷