زعفران و تاریخ طلایی آن؛ پژوهشی یکتا و پرمایه

ایرج افشار
میراث مکتوب

نوزده سال پیش ]بهمن ۱۳۶۳[، که چاپ نخستین این کتاب اساسی و بزرگ دربارۀ گیاه «زعفران» به قلم دلپسند نویسندۀ دانشمند ـ محمد حسن ابریشمی‌ ـ انتشار می‌یافت به درخواست او یادداشتی نوشتم که همراه نوشتۀ سیدمحمدعلی جمال‌زاده در آغاز آن چاپ، به چاپ رسید. در آن روزگار کتاب در ۳۲۰ صفحه بود و اینک که چاپ دوم به دیدار دوستداران می‌رسد صفحات آن به شمارۀ ۸۶۸ (۳۶+۸۳۲) رسیده؛ و نشانی است از آن که مؤلف کوشا، کنجکاو و بردبار درین مدت آگاهی‌های تازه به دست آورده، و آمارها و گزارش‌های مربوط به کشت و تولید و بازرگانی را روزگانی کرده است. راهی رفته است که روندگان جویا و پویا درمی‌نوردند و می‌کوشند که یاور پژوهشگران پسین باشند.

کتاب زعفران در پنج گفتار درازدامن‌ست. گفتار اول به دریافتهای واژگانی و کاررفتگی آن واژه در نامهای جایها، اشخاص و طوایف اختصاص دارد، و برای هر نکته و موردی توانسته است شواهد متعدد، و گویای مقصود، از متنهای پیشینه بیاورد و سخن خود را به آیین برهانی عرضه دارد. این بخش هشتاد و هفت صفحه‌ای دارای ۵۹۹ پانویس است، یعنی مؤلف درست نموده است که برای هر یک از سخنهای خود کدام مراجع را دیده است. در میان آنها اقوالی را هم که احیاناً شنیده به نام گوینده‌اش نقل کرده است.

در گفتار دوم که جغرافیای تاریخی مناطق زعفران‌خیز نام دارد مؤلف براساس منابع اساسی و معتبر به طور دقیق نشان داده است که در ۳۷ گوشه از سرزمین ایران سابقۀ کشت زعفران وجود داشته، و این نبوده است که زعفران فقط به بیرجند و قائنات اختصاص داشته باشد. ظاهراً چون محصول آن نواحی از طریق خراسان به سایر بلاد می‌رفت به زعفران خراسان منسوب شده بوده است. با پژوهشهای استوار ابریشمی روشن است که سابقۀ کشت زعفران در جبال ـ همدان ـ رود راور ـ نهاوند ـ بروجرد ـ کرمانشاهان ـ قم ـ اصفهان ـ ری ـ کوه‌کیلویه ـ لرستان ـ پارس ـ تبریز و سلطانیه ـ مازندران ـ دربند ـ باکو ـ شروان ـ بردعه ـ گنجه ـ ماوراءالنهر و خراسان ـ چغانیان ـ واشجرد ـ قبادیان ـ بَبَن ـ بادغیس ـ قهستان ـ بیرجند ـ قائنات ـ زوزن ـ گناباد ـ تون (فردوس کنونی) ـ تربت حیدریه ـ کرمان ـ سیستان ـ کابل در متون پیشینه ضبط است و برای هر یک از آنها شواهد منظم یا منثور وجود دارد. ضمناً ابریشمی وضع کنونی را در هر جا که کشت زعفران هنوز مرسوم باشد برگفته، و میزان برآمد و درآمد آن را براساس آمار نشان داده است. از همین باب است که شمارۀ یادداشت‌های او درین فصل به ۵۴۴ رسیده است.

عنوان گفتار سوم تاریخچۀ مصارف زعفران است. در دو قسمت خوراکی (در خوراکیها و ترشیها و آچارها و در خوراکیهای زعفران‌زده بیست گونه و در شیرینی‌ها هشت گونه) و مصارف غیرخوراکی (آرایش و زیبایی ـ نقش و نگارش ـ‌جادو و سحر و دعا ـ کاغذ و مرکب تحریر ـ عطر و بخور). این گفتار را باید مقدمه‌ای دانست برای گفتار چهارم که بخش اول آن به خواص و خصوصیات پزشکی و دارویی اختصاص دارد و قسمت دومش مطالبی است خواندنی دربارۀ زعفران در فرهنگ و باور عامه از قبیل ضرب‌المثلها، اشعار محلی و معماها و تمثیلها،‌ گفتار سوم با قسمت سومی پایان می‌گیرد که برشمارندۀ خصوصیات زعفران در دانش جدیدست.

پنجمین گفتار حاوی سه قسمت زراعت ـ تجارت ـ استانداردهاست. در مقدمۀ هر قسمت پس از اشاره به پیشینه، به مباحث علمی و تخصصی امور مختلف تولید و تجارت و استانداردهای ملی و بین‌المللی پرداخته است. آمارهای مندرج در این گفتار معمولاً ]از منابع دیریاب و گاه منحصر، از سال ۱۲۶۸ به این سو نقل شده، تا[ به سال ۱۳۸۱ رسیده است.

ابریشمی سراسر این کتاب را به ۲۶۵۱ یادداشت ارجاعی، توضیحی، تکمیلی مستند ساخته و با روشمندی مراجع پژوهش را شناسانده است. این یادداشتها گویای پی‌گیری مستمری است که او در یافتن مآخذ انجام داده و ما را آگاه می‌سازد ازین که میان چاپ نخستین و این چاپ به چه میزان دگرگونی پیش آمده است. آن قدر که من دریافته‌ام باید بگویم که چون ابریشمی، در گرد‌آوری این مجموعۀ ماندنی، اغلب متون فارسی و مراجع عمده به زبانهای عربی و انگلیسی را دیده است دیگر درین یادداشت تازۀ خود نمی‌توانم مأخذی نادیده را به او بشناسانم که او ندیده باشد. حتی موفق شده است که کتاب دیریابی چون گلزار کشمیر و سینوایرانیکا را ـ که در مقدمۀ چاپ نخستین کتاب به او یادآور شده بودم ـ بیابد و اطلاعات سودمندی را که در آن مندرج است درین کتاب گرانقدر بگنجاند.

من درست نمی‌دانم ولی به گمان می‌توانم حدس بزنم که در زبانهای دیگر هم کتابی بدین گستردگی و پردادگی دربارۀ پیازکی چون زعفران هنوز نوشته نشده است. زیرا استخراجهای ابریشمی از متون شعری و نثری دیرینه سال زبان فارسی نشانی است از آن که در زبان ما از دیرزمان سرایندگان و نویسندگان به اقسام گوناگون از لفظ زعفران استفاده کرده و آن را به استعاره و کنایه و تمثیل و تشبیه و مجاز در زیباسازی آثار خود به کار گرفته‌اند و به همین ملاحظه شواهدی که دربارۀ نام این این گیاه در زبان ما وجود دارد نباید در زبانهای دیگر به این اندازه جاندار و متعدد باشد.

مؤلف ارجمند کتاب، با تفحص بصیرانه و پی‌گیری که در اکثر متون مهم زبان فارسی کرده موفق شده است یادداشت‌برداریهای گوناگون دربارۀ گیاهان و ساختنی‌های از آنها را گرد‌آورد. نمونه دیگر از کارهای گسترده و فراخ دامن او کتابی است که دربارۀ “پسته” نوشت و به چاپ رسانید.

در همین زمره است مطالبی از قبیل «نُقل» که به صورت مقاله منتشر کرد و من دربارۀ آن به موقع نشر چنین نوشته‌ام ]بخارا، شماره ۱۶، اسفند ۱۳۷۹[:

«مضامین نوشته‌ای که از آقای محمدحسن ابریشمی دربارۀ نُقل در مجلۀ معارف (شمارۀ تازه، آبان ۱۳۷۹) چاپ شده در جمعی از دوستان نَقل و نُقل مجلس شد. کوششهای او را دربارۀ زعفران و پسته که به صورت دو کتاب مستقل چاپ شده است می‌شناختم؛ ولی در خیالم خطور نمی‌کرد دربارۀ مطلبی عادی و کوچک ذخیره‌ای بدین تفصیل و شیرینی در صندوق یادداشتهای خود داشته باشد. معلوم می‌شود تتبع ایشان در متون، که بیشتر برای شناساندن معارف کشاورزی ایران بوده، موجب شده است مواد دیگری را که با تاریخ فرهنگی ملت ما مرتبط است گرد‌آورد و بدین شسته رُفتگی در جامۀ مقاله‌ای عرضه کند. خصوصیت نوشتۀ او درین است که برای مطالبی از نوع زعفران، پسته، نقل، خرما و و و و همان کاری را کرده است که صد سال پیش برتولد لوفر در کتاب سینوایرانیکا / Sino-Iranica انجام داد. لوفر چین‌شناس بود و با مباحث ایرانی آشنایی عمیق داشت. در آن کتاب گیاهان و ادویه‌ای را که منشأ ایرانی یا چینی دارند و میان دو ملت تبادل یافته‌اند به طور عالمانه و برمبنای زبانشناسی، فرهنگی، فلکوری و تاریخی معرفی کرده است.

امروز ابریشمی از ایرانشناسان است. ایرانشناسی که دانستن تاریخ ادبیات و جغرافیا و تاریخی ایران در چنبرۀ علمی اوست. مباحثی که پس از شادروان پیر استاد ما ابراهیم پورداود در زبان فارسی دربارۀ گیاهان و آثار و احوال آنها به قلم ابریشمی طرح می‌شود همان خصوصیت را دارد.

از همین مقالۀ شیرین «نُقل» برمی‌آید که تنقلاتِ طبقاتِ مختلف در ایران در دوره‌های مختلف چه می‌بوده است. ابریشمی از متون پهلوی و اشعار شاعران و نوشته‌های تاریخی و مطایبات عبید و و و و به شما می‌گوید « نُقل» چه معنی دارد و چه نقلهایی می‌ساخته‌اند و چه کسانی نقل می‌خورده‌اند. آفرین بر قلم او و بر تازه‌جوئیهای او.»

باری، ابریشمی اطلاعات زیادی دربارۀ خرما، انگور، خربزه، ابریشم و … گردآورده که هر یک اگر به شکل کتاب درآید ما را با تاریخ ادبی، علمی و اجتماعی مربوط به آنها، بیش از آنچه در دائرۀ‌المعارف‌ها آمده است، یا به طور جسته گریخته به شکل مقاله داشته‌ایم آشنا خواهد کرد بدین مناسبت باید نوشته‌های او را به ارجمندی نگریست و بر کوشایی او آفرین گفت.

لوس‌آنجلس ـ دهم بهمن ۱۳۸۲

همرسانی کنید:

مطالب وابسته