سعید رازی دوست
خبرنگاران ایران
پرویز نقیبی یکی از نامآورترین روزنامهنگاران ایرانی در سالهای پیش از انقلاب است. در سال ۱۳۱۰ در آمل به دنیا آمد و در ۲۱ سالگی با نوشتن داستانی کوتاه برای مجله «اطلاعات هفتگی» گام به دنیای روزنامهنگاری گذاشت. او که تجربهء کار در مجلههای «روشنفکر» و «فردوسی» را در سالهای جوانی اندوخت، با سردبیری مجلههای روشنفکر و «تماشا» و سردبیری صفحههای لایی روزنامه «آیندگان» در سالهای فعالیتش به «جان پرشورِ روزنامهنگاری ایران» بدل شد.
نقیبی در کنار روزنامهنگاری به ترجمه و تألیف کتاب نیز اشتغال داشت و کتاب «گلهایی که در جهنم میروید» را در شرح زندگی و کار «محمد مسعود»، روزنامهنگار مشهور و مقتول، نوشت. همچنین وی نخستین خبرنگار ایرانیای است که برای تهیه گزارش از جنگ ویتنام به این کشور سفر کرد. کتاب «چرا ویتکنگ میجنگد» حاصل همان سفر است.
سیروس علینژاد که بخشی از یادداشتها و گزارشهای نقیبی در روزنامه آیندگان را گردآورده و در کتاب «پرویز نقیبی، روزنامهنگار صاحبسبک» منتشر کرده، مینویسد: «پرویز نقیبی چه در انتخاب سوژه و چه در شیوه نگارش، روزنامهنگاری صاحبسبک بود و تلاش میکرد کیفیت مطلب و سطح زبان و جذابیت مطلب را که هسته اصلی ژورنالیسم است، نگه دارد. با خواندن این مقالات میتوان دریافت که نقیبی در جستوجوی نوشتنِ ماندگار بود. ممکن است این مقالات، نوشتههای ماندگاری نباشند، اما ویژگیها و نشانههای یک نوشته ماندگار در آنها وجود دارد. او درباره کسان یا موضوعاتی مینوشت که ارزشهای ماندگار جامعه ایرانی به شمار میآیند… علاوه بر این، روش او این بود که در جستوجوی هر نکته و مطلب ارزشمندی، زوایای مختلف تأسیسات فرهنگی و دانشگاهی را بکاود… در نوشتن و تیترزدن و ارائه این نوع کارها نیز ظرافت خاصی داشت…» (ص ۲۷ و ۲۸)
نوشتیم که نقیبی کارش را با نوشتن داستان برای اطلاعات هفتگی آغاز کرد. بعدتر، وقتی سردبیر آن مجله، «مجید دوامی»، به مجله روشنفکر رفت، نقیبی جوان را نیز با خود برد. «داستانها و گزارشهایی که او در مجله روشنفکر مینوشت، مورد توجه خوانندگان قرار گرفت و از او روزنامهنویس مشهوری ساخت. پری سکندری – همسرش و روزنامهنویس – به خاطر همین داستانهای کوتاهی که او در مجله روشنفکر مینوشت، سراغش رفت و با وی آشنا شد…» (ص ۱۲)
در ادامه کار، نقیبی پس از دورهای کار و تحصیل در پاریس به تهران بازمیگردد و سرانجام به سردبیری روشنفکر میرسد. همسرش نوشته است: «دوران سردبیری او در مجله روشنفکر، دوران پرهیاهویی شد. دوران بالا رفتن بسیارِ تیراژِ نشریه و مطرح شدن نام روشنفکر به عنوان یک نشریه معتبر و به راستی روشنفکرانه و مدرن.» (ص ۱۴)
سیروس علینژاد در بخشی دیگر از یادداشتش به ویژگی نقیبی در شناسایی و تربیت استعدادهای جوان اشاره کرده، مینویسد: «اساساً یکی از هنرهای نقیبی آن بود که روزنامهنگار تربیت میکرد و کسانی را که استعداد نویسندگی داشتند، به کار وامیداشت و جذب روزنامه و مجله میکرد.» (ص ۱۴) از کسانی که با نقیبی کار کردهاند میتوان به اسامی زیر اشاره کرد: پری سکندری، حسین مهری، هوشنگ وزیری، قاسم هاشمینژاد، منوچهر هزارخانی، آلبرت کچویی، منصور رهبانی و عمید نائینی. به گفته علی نژاد، نقیبی را باید اولین روزنامهنگار ایرانی دانست که گفتوگو را به گزارش تبدیل کرد: «در زمینه نگارش گفتوگوها نیز او شیوه تازهای به کار بست که با روش مرسوم به کلی متفاوت بود. به جای سؤال و جواب، پاسخهای مصاحبهشونده را در قالب گزارشی میگنجاند که داشت در باب آن مینوشت.» (ص ۳۰)
این شرح مختصر که برگرفته از کتاب «پرویز نقیبی، روزنامهنگار صاحبسبک» است، در شناخت وی کافی نیست و خواننده علاقهمند میتواند به کتاب و سه یادداشت آغازین آن مراجعه کند که هر سه به قلم سیروس علینژاد نوشته شده و عناوینشان به شرح زیر است: «پرویز نقیبی، از سردبیری تا روزنامهفروشی!»، «دنیای نقیبی در آیندگان» و «نقیبی، روزنامهنگار صاحبسبک».
پیش از نقل چند سطر از یکی از یادداشتهای نقیبی در باره روزنامهنگاری، نقیبی را از چشم «امیر طاهری»، روزنامهنگار پرآوازه بنگریم: «او یکی از کسانی بود که روزنامهنگاری را به سبک امروزی وارد ایران کرد… نقیبی هنر گزارشنویسی را در ایران توسعه داد و صاحب سبک شد.» (ص ۳۰)
بنا به نوشته سیروس علینژاد، در سال ۱۳۴۸، «سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات، مراسم بزرگداشتی برای ذبیحالله منصوری برپا کرد و ضمن آن، نام تالار بزرگ محل سندیکا را به افتخار این مرد پرکار مطبوعات تالار ذبیحالله منصوری گذاشت. این تالار تا زمانی که سندیکای نویسندگان در خیابان رامسر وجود داشت، با نام او زینت یافته بود.» (ص ۱۴۴) نقیبی در همان زمان در روزنامه آیندگان یادداشتی نوشت با تیترِ «۵۷ سال در انتظار بخت». در بخشی از این یادداشت آمده است: «اینک که سندیکای خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات ایران، ۵۷ سال زندگی مطبوعاتی منصوریِ فروتن و مهربان را بزرگ میدارد و به این مناسبت جشنی آراسته است، این فرصت را نیز میدهد تا نخست به ۵۷ سال خودِ منصوری با روزی ۱۲ ساعت کار و با یک انبارِ سیلو ترجمه، فکر کنیم: شما که غریبه نیستید، برای اینکه احتیاج دارم… بله، پس از ۵۷ سال کار کردن در مطبوعات، اگر یک روز کار نکنم، درآمدی ندارم… آقا، من پس از ۵۷ سال کار، فقط سی هزار ریال درآمد دارم که یک پنجم آن را کرایه خانه میدهم و اینک تنها آرزویم این است که پس از مرگم، بچههایم توی کوچه نیفتند…» (ص ۱۴۷ و ۱۴۸)
نقیبی که معتقد بود روزنامهنگاری ایرانی «نه توانسته عدد (تیراژ) بسازد و نه اثر» در همان یادداشت مینویسد: «تاریخچه روزنامهنگاری ایران تاریخچه احساسات و ویرهای گهگاه اشخاص است. هرگز کسی دقیقاً ندانسته است موقعیت مطبوعات در سیستم اداری دستگاه حاکمه چگونه است و مطبوعات نیز، گاه متعهد و مسئول بود و گاه بوجارلنجان و گاه سیاستباز. اما به هر صورت اگر روزگاری مطبوعات متعهد و مسئول داشتیم، افسوس که نویسندگان و سردبیران آن روزنامهها، فقط مقالاتِ پرشور و احساساتی مینوشتند که کلمات توخالی را از نخی میگذراندند و تسبیح ملالانگیز و گاه فریبنده کلمات را به گردن مردم میانداختند…» (ص ۱۴۸)
نقیبی در سال ۱۳۶۹، در هامبورگ آلمان به دلیل ایست قلبی، چشم بر جهان فروبست. این روزنامهنگار پر کار و پرمطالعه، پس از پیروزی انقلاب، راهی پاریس شد و از آنجا که رسانهای نبود تا در آن شروع به کار کند، به پیشنهاد همسرش، کار توزیع مطبوعات فارسی در دکههای پاریس را آغاز کرد. علینژاد مینویسد: «پرویز که تا آن زمان همواره به کار نویسندگی در مطبوعات پرداخته بود، ناگزیر شد برای گذران زندگی، به توزیع روزنامه دست بزند. به قول پری سکندری، تماشای پرویز نقیبی وقتی بستههای روزنامهها را به کیوسکها میداد، هم خنده داشت، هم گریه!» (ص ۱۷)
کتاب «پرویز نقیبی، روزنامهنگار صاحبسبک» که گزیدهء مقالههای اوست در روزنامه آیندگان را نشر نیلوفر، سال ۱۳۹۳، در ۲۳۴ صفحه و با قیمت ۱۴هزار تومان منتشر کرده است.