خبرگزاری دانشجویان ایران
از طریق سایت دوشنبه
شهلا لاهیجی میگوید در شرایطی که نشر ما در حال مرگ است و تیراژ کتابها به ۱۰۰ نسخه رسیده کسانی که از صف خریداران کتاب خبر میدهند تقلب میکنند.
این ناشر در گفتوگو با ایسنا درباره آسیبهای نشر دولتی گفت:
نشر دولتی در مواقع خطر مشکلساز است. برای مثال اگر روزی ناشران بخواهند اعتصاب کنند و کتاب چاپ نکنند ناشران دولتی نمیگذارند این خلأ دیده شود چون آنها کتاب چاپ میکنند و باعث میشوند ناشران خصوصی نتوانند اعلام موضع کنند.
ناشران دولتی کتابهای خاصی چاپ میکنند. آنها درباره آزادی یا هانا آرنت و موضوعاتی از این دست کتابی چاپ نمیکنند، بنابراین چیزی که باید گفته شود مربوط به خواننده است. ناشر دولتی کتاب چاپ میکند، به کتابخانههای عمومی و… میفرستد و با بودجه دولتی بازار را پر از کتاب میکند. من فکر نمیکنم این مسئله به نشر صدمه بزند. مشکل ما کتابنخوانی است و عادت نداشتن به کتاب خواندن. سانسور، بازبینی و خطزدن هرچیزی که به انسان و همه خطاهایش مربوط میشود مشکلات ماست.
لاهیجی درباره انتشار کتابهایی از سوی ناشران دولتی که چاپ میشوند اما خوانده نمیشوند گفت:
حتی درباره کتاب بد هم میتوان نقد نوشت. این مسئله درباره فیلم هم وجود دارد و وقتی فیلم بدی ساخته میشود آن را نقد میکنند اما درباره کتاب سعی میشود صورت مسئله را کنار بزنند. آن هم در سیستم ما کسی دغدغه فرهنگ ندارد و به آن اهمیت نمیدهد.
خطری که نشر دولتی دارد این است که از اتحاد صنف جلوگیری میکند. اتحادیه ناشران هم این موجودیت مشکوک را دارد و معلوم نیست اتحادیه ناشران است یا اتحادیه وزارت ارشاد. یکی از وظایف اتحادیه رفع و رجوع دردسرهایی است که ارشاد برای ناشران به وجود میآورد اما اتحادیه این کار را نمیکند و میآید درباره مالیات صحبت میکند که ممکن است مشکل قلمچی باشد نه همه ناشران. اتحادیه نمیآید به مشکل ناشری که میخواهد درباره دولت یا آزادی کتاب چاپ کند وارد شود.
لاهیجی با بیان اینکه ما هنوز نمیدانیم هدف اتحادیه چیست گفت:
هنوز تعریفی از نهادهای مدنی نداریم؛ نهادها و گروههای مردمنهادی که بدون ترس بتوانند در مواقع خاص اعلام موضع کنند. در حقیقت وقتی جمعی از صنف تصمیم به کاری میگیرند چنین اتحادی بین ناشران و اهالی صنف وجود ندارد، بنابراین امور صنفیمان هم نمایشی است.
اینها در حالی است که میبینیم نشر ما در حال مرگ است. وقتی شمارگان چاپ یک کتاب در یک کشور هشتاد میلیونی به ۱۰۰ یا ۲۰۰ نسخه میرسد نشان از مرگ نشر ما دارد اما در همین حال میبینیم ناشران دست به تقلب میزنند و اعلام میکنند کتابی به چاپ پنجم رسیده است. فردای روزی که یک کتاب را چاپ میکنند خبر تجدید چاپش را میدهند که این واقعیت ندارد. حال آنکه ما میدانیم نشر ما چه حال و روزی دارد و امکان ندارد کتابها چنین فروشی داشته باشند. میدانیم کسی برای کتاب صف نمیایستد. ملت در صف نان و شیر هستند؛ نه کتاب.
ناشران هم میترسند چون اتحاد ندارند. برخی از آنها نگران پولشان هستند به همین خاطر دست به انتشار کتابهایی میزنند که به مردم میگویند چگونه در طول چند روز میلیاردر شوند یا چه کسی پنیر آنها را جابهجا کرد! آثاری که برای آنها دردسر هم نداشته باشد. ملت هم که کتاب نمیخوانند و شمارگان کتاب این را نشان میدهد.
او درباره نقش ناشران دولتی در این میان اظهار کرد:
ما باید ببینیم چه کسی به خودش اجازه میدهد بیتالمال را که متعلق به همه مردم است صرف انتشار کتابهایی کند و آنها را به افراد و نهادهای مختلف ببخشد در حالی که هیچکس آنها را نمیخواند. ما به این نوع نشر دولتی میگوییم نشر پرورشی. این کتابها مثل ماهی پرورشی هستند؛ بدمزهاند اما خیلیها به خاطر فقر آنها را میخرند و استفاده میکنند. ما میدانیم نباید یارانه بگیریم اما خیلیها به خاطر اینکه گردش مالی ندارند مجبورند یارانه بگیرند.
در حال حاضر بیشترین سود نشر دولتی در حوزه نشر دانشگاهی است و این ناشران سود واقعی را میبرند. منتها آنها یک بنگاه خیریه هم باز میکنند تا به این واسطه مالیات ندهند. دولت هم در عوض به گونههای مختلف به ما فشار میآورد و مالیاتها را از ما (ناشران مستقل) میگیرد.
شهلا لاهیجی در پاسخ به اینکه مگر قانون معافیت مالیاتی شامل حال شما نمیشود گفت:
همین امسال من ۱۲ میلیون مالیات قسطبندی کردهام. حالا مدارک جمع کردهاند ببینند کاری میتوانند بکنند یا نه. به دلایل مسخرهای ادعا میکنند من که سی و چند سال است ناشر هستم شامل قانون معافیت مالیاتی نمیشوم. بنابراین میبینیم که خیلی از حرفها در حوزه حمایت از ناشران جنبه عملی و واقعی پیدا نمیکنند و متأسفانه به این سخنان غیرواقعی هم عادت کردهام.
من در تمام عمرم سعی کردهام دنبال حقیقت باشم. سعی کردهام موسسهام را سرپا نگهدارم و از قِبَل آن زندگی نمیکنم. البته دیگران را هم که از قبل نشر زندگی میکنند، محکوم نمیکنم.