راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

سی سالگی قبض و بسط تئوریک شریعت

مهدی خلجی

قبض و بسط تئوریک شریعت سی‌ساله شد؛ چه بسا تأثیرگذارترین نوشته در ایرانِ پس از انقلاب که نویسنده آن را به پرآوازه‌ترین روشن‌فکر عمومی چهل سالِ گذشته بدل نمود. قبض و بسط تئوریک شریعت نخست، به صورت رشته مقالاتی در سال ۱۳۶۷ در مجله «کیهان فرهنگی» به چاپ رسید و از همان شماره اوّل، صحن و سرای فرسوده روحانیّت و ذهنِ فسرده روحانیان را به توفانی عظیم متلاطم ساخت. جا دارد دانش‌آموختگانی در تاریخ‌نگاری ایده‌ یا جامعه‌شناسی شناخت یا دین، به نوشتن تاریخِ تحلیلی این اثر همّت کنند و در خور جایگاه دوران‌سازِ آن در تاریخ روشن‌فکری و دین معاصر حقّ آن را بگزارند.

واکنش‌ها و تنش‌هایی که قبض و بسط تئوریک شریعت برانگیخت، از حدّ تصوّر و توقّع خودِ نویسنده هم فراتر رفت. سروش جایی نوشت که باورش نمی‌شود که مدّعایی عقلانی بدین سادگی چنان مُنکران و مخالفانی ستیهنده و نستوه بیابد. قبض و بسط تئوریک شریعت با ‌راندنِ تدریجی سروش از قطار قدرت، سرنوشت سیاسی عبدالکریم سروش را باژگون کرد. امّا جدا از آن، دو نکته درباره این اثر گفتنی است:

اوّل آن‌که قبض و بسط تئوریک شریعت اوج کار فکری عبدالکریم سروش است و هیچ نوشتار و گفتاری که پس از آن به قلم و زبان وی درآمد، نه تنها در اهمیّت اجتماعی که در قوّت و انسجام نظری به پای آن نرسید. از چشم‌انداز نظری، می‌توان گفت سروش، با ٬قبض و بسط٬ خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود: بعد از آن، سخن سروش، از لحاظ موضوع و روش، به گسیختگی‌ و پراکندگی و درهم‌ریختگی بسیاری روی می‌کند.

دوّم آن‌که کار فکریِ سروشِ پس از ٬قبض و بسط٬ با روح این نظریه سنخیت و سازگاری چندانی ندارد؛ یعنی خودِ سروش، نظریه ٬قبض و بسط تئوریک شریعت٬ را – چنان که مقتضای مدّعای آن است – جدّی نگرفت و مبنای اندیشه‌ورزی‌های پس از آن قرار نداد.

لُبّ کلام در قبض و بسط تئوریک شریعت آن است که دانش‌های بشری، از جمله دانش دین، همه به هم پیوسته و در هم اثرگذارند. بنابراین، هیچ سخنی درباره دین نمی‌توان گفت که علوم و آگاهی‌های معاصر را نادیده بگیرد. اما بعدها سروش، مثلاً درباره نبوّت و قرآن سخنانی گفت و نوشت که آشکارا بی‌اعتنایی وی را به مطالعاتِ مدرن اسلام‌شناسی نشان داد. 

نقص بنیادی دین‌شناسیِ سروش، بیگانگی آن با تاریخ به طور کلّی و با قلمرو مطالعات اسلامی نوین به طور خاصّ است. در نتیجه، آراء سروش در بسیاری جاها به ذوقیّاتی استحسانی و کلّیاتی خطابی نزدیک می‌شود که گرچه شاید به کارِ پیشبرد پروژه‌ای سیاسی یا گرم‌ کردن حلقه‌ای عرفانی بیاید، با دین‌شناسی و اسلام‌شناسی به معنای روشمندِ دانشگاهیِ آن، فاصله‌ای پُرناشدنی دارد.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته