فرید وهابی
رادیو فرانسه
کتاب «واژگان دیپلماسی» نوشتۀ یک دیپلمات پرسابقۀ بلژیکی است که خود طی چند دهه در مذاکرات و ملاقاتهای حساس سیاسی حضور داشته است. نویسنده کتاب، رائول دلکورد، اکنون در مقام سفیر بلژیک در کانادا خدمت میکند.
به نوشتۀ رائول دلکورد دیپلماتها باید در عین رعایت ظواهر، پیام سیاسی خود را با دقت به مخاطب منتقل کنند. وی در این کار، زبان فرانسه را روشنتر و دقیقتر از انگلیسی میداند.
ایرج پزشکزاد نویسنده و دیپلمات ایرانی، بارها “زبان دیپلماتیک” را موضوع طنز و شوخیهای خود قرار داده است. حرفی را در لفافه گفتن، سخن تند یا توهینآمیز یا خارج از ادبی را در قالب نرم و به ظاهر مؤدبانه ریختن و یا حتی دروغهای بزرگ را با الفاظ پیچیده و با اعتماد به نفس به مخاطب قبولاندن، همه از مواردی است که در باور عام از خصوصیات زبان دیپلماتیک، یا زبان دیپلماسی محسوب میشود.
میگوییم زبان دیپلماتیک و نه زبان سیاسی، زیرا دیپلماسی بخشی از سیاست است که به روابط بین دولتها میپردازد.
بنا بر برخی تعریفها، دیپلماسی یعنی حوزۀ روابط مسالمتآمیز بین دولتها. اما برخی نیز از دیپلماسی جنگ سخن گفتهاند. آنچه روشن است، لفظ دیپلماسی به روابط بین حکومت و ملت کاری ندارد.
ویرایش اول این کتاب را رائول دلکورد ده سال پیش (۲۰۰۶) منتشر کرد. اما کتاب که کم و بیش شکل یک واژهنامه را دارد با زمان و با تحولات سیاست جهانی، کامل و کامل تر شد، تا اینکه بالاخره نویسنده تصمیم گرفت ویراست تازه ای از کتاب را منتشر کند. چاپ جدید از نظر محتوی و حجم بسیار غنیتر از چاپ اول است.
رائول دلکورد که مهمان بخش فرانسۀ ار.اف.ای بود، در بارۀ خصوصیات زبان دیپلماسی گفت: «به طور کلی دیپلمات لحن غیرمستقیم (نقل قول و جملات شرطی) را ترجیح میدهد و حرفها را به طور قطعی اعلام نمیکند. اشاره و تلمیح زیاد به کار میبرد اما در عین حال باید دقیق باشد. کاربرد لحن غیرمستقیم و افعال شرطی به معنای ناگفته گذاشتن پیام اصلی نیست. در زبان فرانسه اصطلاح “زبان چوبین” را داریم که به معنای حرف زدن و هیچ نگفتن است… من فکر نمیکنم که دیپلماتها این شیوه سخن گفتن را ترجیح بدهند. همانطور که گفتم در دنیای گفتگوهای سیاسی اشاره و کنایه رایج است و سعی میشود که به کسی برنخورد، اما پیام اصلی باید به مخاطب منتقل شود.»
این دیپلمات بلژیکی اعتقاد دارد که زبان دیپلماتیک را باید به تدریج آموخت و به شگردهای آن تسلط یافت. او مثال میزند که وقتی یک دیپلمات در توصیف مذاکرات میگوید “ما نظرگاههای متفاوت را بررسی کردیم”، به این معناست که “در هیچ مورد توافق نداشتهایم”. به گفتۀ دلکورد معمولاً سعی میشود که اختلاف نظرها کوچکتر از واقعیت نشان داده شود. به نظر او، حتی گاهی اوقات در زبان مذاکرات سیاسی، یک جمله میتواند کاملاً برعکس تفسیر شود. معروف است که بعد از گفتگوهای دشوار و سرسختانه، دیپلماتها به خبرنگاران میگویند “ما گفتگوهای صریحی داشتیم”. این عبارت بیشتر به این معناست که مذاکرات به خوبی پیش نمیرود… در اینجا منظور از “صراحت”، یکدندگی است. در این حالت میتوان حدس زد که طرفین مذاکره بر سر مواضع خود ایستاده اند و کوتاه نمیآیند.
اما وظیفۀ اصلی دیپلماسی در نهایت یافتن راههایی برای کنار آمدن است. به نوشتۀ رائول دلکورد، «دیپلماسی فقط عبارات پیشساخته و کلیشهای نیست. دیپلماسی در درجۀ اول تلاش برای تفاهم و تعمیق آن است. دیپلماسی را میتوان نمایندگی کردن از یک دولت و دفاع از ارزشها و ایدههای آن در مقابل سایر دول تعریف کرد. بنابراین در این حرفه، ارتباط کلامی و غیرکلامی نقش اساسی دارد. یک دیپلمات باید در فن بلاغت استاد باشد. در قدیم فن بلاغت بخش مهمی از آموزش دیپلماتها بود.»
زبان فرانسه از انگلیسی دقیقتر است
نویسندۀ کتاب «واژگان دیپلماسی» که به کشوری دوزبانه (بلژیک) تعلق دارد و در حال حاضر در کانادا ساکن است، تواناییهای دیپلماتیک انگلیسی و فرانسه را مقایسه میکند و میگوید: «در زبان فرانسه روشنی و دقتی هست که مانع بسیاری از ابهامات میشود. در حالی که زبان انگلیسی جای بیشتری برای ابهام و ایهام باقی میگذارد.» به عنوان مثال، دلکورد حکایت میکند که عبارت “سرزمینهای اشغالی” در زبان فرانسه** با حرف تعریف معین (les) ادا میشود. اما در انگلیسی*** این عبارت فاقد حرف تعریف است و در نتیجه میتواند به “برخی سرزمینهای اشغالی” تفسیر شود. به همین دلیل قطعنامۀ شورای امنیت که بعد از جنگ شش روزه (۵ تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷) تدوین شد، ابهام ایجاد کرد. به نوشتۀ او، «قطعنامه به پنج زبان رسمی سازمان ملل تدوین شد. اما اسرائیلیها و فلسطینیها بر حسب موضعگیری سیاسی، به متن انگلیسی یا فرانسه تکیه میکردند و هرکدام برداشت خودشان را داشتند. برای فلسطینیها، عبارت سرزمینهای اشغالی به تمامی سرزمینها ناظر بود در حالی که اسرائیلیها ادعا میکردند که منظور، بخشهایی نامشخص از آن اراضی است.»
نویسنده میپذیرد که در زبان فرانسه “تزیینات” کمی بیشتر است در حالی که در انگلیسی «بلافاصله به لب مطلب میرسیم». با اینحا وی تأکید میکند که «از نظر وضوح و روشنی، زبان فرانسه برتری دارد». با اینهمه، واژگان دیپلماسی روند قدرت گرفتن تدریجی زبان انگلیسی و عقب رفتن فرانسه را در عرصۀ بینالمللی به تفصیل شرح میدهد. به نوشتۀ رائول دلکورد پایان جنگ جهانی اول نقطۀ عطفی برای زبان انگلیسی محسوب میشود.
دلکورد میگوید: «زبان فرانسه طی قرن هجدهم و نوزدهم زبان اصلی دیپلماسی بود. در کنگرۀ وین که بعد از شکست ناپلئون، نقشۀ سیاسی اروپا را دوباره ترسیم کرد،همۀ مذاکرات و اسناد به فرانسه بود. اما جالب اینجاست که یک اجلاس تاریخی بینالمللی دیگر را میتوان آغاز عقب رفتن زبان فرانسه در حوزۀ دیپلماسی دانست: در کنفرانس ورسای (۱۹۱۹) که بعد از جنگ جهانی اول تشکیل شد، نمایندۀ آمریکا زبان فرانسه بلد نبود. بنابراین از همۀ شرکتکنندگان خواست که مذاکرات را علاوه بر فرانسه، به انگلیسی نیز برگزار کنند… ورسای نقطۀ عطف بود. از آن پس، به موازات حضور فزایندۀ آمریکا در صحنۀ سیاست بینالمللی اوضاع کمکم تغییر کرد. بعد از جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل، وزنۀ زبان انگلیسی باز هم بیشتر شد. سازمان ملل تلاش کرد که پنج زبان را به طور برابر به کار بندد و علاوه بر فرانسه و انگلیسی، زبانهای روسی و چینی و عربی هم پذیرفته شد. اما در عمل، زبان روزمرۀ سازمان ملل و حتی اتحادیۀ اروپا در درجه اول انگلیسی و بعد فرانسه است».
*LES MOTS DE LA DIPLOMATIE, Raoul Delcorde – L’Harmattan
**Les territoires occupés
***OccupiedTerritories