«من نیاز آدرنو به جذابیت، زیبایی و تنوع زنانه را به خوبی میشناسم، ولی خب، چه بکنم؟ حالا دیگر نه من جوانی سابق را دارم و نه مال و منال سابق و نه درآمد گذشته را که بتوانم اینها را در این مهاجرت و تبعید برای او تامین کنم.» – از نامه خانم گرتل آدرنو، همسر تئودور آدرنو به والتر بنیامین.
گرتل و والتر بنیامین از دیرباز در محافل روشنفکری برلین همدیگر را میشناختند و همصحبت بودند. گرتل، متولد ۱۹۰۲، تا سال ۱۹۳۷که به قصد ازدواج با آدرنو آلمان هیتلری را ترک کرد و به لندن رفت، از زنان غیرمتعارف آلمان بود. او چهارده سال با یک مرد (آدرنو) در رابطه غیررسمی (بدون عقد و ازدواج) بود که چندان برای آن دوران رایج نبود. جزو معدود زنانی بود که در دوران جمهوری وایمار در رشته شیمی در آلمان دکترا گرفت، به ادبیات و هنر علاقه داشت و از دوستان نزدیک برتولت برشت و هربرت مارکوزه به شمار میرفت. خودش در برلین صاحب یک شرکت چرمسازی و بعدها فروشگاه بزرگ دستکشهای چرمی بود، و از کمکهای مالیآش شماری از روشنفکران به تبعیدرفته دوران هیتلر بهرهمند میشدند.
زنی تا این حد مستقل اما در دوران پس از ازدواج و تبعید در سایه آدرنو باقی ماند. او در ضبط و پروتکلکردن مباحثات آدرنو و ماکس هورکهایمر در تبعید در باره چرایی ظهور فاشیسم و ارتباط یا عدم ارتباط آن با مدرنیته نقشی بهسزا داشت. آدرنو و هورکهایمر از سلسلهجنبانان مکتب جامعهشناسی و فلسفی معروف به «مکتب فرانکفورت» بودند که این روزها در پی سخنرانی یوسف اباذری و یادآوری تعلق فکری او به این مکتب کرارا در رسانهها مورد اشاره قرار گرفت.
این روزها هفتادمین سالگرد انتشار مباحثات آدرنو و هورکهایمر در آمریکا با نام «قطعات فلسفی» است که سه سال بعد با عنوان نهایی «دیالکتیک روشنگری» تجدید چاپ شد، کتابی که بر گفتمان منتقدانه روشنفکران نسبت به جامعه و ساختارهای مختلف اجتماعی و سیاسی، تقویت نگاه تردیدآمیز به عقلانیت ابزاری و همچنین برخورد غیرهیجانی نسبت به مدرنیته و پیشرفتها و دستاوردهای آن، از جمله «صنعت فرهنگسازی»، تاثیر پررنگی گذاشت. این کتاب که موضوع بحثها و نقدهای جدی متفاوتی بوده بالاخره در سال ۱۳۸۳ در ایران هم منتشر شد، با ترجمهای از امید مهرگان و مراد فرهادپور.
در انتشار اولیه دیالکتیک روشنگری کوچکترین اشارهای به زحمات گرتل آدرنو نشده بود. اما در نسخهای از آن که سال ۱۹۶۹ انتشار یافت در مقدمه به این نقش اشاره میشود.
این نسخه کتاب در سال اوجگیری برآمد جنبش دانشجویی در اروپا منتشر شد، جنبشی که بخشی از مناسبات منجمدشده اجتماعی و فرهنگی و سیاسی را نشانه رفته بود و حرف و اندیشههای آدرنو و از جمله کتاب دیالکتیک روشنگری را هم کم و بیش با نیازهای فکری خود منطبق میدید.
گرتل اما چه در آمریکا و چه در بازگشت به آلمان پساهیتلری به اعتبار دانش و علائق و شخصیتش، یک ماشین نویس و پروتکلبردار و زن خانه دار صرف برای آدرنو نشد. در حاشیه بسیاری از متنهای آدرنو که پس از ماشینشدن جهت وارسی در اختیار او قرار میداد یادداشتهایی نوشت که اینجا یا آنجا باید اصلاح شود و به لحاظ مضمونی یا فنی دچار اشکال و تندروی یا محافظهکاری است.
گرتل با مکاتباتش با والتر بنیامین در تاملات فکری و فلسفی او نقشی به سزا داشت و پس از مرگ بنیامین نیز مسئول انتشار آثار او بود. موسسه تحقیقات جامعهشناسی فرانکفورت که به دلیل تبعید اصحاب مکتب فرانکفورت فعالیتش معلق شده بود از جمله با همت گرتل در خارج نیز سرپا نگه داشته شد و پس از پایان جنگ نیز او در احیای این موسسه در آلمان نقشی بهسزا داشت.
جنبش فمینیستی معاصر به رغم آن که از تئوریهای مکتب فرانکفورت در نقد ساختارهای اجتماعی مردانه و زنستیز اینجا و آنجا بهره برده است، ولی به دلیل سرنوشتهایی مانند سرنوشت گرتل آدرنو و به خصوص عدم اعتنای مشخص به مسائل زنان، چه در حیطه عملی در موسسه مطالعات اجتماعی فرانکفورت و چه در دستاوردهای فکری این موسسه، رابطه تنگاتنگی با آن برقرار نکرده است.
به عبارتی، گرتل آدرنو شاید اگر در سایه آدرنو و مناسبات و محدودیتهای ناشی از تبعید و مهاجرت باقی نمیماند، بیش از اینها در تاریخ معاصر آلمان نقش میداشت، گیرم که خود آدرنو در بارهاش گفته باشد: «تنها با کمکهای بیدریغ و همهجانبه او بود که یکی از آثار تاریخی قرن بیستم (دیالکتیک روشنگری) زاده شد».
این روزها هفتادمین سالگرد انتشار اولین نسخه دیالکتیک روشنگری است.
مشخصات ترجمه:
دیالکتیک روشنگری: قطعات فلسفی/ تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر؛ مترجمان مراد فرهادپور، امید مهرگان.
تهران: گام نو، ۱۳۸۴.