برگزیدهی اشعار ملکالشعرا خلیلالله خلیلی
به کوشش بهروز ثروتی
تهران: سوره مهر، ۱۳۸۸
خلیلالله خلیلی را شاعر ملی کشور ما افغانستان میتوان دانست، چون در قرن اخیر بیش از هر شاعر دیگر افغانستان مطرح بوده و در داخل و خارج از کشور محبوبیت داشته است.
شاید از منظر بهرهمندی از گرایشهای نوین شعر فارسی و دستاوردهای نوپردازان، شاعران دیگری از افغانستان هم بتوان یافت که با خلیلی برابری میکنند، ولی آنچه به خلیلی برجستگی میدهد، جامعیت آثار او از نظر موضوعات و مضامین شعری است، بدین معنی که تقریباً برای همه مسایل و دغدغههای مردم افغانستان در این نیم قرن اخیر، شعر سروده است. با این که قریب به سه دهه از درگذشت این شاعر میگذرد، هماکنون هم بسیاری از شعرهایش برای جامعهی افغانستان کارآمد و نمودار مسایل و مشکلات کشور است، مثل این بیتها که گمان میکنی برای افغانستان امروز سروده شده است:
کشوری دیدم تا حلق فرو رفته به قرض
همچو شیری که فرو مانده میان لجنا
قرض بر گردن آن حلقه شده چون زنجیر
سود پیچیده به هر مفصل آن چون رسنا
شهر ما کشور اضداد بود، بی کم و کاست
بس غرایب که در آن است به سرّ و علنا
کاخهایی است در این شهر به تقلید یورپ
که رسیده سر آن تا غرفات پرنا
همچو آن وصلهی رنگین که ز اطلس بندند
چند جا نامتناسب به کهنپیرهها
واندر این شهر، بسا طفل که همچون حشرات
جان سپارند میان گل و لای و لجنا
ویژگی دیگر استاد خلیلالله خلیلی این است که علاوه بر افغانستان، در سایر اقالیم فارسیزبان از جمله کشور ایران نیز شناخته شده و حتی نزد گروهی از فضلا و ادبا، صاحب نام و احترام بسیار بوده است. این که کسانی همچون روانشادان بدیعالزمان فروزانفر، محمود فرخ، رهی معیری، حبیب یغمایی، جهانگیر تفضلی و لطفعلی صورتگر شعر او را ستوده و با او مراوده و مشاعره داشتهاند، حاکی از این حقیقت است.
هم از این روی است که تا کنون مجموعههای متعددی از شعرهای استاد خلیلالله خلیلی در ایران چاپ شده است، از دیوانهای کامل بگیرید تا گزیدههای مختلف و به کوشش افراد گوناگون.
اما در میان گزیدهها، تا جایی که نگارنده خبر دارد، تا کنون سه گزیده شعر از آثار خلیلالله خلیلی منتشر شده و هر سه در ایران بوده است. اولی کتابی است با عنوان «مجموعه اشعار خلیلالله خلیلی» به کوشش عاقل بیرنگ کوهدامنی شاعر معاصر افغانستان که در سالهای قبل از انقلاب اسلامی در انتشارات بنیاد فرهنگ ایران چاپ شد. دیگری «سرود خون» است که گزیدهای است از شعرهای دوران مقاومت و جهاد این شاعر، به کوشش عبدالحی خراسانی. سومی کتاب حاضر است، یعنی «برگزیدهی اشعار ملکالشعرا خلیلالله خلیلی» به کوشش بهروز ثروتی. البته یادآوری میکنم که کتاب بیرنگ کوهدامنی باری در سال ۱۳۷۲ تجدید چاپ شد، ولی با عنوان «چاپ اول» و به کوشش «مهدی مداینی» که البته نوعی سرقت ادبی بود و نگارنده در جایی دیگر بدان پرداخته است و فعلاً بدان نمیپیچیم.
اما از میان این گزیدهها، کتاب مورد بحث ما از همه کاملتر و جامعتر است، هم به دلیل زمان انتشار و هم به دلیل نوع انتخاب. کتاب بیرنگ کوهدامنی با همه ارزش کیفی خود، از نظر زمانی قدری قدیمی است و بخش مهمی از آثار اواخر عمر شاعر را که مربوط به سالهای جهاد و مقاومت است، در خود ندارد. کتاب «سرود خون» برعکس از شعرهای قدیمی شاعر بیبهره است. چنین است که کتاب بهروز ثروتی را میتوان یک گزیدهی خوب از آثار خلیلی به حساب آورد، از آغاز تا پایان شاعری او.
ضرورت انتشار گزیده از آثار خلیلی، بسیار احساس میشد، به ویژه با توجه به حجم عظیم دیوان او و افت و خیز طبیعی در شعرهایش که شاید همه متناسب با پسند و سلیقهی شعرخوانان امروز نبود. کار جناب بهروز ثروتی در گزینش این کتاب از این نظر قابل تحسین است که با ذوق و سلیقهی امروزی فراهم آمده و میتواند مخاطبان امروز شعر فارسی را تا حدود بسیاری قانع سازد.
کتاب از نظر گزینش و تدوین، کاری است نسبتاً بینقص، بدین معنی که تقریباً همه شعرهای خوب استاد خلیلی را در آن میتوان یافت، هرچند به نظر نگارندهی این سطور، بعضی شعرهای دیگر از این شاعر هم بود که میتوانست در کتاب جای گیرد یا جایگزین بعضی سرودهها شود، مثل غزلی که شاعر بر مزار مولانا جلالالدین سروده است با مطلع:
همه مشت خار گشتم که زنی شرارم امشب
به هوا دهی، فشانی همه جا غبارم امشب
یا قطعهی طنزآمیز «در بیمارستان هکینسک» یا قصیدهی کوتاه «دوش پرسیدم ز دل کاین سقف دوداندود چیست» و بعضی شعرهای دیگر.
ولی من به این موضوع بسیار درنمیپیچم، چون مبنای این قضاوتها، سلیقه است و سلیقهی هر شخص میتواند برای خودش یا جمعی که همسلیقهی اویند معتبر و محترم باشد.
برخی خطاها و ناویراستگی ها
اما آنچه دیگر سلیقهای نیست و با قاطعیت میتوان بدان حکم کرد، خطاهایی است که در مقدمه و متن شعرها رخ نموده و ارزش این اثر را خدشهدار کرده است. با آن که کتاب توسط ناشری معتبر همچون سوره مهر چاپ شده، به نظر میرسد که یا ویرایشی به خود ندیده و یا ویراستار آن هم با شعر و مسایل آن و نیز زبان فارسی رایج در افغانستان ناآشنا بوده است.
خطای بارزی که در مقدمهی کتاب رخ داده و از کسی مثل جناب بهروز ثروتی که تا کنون آثار دیگری هم در موضوع افغانستان منتشر کرده است بعید مینماید، این است که در صفحه ۸ (مقدمهی کتاب) تاریخ رسمی افغانستان چیزی جز هجری شمسی و با عبارت «بروج فلکی دوازدهگانه» معرفی شده است، در حالی که این روشن و آشکار است که تاریخ رسمی افغانستان هم همانند ایران، هجری شمسی است. از جانبی دیگر تقویم شمسی در هر دو کشور بر مبنای بروج فلکی دوازدهگانه است. تنها تفاوتی که وجود دارد، نام ماههاست که در ایران نامهای فارسی است و در افغانستان نامهای عربی مثل «حمل»، «ثور»، «جوزا» و…
این را بیفزایم که که اتفاقاً در همه دنیا، تنها دو کشوری که تاریخ شمسی دارند، ایران و افغانستاناند و از این جهت، یک وجه اشتراک قوی بین دو کشور وجود دارد، وجه اشتراکی که متأسفانه با این کماطلاعیها به فراموشی سپرده میشود.
اما این تنها خطایی نبود که در کتاب رخ نموده است. نام کتاب در پشت جلد «برگزیدهی اشعار ملکالشعرا خلیلالله خلیلی» آمده است و در مقدمهی کتاب «زندگی و شعر امیرالشعرا خلیلالله خلیلی» دانسته شده است.
مورد دیگر این که اولین عبارت از «زندگی خلیلی» در صفحهی ۸ کتاب دوپهلوست و چنین مینمایاند که خلیلی از بزرگان عشیرهی صافی و از رجال عصر خود بوده است، ببینید: «خلیلیالله خلیلی، فرزند مستوفیالممالک، از بزرگان عشیرهی صافی و از رجال کاردان عصر بود که با وجود تعلق نداشتن به خانوادهی سلطنتی، به اعتبار لیاقتش مدارج ترقی را به تدریج پیموده…» ولی این صفات، همه مربوط به پدر اوست و ذکر آنها با این تفصیل در اولین بند زندگینامهی خلیلی، چندان هم ضروری نبود.
در صفحهی ۱۰ کتاب سال حکومت بچهی سقاء، ۱۳۴۸ شمسی دانسته است، در حالی که در سال ۱۳۴۸ استخوانهای بچهی سقاء هم خاک شده بود. او در سال ۱۳۰۸ به قتل رسید.
و از این سهوالقلمها و خطاهای نگارشی و ویرایشی، در کتاب بسیار است. از جمله این که در جایی «تو ام» به صورت «توأم» نوشته شده است (ص ۱۲۴)؛ «تیرکش» به جای «ترکش» (ص ۵۱)، «قرن» به جای «قرآن» (ص ۷۳) و «جوانّی» به جای «جوانیّ» (ص ۴۲). اینها گاهی به وزن و گاهی به معنی شعر آسیب زده است.
بارزترین اینها خطایی است که در چند جای رخ داده و وزن شعر را به هم زده است، از جمله در همه بیتهای این غزل در صفحهی ۱۲۱:
در رگم خون، در برم دل، در تنم جان مردهست
وای بر من، طفل اشک من به مژگان مردهست
روشن است که ردیف در همه بیتها باید «مرده است» نوشته شود تا وزن شعر درست شود. در صفحات ۱۸ و ۲۱ این کتاب هم این خطا رخ داده است.
کتاب پاورقیهای سودمندی دارد که بسیاری از مشکلات واژگانی کتاب را برای فارسیزبانان ایران حل میکند و در معرفی اعلام تاریخی و جغرافیایی موجود در شعر خلیلی سودمند است. نکتهی قابل تحسین در این پاورقیها امانتداری نویسنده است، به گونهای که در مواردی که پاورقیای را از منبعی دیگر نقل کرده، آن را با ذکر منبع یادآوری کرده است.
و موضوع دیگر که قابل یادآوری است، اعرابگذاری بعضی کلمات است که به درست خوانده شدنشان کمک میکند، هرچند در مواردی در این اعرابگذاری خطاهایی دیده میشود، از جمله «بُم» در صفحهی ۲۰ به معنی «بمب» در حالی که این کلمه در افغانستان به صورت «بَم» تلفظ میشود. و در مواردی نیز اعرابگذاری بسیار ضرور بوده و از نظر گردآورنده افتاده است، مثل مصراع دوم این بیت که بدین شکل کاملاً مبهم است:
از شوق کوچههای گِلآلودِ تنگ تو
در شهر شاخزن به سما میپرستمت
به نظر من «گلآلود» نشانهگذاری به کار نداشت، ولی این کار در مصراع دوم ضرور بود، چون منظور شاعر این است: «در شهرِ شاخزن به سما، میپرستمت». در واقع «شاخ زن به سما» نه قید، بلکه صفتی برای شهر است، شهری مملو از آسمانخراش.
ایراد دیگری که میتوان به این کتاب گرفت و به ناشر برمیگردد، صفحهآرایی ناشیانهی آن است. گاهی اتفاق افتاده که بخشی از یک شعر از صفحهای جدید شروع شده است. (ص ۱۰۱) عنوانهای شعر گاهی سیاه و گاهی خاکستری آمده است. عبارت تقدیمی شعرها گاهی ریز است، گاهی درشت، گاهی سیاه، گاهی خاکستری. فونت کتاب با محتوای آن هیچ سازگار نیست و پاورقیها به طرز آزاردهندهای ریز و ناخواناست. در مجموع میتوان گفت که کتاب «صفحهنیارایی» شده است، نه «صفحهآرایی».
ولی با همه این خطاهایی که برشمردیم، «برگزیدهی اشعار ملکالشعرا خلیلالله خلیلی» کاملترین و جامعترین گزیدهای است که تا کنون از آثار خلیلالله خلیلی منتشر شده است. این کتاب از یک جهت دیگر هم اهمیت دارد و آن این که به کوشش یک اهل ادب از سرزمین ایران گردآوری شده و این خود نشانهی ارتباط و داد و ستدی است که در حوزههای زبان و ادب فارسی میان همزبانان وجود دارد و روز به روز بیشتر میشود. من امیدوارم که جناب بهروز ثروتی با همین انگیزه و شوقی که تا کنون برای شعر فارسی افغانستان کار کرده است، همچنان ادامه دهد و این سنت نیکو یعنی پرداختن به ادبیات فارسی خارج از ایران را تداوم و قوت بخشد.