تاریخگذاری پاره ای از قرآن که در دانشگاه بیرمنگام نگهداری می شود (گزارش بی بی سی را بخوانید یا ببینید) این چند روزه مورد توجه زیادی قرار گرفته است. اما با وجود علاقه ای که اغلب در مخاطبان ایرانی برای پذیرش این تاریخگذاری وجود دارد نکته های مبهم در روایت ماجرا کم نیست. پیش از آن که بخواهیم هر نوع داوری خاصی در باره تاریخ قرآن صورت دهیم باید نخست از شیوه آزمایش اطمینان حاصل کرد و تردیدهای مشروع را برطرف ساخت؛ تردیدهایی که بلافاصله مطرح شده است (مثلا: نیویورک تایمز). بعلاوه، سابقه تاریخگذاری کربنی دعواهای جدی در میان مسیحیان ایجاد کرده است. نتیجه این دعواها برای بحث تازه قرآن این است که این روشها به دلایل مختلف می تواند به نتیجه نادرست برسد. یادداشت زیر دربردارنده چند نکته در این زمینه است. -م.ج
نسخهی تازه قرآن بیرمنگام، که تازه قدمت آن برآورد شده، در نهایت میتواند شاهدی بر مکتوب بودن پارههایی از قرآن در عهد پیامبر باشد؛ امری که دیدگاهِ رسمی اکثریت مسلمانان طی تاریخ بوده است.
تردیدهای بسیاری برجا میماند؛ ظاهراً آزمایش رادیو کربن تنها قدمت مادهی این نسخه یعنی پوست گوسفند یا بز را میتواند با درصد اطمینانی بالا برآورد کند، نه میزان کهنگی جوهر را. در قدیم، پوست را بارها میشستند و از نو بر روی آن مینوشتند. در نتیجه، ممکن است در تاریخی جدیدتر بر روی پوستی قدیمی این روایت از پارههایی چند از سه سوره نوشته شده باشد. آزمایش رادیو کربن انجام شده در آکسفورد، تنها در صورت پذیرش فرض اثباتناپذیر همزمانی پوست و جوهر به نتیجهی ادعاشده میانجامد.
مخصوصاً خط حجازی این نسخه، که متأخر از زمان پیامبر است، بر تردید دربارهی قدمت ادعایی آن میافزاید. دکتر سعود السرحان، مدیر مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی ملک فیصل در ریاض، به روزنامهی نیویورک تایمز گفته است که نقطهگذاری و همینطور جدانویسی کلمات در این نسخه، باور به قدمت ادعاشده را دشوار میکند. یکی از مهمترین اولویتهای مرکز ملک فیصل، کشف و ترمیم نسخههای خطی قدیمی و پژوهش بر روی آنهاست.
از این گذشته، فرض کنیم امروز نسخهی قرآنی کشف شود که در زمان نزدیک به پیامبر نوشته شده و درست مطابق با قرآن امروزی است. اگر روایتهای متعدد و متواتر تاریخی درست باشد که از زمان عثمان به این سو، خلیفههای اموی و عباسی برای یکسانسازی مصحف، نسخههای متفاوت دیگر قرآن را میسوزاندند و از میان میبردند، آیا کشف یک مصحف عثمان قدیمی چیزی را اثبات میکند؟ اگر یافتن مصحف عثمان با چنین قدمتی ایناندازه دشوار است، نباید نتیجه گرفت که یافتن نسخههای بدیلی که قدرت سیاسی به جد در نابودی آنها کوشید، تقریباً محال مینماید؟
فراموش نکنیم که مصحف عثمان، قرآن رسمی، یک روایت از یک قرائت است؛ یعنی یک روایت از چهارده روایتی که حتا حافظ شیرازی نیز آنها را در سینه داشته (قرآن ز بَر بخوانی در چهارده روایت). غوغای اختلاف بر سر کتابت و قرائت قرآن دامنههایی بس گسترده دارد.
همچنین، فرض کنیم که روزی نسخهای از مصحف عثمانی یافت شود به قدمت عصر پیامبر. باز مسألهای اصلی باقی میماند. همهی مسلمانان اتفاق نظر دارند که گزارههایی که به باور مسلمانان وحی الاهی است، محمد، پیامبر اسلام، آنها را به صورت گفتاری دریافت کرد و به همان صورت نیز به مخاطبان ابلاغ نمود. محمد هرگز نه ادعای نوشتن داشت نه کتابی را به مثابهی قرآن به پیروان خود سپرد. وحی، شفاهی بود و بعد از بیان شفاهی به نوشتار درآمد.
آشنایان با مباحث انسانشناسی تاریخی، زبانشناسی، معناشناسی و نشانهشناسی میدانند که معنای یک گزاره یا کلمه در بیان شفاهی با معنای همان گزاره یا واژه در صورت نوشتاری، گاهی از بُن متفاوت است. گزاره یا واژه به تنهایی و با تکبهی انحصاری به خود معنادار نمیشود. عناصر بسیاری خارج از سخن شفاهی هستند که در تعیین معنای آن نقش بازی میکنند؛ مانند نوع و شمار مخاطب، لحن، حالت روحی یا جسمی گوینده، گویش یا محیط و شرایطی و زمان و مکانی که سخن در آن بیان شده است. وقتی همان سخن را به صورت نوشتاری میخوانیم، آن عناصر وجود ندارند و به جای آن عناصری نو و سراپا دیگرگون نشستهاند؛ مانند روابط درونمتنی یا میانمتنی، همزمانی یا درزمانی.
بنابراین، هر سخنی در تبدیل از گفتار به نوشتار دچار تحولی معناشناختی میشود. مفسران اسلامی و نیز سراسر فقیهان این نکتهی مهم را نادیده گرفته و در نتیجه در تفسیر معنای متن قرآن از بنیاد به راهی خطا رفتهاند. فارغ از اینکه مصحفها چه قدمتی دارند، نگرش علمی به قرآن اقتضا میکند، انقلابی در مبانی تفسیر قرآن پدیدآید.