این کتاب “مسیح بروایت محمد” که درود خدا بر هردوی آنان، اثری دانشگاهی نیست و محصول یک پژوهش رسانهای تصویری است (مجموعه “عیسی و اسلام” که بر پایه نوشتار دو نویسنده کتاب تهیه شده پیشتر از شبکه تلویزیونی معتبر ARTE پخش شده است). کتاب جایگاه حضرت مسیح در اسلام و قرآن را به تصویر کشانده است که در این زمانه اثری غنیمت و مناسب روزهای تقارن ولادت آن دو بزرگ و وضعیت کنونی اسلام در فرانسه است.
نگاه از درون مسیحیت به پیامبر اسلام با نگاه از درون اسلام به حضرت مسیح متفاوت است. روایت مسیحِ قرآنی برای مسیحیان جالب و گاهی شگفت است حال آنکه از سویی تصویر و جایگاه مسیح و مادر نازنین او برای ما مسلمانان امری مسلم و پیشینی است و از سوی دیگر جایگاه کامل پیامبر اسلام برای مسیحیان اجماعی و مورد اتفاق نیست. این البته امتیازی است که پیروان دین وحیانی پسین نسبت به مومنان آیین پیشین دارند یعنی مجموعهای روزآمدتر، کاملتر (با حذف عناصر عصری) و جامعتر در اختیار دارند و میتوانند بیش از سایر ادیان مرجع ملاکات تشریعی واقع شوند. بازخوانی تصویر هریک از این پیامبران از دیگری، مطلب بسیار مهم و دقیقی است (کاری که بر عهده مراکز تقریب ادیان است).
نکته دیگری که کوشش مولفان این کتاب است بررسی ارتباط میان سه دین بزرگ یعنی یهود، مسیحیت و اسلام است و اینکه کوشش شده از پیامبر خاتم تصویری سنتتیک و جامعِ آن دو (میانراه به تعبیر دقیقتر) ارایه شود. جز آنکه اگر نویسندگان نگاهی عمیق و فنی هم میداشتند میتوانستند سیرِ بُرداری و پیوسته متقابل تولید و بازتولید دو سوی “اخلاق” و “تشریع” را در این سه آیین تحلیل کنند که از نظر من از جذابترین بخشهای این نگاه تطبیقی است.
قرآن در این میان امتیازی استثنایی دارد و آن اینکه نگاه جامعتری از هردو آیین پیشین بدست داده است. نکته اما: نگاه جامع قرآن نسبت به دو رویداد نبوی پیشین بسیار گشوده است حال آنکه با وجود این گشودگی، سنت اسلامی چنانکه ما میشناسیم (که روح تشریعی آن غالب است) نسبت به پیروان آن دو آیین تنگنای بیشتری دارد و بار تقسیم دارالاسلام و دارالکفر آن غالب است و این از اثرِ غلبه عنصر تاریخی است. بررسی این مسئله خود موضوع تحقیق مستقلی است که چگونه “تفاوت” و “دیگری” از فرایند تشریع تولید میشود ولی گفتنی است که این امر منحصر به اسلام نیست و در آغاز نهادینگی هر دین نسبت به آیین پیشین اتفاق افتاده و البته به نزاع “هفتادودو ملت” هم دامن زده که امروز نمیتوان عذر نهاد و ساده گذشت که دعوی ایشان راه فسانه و مصادره حقیقت است! (جنگ هفتادودو ملت همه را …).
کتاب برای عموم کتابخوانان حرفهای فراهم شده و برای همین طبقه هم ارزش ترجمه دارد مشروط برآنکه به حواشی محققانهای آذین شود تا لعاب مسیحی پیامبر اسلام اعتدال یابد. نام مجعول “محومت” [که به تلفظ عثمانی آن نزدیک است به جای “محمد”] هم برای نام پیامبر اسلام یک غلط رایج است که گاهی شوربختانه مسلمانان هم بدان تفوه میکنند و گویا قرار هم نیست اصلاح شود!