این مطلب را حسن انصاری یکی از پژوهشگران متون کلاسیک عربی بیشتر از سه سال پیش نوشته است. برای خود من تازگی داشت. نمی دانم کسی از اهل ادب به این شعر نویافته از رودکی توجه کرده است یا نه و آیا قرائت دقیق تری از آن انجام شده یا نسخه ای دیگر شناسانده شده؟ با توجه به گم شدن بخش بزرگ آثار رودکی هر تکه از این گنج برباد رفته پیدا شود ارزش دارد. – م.ج
حسن انصاری
بررسیهای تاریخی
ابو سعد سمّان، محدث و متکلم برجسته معتزلی / زیدی ری (در نیمه اول سده پنجم قمری) امالی ارزشمندی در حدیث دارد که تنها قسمتی از آن باقی مانده است. ما پیشتر در این سایت، نسخه این امالی را که در کتابخانه آمبروزیانا در میلان نگهداری می شود معرفی کردیم. از ابواب این کتاب، بابی هم هست که قسمتی از آن مشتمل است بر تعدادی از روایات و احادیثی که در آن کلمه و یا تعبیر و یا جمله ای فارسی به نقل از حضرت رسول (ص) و یا از صحابه و دیگران روایت شده است. برخی از این احادیث و روایات در منابع دیگری هم نقل شده و برخی تازگی دارد. از این دست روایات در منابع شیعه و سنی کم نیست و حتی تعدادی روایت از امامان اهل بیت در اختیار داریم که در آنها تعابیری به زبان فارسی از ایشان روایت شده است. تاکنون تحقیق جامعی در این زمینه صورت نگرفته و شایسته است منابع مرتبط شناسایی و مورد مطالعه قرار گیرد.
آنچه اینجا ارائه می دهیم قطعه شعری است از رودکی که تا آنجا که من می دانم جای دیگری نقل نشده و گویا تازگی دارد. متأسفانه نسخه چندان همه جا خوانا نیست؛ به ویژه اینکه عکسی که من از این کتاب در اختیار دارم عکس مرغوبی نیست. نکته جالب توجه این است که ابو سعد سمّان این قطعه شعر را به سندی متصل از رودکی نقل می کند و از این نقطه نظر این نقل ارزش تاریخی در رابطه با زندگی رودکی هم دارد. اینجا این متن را مطابق آنچه در نسخه آمده (با اصلاحاتی ضروری در رسم الخط) نقل می کنیم:
برگ ۱۷۰ ب: “و به قال حدّثنا أبو بکر محمد بن الحسین الشعیری بقرائتی علیه بقزوین قال سمعت محمد بن عبد الله بن عبد العزیز المذکّر الرازی یقول أنشدنی الروذکی:
ایا گیتی افسوس افسوسی براستی
شاهیت (در نسخه: شاییت) بندگیست فزونیت کاستی
بر بچّه گان خویش همه ترک خواستی
خوذ بن کنی همان را کجوز (؟) نشاستی
هر که تو را نخواست مرو را بخواستی
هر که تو را بخواست (در نسخه: نه خواست) بذو دادی استی (؟)
تشخیص برخی کلمات برای من مقدور نیست و البته باید متخصصان در ادب و شعر فارسی در این زمینه نظر دهند. تنها من سعی کردم آنچه یافته ام در منظر قضاوت قرار دهم. شعر در مجلس املاء حدیث قرائت شده و مستملیان آنچه شنیده اند را ضبط کرده اند و از اینرو متکی بر منبع مکتوب نیست و لذا اغلاطی شنیداری در ضبط کلمات ایجاد شده است. نسخه امالی ابو سعد بعدا به وسیله زیدیان به یمن رفته و زیدیان آنجا نسخه حاضر را کتابت کرده اند و طبعا کاتب آشنایی با زبان فارسی نداشته است. اما خوشبختانه در حاشیه نسخه ترجمه ابیات آمده اما نه چندان کامل و با خطی کم و بیش ناخوانا در برخی کلمات:
معنی الأبیات:
أنّه یقول یا دنیا إنی قد انقطعت إلیک فلم أحصل منک الا ؟ واستعبدتنی بغیر طائل وقد طرحتک وانقطعت إلی ؟ (شاید غیرک). الذی یعطیک ؟ (باید تعطیه باشد) لم یطلبک و یحرمک من طلبک.